eitaa logo
⁦خِیــٰـالِ وَصـْــلْ⁦⁦✨
569 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
25 فایل
خـِیــٰـال وَصـْـلِ تُـو جـانَم بِه رَقـْصْ مـی‌آرَد ... عـٰاشقـانـه‌های آرامـ، عـٰارفانـه‌های آتشینــ، عـٰاقـلانـه‌های منطقیــ ... 🔰 استفاده از مطالب کانال به هر شکلی، آزاد است. مدیر: @khoshkhyal ناشناس: https://daigo.ir/secret/8219445767
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌸 چه خوش صیدِ دلم کردی بنازم چشم‌ مستت را که کس مرغان‌ وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد... ✍ ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃🌷 نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمـــزه مسئله آموز صد مدرس شد...! مبارک ♥️🌱 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تو نیک و بد خود هم از خود بپرس چرا بایدت دیگری محتسب و من یتّقِ الله یجعل له و یَرزقهُ من حیثُ لا یحتسب در این لحظات آخر سال و آخر قرن، محاسبه، مشارطه و معاتبه می‌تونه یکی از کارهای خوب باشه 😊 🎙 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| |• شنیده‌ام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت... ✍ ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
دوباره با قد خم می نویسم از غم مااهی «گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی» نگاه می‌کنم عکس تو را و خار به چشمم صدات میکنم و آه هاست در پی آهی . به عمر رفته‌ی خویش است اگر که بغض گلویم ... به حال زار من ای ماهتاب حُسن ... گواهی غم ندیدن روی تو تا همیشه چو کوهی... هزاااار کوه غمی پیش داغ تُوست چو کاهی . هنوز منتظرم باز از تو سراید مگر رها شوم از غم مگر بیابم راهی «من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم» تو می روی که رسانی سلام ما به نگاهی مرا ببین و به خاطر سپار پرده‌ی آخر که پابرهنه به دنبال توست روی سیاهی . دوباره ناله ز دل می زنم که تا بسرایم دوباره با قد خم می نویسم از غم مااهی . ✍ رحلت آیت الله را تسلیت عرض می‌کنم. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
•| |• عاشِقی مَقدورِ هَـر عَیّاش نیست غَم کِشیدَن صَنعَتِ نَقّاش نیست... ✍ ‌‌‌✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 بی تو در کلبه گدایی خویش رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس ‌‌‌✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| |• الحمدلله رب العالمین 😔 ای کاش کمی بیشتر به نعمت‌ها و داده‌های خدا فکر کنیم و شاکر و راضی باشیم به جای نق‌نقوبودن... به قول حضرت : رضا به داده بده وز جبین گره بگشای...  ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🌿 حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس دربند آن مباش که نشنید یا شنید ... ✍حضرت ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
•| |• 💠 فال حافظ در روز عاشورا خاطره عبدالحسین زرین‌کوب روز بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم». خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟» پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش می‌گفت مکتب رفته و... حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته‌وگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل را می‌خواند. پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟» گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: «بفرمایید». پرسید: «شما به اعتقاد دارید؟» گفتم: «خب بله، صد درصد». گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: «من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟» گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم». بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما». مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: «نیت کنید». فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت ... رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت ... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ... عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدایا! این غزل اگر موضوعش علیه‌السلام و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟... این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد... حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌ بودند. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم چون لاله می مبین و قدح در میان کار این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم ✍ حضرت 🗓 ۲۰ مهر، روز بزرگداشت خواجه حافظ شیرازی گرامی باد. @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلٔ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از شاگردی نانوایی در شیراز تا آقایی غزلِ ایران، حضرت 🗓 ۲۰ مهر، روز بزرگداشت خواجه حافظ شیرازی گرامی باد. @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلٔ
شعر زیبای فارسی-عربی عاشقانه از حضرت از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه اِنّی رَأیْتُ دَهْرَاً مِنْ هِجْرِکَ الْقیامة دارم من از فراقش در دیده صد علامت لیسَت دُموعُ عَیني هَذا لَنا العَلامَة هر چند کآزمودم از وی نبود سودم من جرَّبَ المُجرَّب حَلَّتْ بهِ النَّدَامَة پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا فِي بَعدِها عَذابٌ فی قُربِهَا السّلامَة گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم وَاللّه مَا رَأیْنَا حُبّاً بِلا مَلامَة حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین حتّی یَذُوقَ مِنهُ کأساً مِن الکَرَامَة @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
•| |• بر جمـٰال تو چُنان صـورت چین حیـرٰان شد که حدیثـش همه‌جـا بر در و دیـوٰار بمـانْد... ✍حضرت پ.ن: عکس منتخب مجله نِیْچر @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
از پریدن‌های رنگ و از تپیدن‌های دل عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می‌شود... ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
🖤🍃 آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
چو گفتمش که دلم را نگاه‌دار! چه گفت؟ زِ دستِ بنده چه خیزد؟... خدا نگه دارد!🌿✨ ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
عاشِقی مَقدورِ هَـر عَیّاش نیست غَم کِشیدَن صَنعَتِ نَقّاش نیست @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
حضرت حرف دل خیلیامونو زده، اونجا که میگه: "غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت " @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل
خوشا دلی که مدام از پیِ نظر نرود! به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود... ✍حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل
💠دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب، کجا؟...🍂 ✍حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
💠از دستِ غیبتِ تو شکایت نمی­‌کنم تا نیست غیبتی، نبُود لذتِ حضور گر دیگران به عیش و طرب خرّم­‌اند و شاد ما را غمِ نگار بوَد مایه‌ی سُرور ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
•| |• رنج ما را كه توان برد به يک گوشه‌ چشم شرط انصاف نباشد كه مداوا نكنى ... ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
اگرچه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست ✍حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل ✨
عِتابِ یارِ پری‌چهره عاشقانه بکَش که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند...🌱 ✍ حضرت @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل ✨