تفاوت کار حضرت ابراهیم (ع) با صحنۀ عاشورا
آنچه ابراهیم انجام میدهد در این حد است که زن و بچه خود را در صحرایی میبرد که نه آب، غذا و نه زیلویی در آنجاست.
اما حسین بن علی (ع) زن و بچه خودش را در جایی میآورد که دیگر دوستی نمانده و همه شهید شدهاند. مدافعی از این هشتادوچهار زن و بچه نیست و همه به شهادت رسیدهاند.
اگر ابراهیم (ع) زن و بچه خودش را در جایی قرار داد که دوست نبود، دشمن هم نبود.
اما حسین بن علی (ع) باید امتحانش سختتر از ابراهیم باشد. زن و بچه خود را درجایی قرار میدهد که دوست نیست اما تا چشم کار میکند، دشمن هست. دشمن عادی هم نیستند؛ دشمنی هستند که نهتنها دین ندارند و به معاد معتقد نیستند؛
بلکه مردانگی و جوانمردی هم ندارند که فرمود «یا معشر آل ابى سفيان ان لم يکن لکم دين و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا في دنياکم» به آنها پیشنهاد کرد در حد مشرکین باشید!
مثل عهد جاهلیت که تا مردی زنده بود به سمت حرم او نمیرفتند برای شما هم یک پیشنهاد دارم؛ اول کار مرا بسازید، بعد به سمت حرم من بروید!
[ آیت الله حائری شیرازی ]
Music EditorPart 6.mp3
زمان:
حجم:
12.78M
قسمت ششم
ماجرای فوق العاده طلبه جوان شیخ شوشتری در دیدار با رفیق عالِم راه تربیت بعد از مرگ
نکات مهمی در باب دیدار کشتی هاى نقره که در قسمت 5️⃣ گفته شد
کشتی هایی از جنس نقره خالص
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که به واسطه لقمه حلال پدر اهل مکاشفه بود...
[ شهید کاظم عاملو ❤️]
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چقدر بگیری بی خیال ادامه مسیر میشی؟!
#راوی_اربعین
🌸🍃🌸🍃
خدایا...
قصه وکالت را زياد شنيده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه ...
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم
و تو در این عشق بازی، پرده از رازی بزرگ برداشتی، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را ...
رازی بنام "توکل" ...
"توکل" قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی در تمام لحظات روشنایی،
دستانت در دست من است ...
بنده من، نگران نباش و به من اعتماد کن...
"توکل" ...
و فهمیدم :
"حسبنا الله ونعم الوکیل"
Music EditorPart 7.mp3
زمان:
حجم:
14.45M
قسمت هفتم
ماجرای فوق العاده طلبه جوان شیخ شوشتری در دیدار با رفیق عالِم راه تربیت بعد از مرگ
رسیدن به مرتبه موت اختياري
جایگاه دیدارهای خصوصی تربیتی و علمی انسانها با اهل بیت علیم السلام در یک جزیره بسیار زیبا و بزرگ مملو از محافل علمی
جایگاه دیدارهای عمومی با اهل بیت علیهم السلام برای همه انسانهایی که وارد بهشت شده اند بیشتر خوردن و تفریح و مهمانی و ...
جایگاه قاتلان کربلا در عسفان
بین مکه و مدینه
یکی از عذابهای معاویه: عطش شدید معاویه
🌸🍃🌸🍃
بار پروردگارا
آرامم کن همان گونه که دریا را
پس از هرطوفانی آرام میکنی
یا هادی النور
راهنمایم باش که در این چرخ و فلك روزگار بدجور سرگیجه گرفتم
یا مومن یا مهیمن
ایمانم راقوی کن
که تو را در تنهایی خود گم نکنم
مهربانا
من فراموش کارم اگر گاهی
یا لحظه ای فراموشت کردم
تو هیچ وقت فراموشم نکن
یا رئوف یا لطیف
رهایم مکن حتی اگر همه رهایم کردند...خداوندا تقدیردوستانم را انگونه که صلاح میدانی رقم بزن
ارسالی اعضا
♦️اسکان صلواتی مشهد مقدس♦️
اماکن هماهنگ شده جهت اسکان زائرین حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام در مشهد مقدس برای دهه آخر ماه صفر.
✅ آقای کهن ، واقع در مصلی ۸
ویژهی : زائرین پیاده
زائرین کم بضاعت
زیارت اولی ها
شماره تماس:
+98 935 331 6836
✅ آقای بنکچی : رینگ اول حرم
ویژهی کاروان ها (ظرفیت در حال تکمیل شدن
ظرفیت موجود ۱۵۰۰ نفر)
شماره تماس:
+98 901 489 8837
✅ آقای صفایی : شیرازی ۲۰
ویژهی کاروان ها ( ثبت نام فقط از طریق لینک)
لینک ثبت نام:
https://panel.porsall.com/Poll/Show/f54abdac52444d3
✅ آقای علماء ، هر خانه یک زائر سرا
ویژهی خانواده ها
شماره تماس:
+98 915 422 6923
✅ آقای سحابی ، هر خانه یک زائر سرا
ویژهی خانواده ها
شماره تماس:
+98 915 438 3123
✅ آقای محبین ، رینگ اول حرم
اسکان + صبحانه و ناهار و شام نفری ۲۰۰ هزار تومان
شماره تماس:
+98 939 220 5872
کانال اسکان مشهد-قم_کربلا
https://eitaa.com/ScienMashhad
نشربدون لینک جایز نیست
#اسکان
#مشهد
#کانال_حج_و_زیارت 👇
🕋🕌http://eitaa.com/joinchat/1308688696Ce16b49f1d1
هدایت شده از کرامات و معجزات شهدا
🌹شهیدان زندهاند
پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو فعلاً تحویل خانوادهام ندید! از خواب بیدار شدم.
هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. اینبار فوراً اسمشو پرسیدم.
گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازهها. روی سینه یکیشان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی».بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانوادهاش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره.
شهید امیرناصر سلیمانی
https://eitaa.com/karamat_shohada
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر داعش به شهر مقدس کربلا می رسید چه می شد؟
ماجرای زن عراقی با شهید سلیمانی چیست که رهبر انقلاب برای ما نقل کرد!