eitaa logo
کوچه‌شهدا -!'🇵🇸
190 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
63 فایل
'بسم‌الرب‌العشق' دلتنگی حد و مرز ندارد هر جایِ دنیا هم که باشی تو را به سمت خود میکشاند و زمینت میزند‌ و چه زمینی بهتر از مزار شُهدا...🫀🌿 -اینجا،کمی‌برای‌رفع‌دلتنگی‌ها(: کانال رو به دوستانتون معرفی کنین👀 کپی؟حلالت‌(:🤍 ارتباط با ادمین @nazerdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون... بقره/۱۵۲ برای اینکه معشوقت را همیشه در کنارت احساس کنی باید دائماً به یادش باشی با با و... شهید‌ حسین خرازی🌷 ┄┄•••┄┄•••┄┄•••┄┄ ╭━⊰🌹❀🕊❀🍀⊱━╮ @rcrcrcrcjik ╰━⊰🌹❀🕊❀🍀⊱━╯
لذت زندگی مرگ آگاهانه را جز اولیای خدا کسی نمی داند همچون بردار شهیدم ابراهیم هادی جهت تعجیل در فرج آقا و شادی روح شهدا 🥀
💥داستان جنگ و صلوات 🔷 زمان جنگ یکی از شاگردان که آن زمان در درود لرستان مسئولیتی داشتند؛ به ایشان گفتند که اینجا زیاد بمباران می‌شود، ما هم پدافند نداریم که بخواهیم دفعش کنیم، چه کار کنیم؟ ایشان فرمودند: «مجالس ختم صلوات و در شهرتان بگیرید، این بلا دفع می‌شود.» می‌گفتند این بمب افکن‌های صدام می‌آمدند بالای شهر، شهر را سیاه می‌دیدند و در بیابان‌ها بمب‌ها را می‌انداختند. 🌱 ذکر صلوات اینگونه برکاتش عجیب است به ظاهر دو کلام است؛ ولی حقایقی در آن نهفته است. 📌 https://eitaa.com/Koche_shohada
حکایت عجیب شهیدی که حر خراسان شد محمدعلی جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز، به مندلی‌طلا معروف بود او اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکه‌ای می‌کرد، تا این‌که دستگیر و به شلاق محکوم شد و جلوی مسجد روستا در برابر مردم، حدّ شلاقش زدند. بعد از حد، پدرش گفت: خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محرومم کردی مندلی به دوستش گفته بود: حرف پدر، دلمو خیلی شکست. وقتی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم. بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به اباعبدالله شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم اما بسیج روستا و چند بسیج دیگر به‌خاطر سابقه خرابم، ثبت‌نامم نکردند. دوستش او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرد. وی می‌گوید: "مندلی‌طلا هنگام اعزام به جبهه به من گفت: من ۲۷روز دیگه شهید می‌شم و بدنم۲۰روز تو بیابون می‌مونه. وقتی بعد از۴۷ روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه‌ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: مندلی‌طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه. دقیقا۴۷روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می‌آورند و تشییع می‌کنند مردم روستا می‌گویند: با این‌که پیکر این شهید۲۰ روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می‌گفتن تو عطرزدی؟ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢ هدیه به روح مطهر شهید