💠جمهوری اسلامی همهجایش خط مقدم است
مسئولین جمهوری اسلامی هنوز هم شهید میشوند؛ نه فقط سردارها و سربازهایش... جمهوری اسلامی همهجایش خط مقدم است. بدترین و کثیفترین موجودات عالم از ما متنفرند؛ از صهیونیستها تا منافقین تا فحشاطلبان... هروقت اسلحه داشتند با تیر، اگر تیرشان نرسید، با توییتر.
✍وحید یامین پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دموکراسی در سوریه
🎥حسن رحیم پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آمریکای استثنایی
🎥ابراهیم فیاض - مرداد ۹۲
دوشنبه روز تحلیف ترامپ بود. از ابتدا ورود ترامپ به صحنهی ریاست جمهوری مایهی شگفتزدگی همه بود؛ گویا انتظارات از پدیدهای به نام آمریکا چیز دیگری بود. اما واقعیت این است که آمریکا همیشه مملو از این شگفتیها بوده است و ترامپ اتفاقاً خودِ خودِ آمریکاست. اتفاقاً آمریکاییهایی که خود را مظهر عقل تام و منادی حقیقت مینمایانند، کمتر به آمریکا تعهد دارند.
ابراهیم فیاض در این جا توضیح میدهد که چگونه آمریکا موجودی منحصر به فرد است که بشر از اول تاریخ به خود ندیده است. چه بسا قدرت آمریکا نیز از همین تکینگیاش نشأت میگیرد و نیرویی که بتواند در مقابل چنین موجودی بایستد، حقیقتاً تاریخ بشریت را تغییر خواهد داد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسلام ضعیف فاقد قدرت سیاسی
اسلام سیاسی، حکومت اسلامیداشتن و امتداد آن در شئون مختلف منجمله دولتسازی و تقویت نهاد اجتماعی توأمان، ایده امام (ره) بود.
(در مقابلش) ترویج و دفاع از اعتقادات و کارهای خرد میدانی ایده انجمن حجتیه است. ناکارمدی و مشکلات در راه تحقق (اهداف انقلاب) بعضی نیروهای انقلابی را خسته کرده تا گمان کنند شاید اصلش درست نیست و نباید تلاش کرد.
حوادث اخیر منطقه نشان داد اگر مقاومت فاقد قدرت متمرکز (دولت) چون حماس، یمن یا در اضلاع بزرگتر چون دولت ایران نبود آمریکا بساط اسلامخواهی را از اساس در منطقه جمع میکرد. خطر #انجمن_حجتیه اکتفا به مناسک و حذف نمادهای انقلابی نیست؛ آنها در عمل چون آمریکا «اسلام ضعیف فاقد قدرت سیاسی» را خواهان هستند.
✍️ محمدامین رضایی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠کدام سیاست درخشان؟!
رجزخوانی و فریبکاری برای سرپوش گذاشتن بر گرایش ایدئولوژیک، یکی از ویژگی روشنفکر نمایان و تحصیلکردگان ایرانی است.
پیروز مجتهد زاده سیاست خارجی دوره پهلوی را درخشان معرفی میکند، ولی مساله این است که مگر پهلوی میتوانست اصولا سیاست خارجی مستقل ملی داشته باشد؟
این سیاست درخشانی که از نظر مجتهدزاده در دوره پیش از انقلاب وجود داشت، چگونه در یک روز منجر به اشغال ایران و تبعید مفتضحانه شاه یک مملکت به جزیره موریس شد و یا چگونه به کودتای انگلیسی_ آمریکایی ۲۸ مرداد علیه دولت ملی مصدق و یا دستور به شاه مملکت برای ترک کشور در انقلاب ۵۷ منتهی گردید؟
ایران در دوره پیش از انقلاب از آنجایی که استقلالی نداشت نمیتوانست درست یا غلط سیاست ملی و مستقل داشته باشد.
مجتهدزاده خود به خوبی میداند که سیاست دو ستونه نیکسون و تجهیز ایران به سلاحهای آمریکایی و پیمانهای بغداد، سنتو و سیتو و...، همه سیاستهای غرب و آمریکا علیه کمونیزم و شوروی بود که در ایران و خاورمیانه اجرا میشد و لذا نمیتوان این سیاست را با فریبکاری به نام سیاست ملی اجرا شده از جانب پهلوی جا زد.
کمربند حفاظتی غرب در مقابل روسیه و سپس شوروی، اساس سیاست انگلستان از دوره مشروطه به بعد علیه روسیه و سپس اروپا و آمریکا در دوره پهلوی علیه بلوک کمونیستی شرق و شوروی بوده است.
این سیاست اگر هم فرض کنیم به نفع ایران بوده باشد یا نباشد، سیاست مستقل ملی نبود، بلکه سیاست تحمیلی غرب بر مبنای تقابل جهان سرمایهداری لیبرال و کمونیزم بود.
البته یکه تازی انگلستان و آمریکا در سیاست ایران علیه شوروی هم اساساً ناشی از وقوع انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ و عقبنشینی دولت کمونیستی شوروی از سیاست ایران و مشغول شدن به مسائل داخلی خود بوده است.
از قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و همچنین کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حتی حمایت غرب از اسلامگرایان در مقابل جریانهای چپ در انقلاب ۵۷ (در جریان کنفرانس گوادلوپ)، همه تحت تاثیر منطق تقابل غرب و شرق در دوره جنگ سرد بوده است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی بعد از انقلاب، درست یا غلط هر چه باشد، مستقل بوده است، هر چند که با وجود شعار نه شرقی و نه غربی، بیشتر غربستیز ،ضد سرمایهداری لیبرال و متمایل به شرق بوده است.
غسل تعمید و تطهیر پهلوی و ملی و مستقل معرفی کردن سیاستهای آن و عدم توجه به نقش اساسی غرب در دیکته کردن سیاست خارجی پهلوی، جز دغلبازی و فریبکاری نیست.
✍فرامرز تقی لو
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠قاب جدید، دنیای جدید
مهمترین تصویر مراسم پر طمطراق تحلیف ترامپ نه قاب رقص او و ملانیا و نه بارون پسر خوش قدوقامت او بود، مهمترین قاب این قاب است.
چهرههای این عکس تاریخی عبارتند از:
-جف بزوس: با دارایی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار، بهدنبال قوانین مالیاتی کمتر و توسعه تجارت جهانی آمازون است.
- ایلان ماسک: با ثروتی بیش از ۴۲۰ میلیاد دلار، علاقهمند به آزادی عمل در صنایع فناوری، حذف محدودیتهای محیطزیستی، و توسعه سرمایهگذاری در حوزه فضایی.
- مارک زاکربرگ: با دارایی ۲۰۰ میلیارد دلار، بهدنبال تضمین کنترل متا بر فضای دیجیتال و جلوگیری از قوانین محدودکنندهای که میتواند قدرت او را کاهش دهد.
-ساندار پیچای:مدیرعامل گوگل و آلفابت، شرکتی با درآمد سالانه بیش از ۲۸۰ میلیارد دلار
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠قاب جدید، دنیای جدید مهمترین تصویر مراسم پر طمطراق تحلیف ترامپ نه قاب رقص او و ملانیا و نه بارو
💠قاب جدید، دنیای جدید
این قاب تاریخی نمایانگر دوران جدیدی است که «شوشانا زوبوف» آن را سرآغاز «سرمایهداری نظارتی» میداند. دورانی که سرمایه به دنبال به دست آوردن قدرت واقعی نه فقط از طریق دادهها یا پیشبینی رفتارها که از طریق جهتدهی به انسانهاست. دورانی که آن را به دوران «پلتفرمکراسی» یا «دموکراسی الگوریتمی» هم موسوم کردهاند، آغازی بر پایان دموکراسی آنگونه که تاکنون میشناختیم.
این دوران، عصر جدیدی در تاریخ بشر است. دورانی است که در آن دادههای کاربران بهعنوان منبع خام استخراج میشوند،(مشابه نفت در اقتصاد صنعتی) حالا شرکتها این دادهها را تحلیل کرده و از آنها برای پیشبینی رفتار افراد استفاده میکنند. در دوران جدید رفتار انسانها (مانند خرید، رأی دادن یا حتی تصمیمگیریهای احساسی) به کالا تبدیل شده و به شرکتها یا دولتها فروخته میشود. اگرچه از فرد یا ملت بسیار سخن بر زبان خواهد رفت اما این یک تعارف تلخ است زیرا برخلاف سرمایهداری سنتی که بیشتر بر رضایت مشتری تأکید داشت، سرمایهداری نظارتی بهدنبال کنترل رفتار است به همین دلیل مردم بهجای داشتن هویت ملی، به کاربران یک شبکه جهانی تبدیل میشوند.
در دوران جدید، کشورهای ضعیفتر به مستعمرههای دادهمحور شرکتهای بزرگ تبدیل شده و استقلال خود را از دست میدهند. سرمایه نظارتی و دارای داده و قدرت کنترل، به نفع هیچ دولت و ملتی عمل نمیکند این هسته قدرت دنبال حجم بیشتر داده و جهتدهی سودمندانه آن است اگرچه جایی مثل آمریکا را قرارگاه خود میداند و تمامیت زمین (بلکه مریخ ) حوزه نفوذ آن تلقی میشود اما نه به اکراه زیردستان که با طوع و رغبت آنان که پیشتر با الگوریتم پلتفرمها سامان داده شده است. در شکل پیشرفتهتر این وضعیت دولتها هم ممکن است نقش خود را بهعنوان تنظیمکننده از دست بدهند و بیشتر به ابزار شرکتهای فناوری تبدیل شوند.
در دوران جدید، سرمایه نظارتی، نظم جدید خود را تثبیت میکند، نهادهای تا امروز برقرار را برمیچیند و قانون خود را آنگونه که خود میخواهد وضع و اجرا میکند. همه آنچه تاکنون به عنوان ثوابت علوم سیاسی یا روابط بینالملل تاکنون شناخته میشد از اینجا به بعد دچار تحولات بنیادین خواهد شد و حجم داده در اختیار و کاربر مشمول این پلتفرمها و البته میزان احاطه بر نهاد سنتی حاکمیت و دولت، میزان قدرت را مشخص خواهد کرد.
در این دنیای جدید دادههای شخصی بهطور مداوم جمعآوری و تحلیل میشوند، و حریم خصوصی به کالایی در دست شرکتها تبدیل میشوند و فرد از ذائقه تا عشق و نفرتش را در همین فضا دریافت میکند. در چنین فضایی است که هویت دیجیتال جایگزین هویت ملی میشود و نه در بستر سرزمین یا قوم و ملت که در شبکهها تکوین مییابد. سرمایه نظارتی حالا بیش از گذشته به دنبال قدرت است چون برای برداشتن موانع باید ابزار تصمیمگیری و رفع محدودیتها را در دست داشته باشد و پیش از آن نیز نیازمند مشروعیت است چنانکه پیر بوردیو در کتاب «دولت و طبقات اجتماعی» میگوید:
«قدرت اقتصادی، زمانی که به سیاست وارد میشود، به ابزار مشروعیتبخشی تبدیل میشود».
✍️سهند ایرانمهر
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 با شیطان در قعر جهنم؟
🎥محمد جواد لاریجانی
"اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره میکنیم."
🔗پ.ن:
اینگونه سخن گفتن در این شرایط مردم را خشمگین میکند زیرا آنها میگویند چرا برای رهایی از فشار اقتصادی که دودش به چشم ما میرود، طرح بحث مذاکره با آمریکا درست نیست، اما وقتی پای "مصالح نظام" پیش میآید، در قعر جهنم با شیطان هم میشود مذاکره کرد؟
این نوع اظهارات مبتنی بر نگاهی است که از اساس اشکال و ابهام دارد. هیچ تعریف مشخصی از مصالح و نظام داده نمیشود. با چه ملاکی رهایی از فشار اقتصادی بخشی از مصالح نظام به حساب نمیآید؟ اصولاً "مصالح نظام" چیست که اگر ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم هم باید مذاکره کرد؟
بدبختانه افرادی که این نوع حرفها را مطرح میکنند، حاضر به توضیح و توجیه نظرات خود در یک بحث چالشی با رسانههای منتقد نیستند!
✍️احمدزیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سلطنت آمریکایی
تجدد با دو صدا از درون کلیسای مسیحی برآمد. یک صدا در مقابل نظام باورهای خرافی بود. این صدا بر عقل و تدبیر انسانی تکیه کرد، انسان را به جای خدا نشاند و رهاوردش خلاقیتهای تکنیکی، رفاه و توسعه و گسترش سرمایه بود.
صدای دوم در مقابل زرق و برق و ریا و دروغ کلیسا برآمد. خدا را از اسارت کلیسا رهانید و بنیادی استوار برای فردیت آزاد از قیود بیرونی خلق کرد. فردیتی که معنویت را در نسبت متمایز و خود خواسته خود با خدا جستجو میکرد. رهاورد این صدا، ایجاد پشتوانه برای فردیت، آزادی، حق، عدالت و صلح انسانی بود.
تجدد با ایجاد توازن میان این دو صدا میتوانست ضمن توسعه و پیشرفت مادی، بعد اخلاقی و معنوی خود را از دست ندهد.
هر روز که از عمر تجدد گذشت، صدای دوم کم رمقتر شد و صدای اول مدعی معنا و صلح و عدالت هم شد. ترامپ اوج این تفوق است. او در کنار شماری از ثروتمندترین چهرههای قرن حاضر، سینه سپر کرد، خود را فرستاده خدا نامید و وعده داد صلح را به ارمغان خواهد آورد. اما نه با تکیه بر صدای دوم تجدد، بلکه با تکیه بر زور و پول.
احتمالا بعضی جنگها با تدبیر زورمندانه او به پایان خواهد رسید و آنچنانکه دستیارانش برنامهریزی کردهاند یکی دو سال دیگر جایزه صلح نوبل هم خواهد گرفت.
اما نه ترامپ نه مشاورانش نمیدانند تجدد خالی شده از هر بعد انسانی و معنوی، تنها به کار تولید ذخیرههای انبوه کینه ناشی از تحقیر و ناکامی خواهد آمد. تخم تفرقه و جنگ و ستیز در جهان خواهد پاشید. اینهمه جنگ و تفرقه و کینه ورزی در اینجای جهان که ما هستیم، حاصل همین سنخ تجدد عاری از معناست. تجدد را میخواستیم و برای رفع کسری معنای آن، ذخائر فرهنگی خودمان را به خدمت گرفتیم و ناکام شدیم.
ترامپ از معاهدههایی که به کاستن گرمای زمین و گسترش بهداشت جهانی مدد میکرد خارج شد. او با شعار «اول آمریکا» ناسیونالیسم خودخواهانه آمریکایی را تحریک کرد. به همه جهان هشدار داد که آمریکا برای اعاده قدرت از دست رفتهاش به میدان آمده است. با لحنی تهدیدآمیز تلاش کرد تصویری رعبآور برای همگان خلق کند.
از درون دمکراسی آمریکا، یک سلطان قدر قدرت ظاهر میشود. او شهروندانش را قانع کرده تا از ارزشهایی نظیر آزادی و عدالت رویگردان شوند تا به جای آن رفاه بیشتر به دست آورند. روزگاری را نوید داده است که مردم جهان دوباره با حسرت از پشت شیشه به رفاه آمریکایی بنگرند. اما نمیداند حتی به شرط موفقیت، نمیتواند مانع کسانی شود که شیشهها را خرد میکنند و امکان رفاه خودخواهانه و دگرستیزانه را از آنها خواهند ستاند.
✍جواد کاشی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پرونده سوریه، نقطه جدایی جهان اسلام از ایران!
چند روز قبل فهمی هویدی را در استانبول دیدم. سالها قبل در همایش های بیداری اسلامی با او گپ زده بودم. به غایت شکسته و پیر شده بود. او عمری را برای تبیین حقیقت گذاشته و کتاب او که ده سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با عنوان «ایران من الداخل» نوشت منبع خیلی از عرب ها برای شناخت بهتر ما شد و از این باب، حقی بر گردن ما نیز دارد.کتاب او پس از کتاب «مدافع آیت الله» مرحوم حسنین هیکل، نقش بسزایی در معرفی انقلاب ما حتی به فلسطینی ها و الجزایری ها و.. داشته است. البته مقالات این سالهای او درباره ایران هم کم نبوده و نیست و حیف که جامعه ما با آثار او آشنا نیستند.
در یک جلسه، حرف های خوبی زد که خلاصه آنها را نقل میکنم: «سعودی در حال تبلیغ سلفی تبلیغی و امارت در حال تبلیغ صوفیه است و هر دو از رشد اسلامگرایی و سلفی جهادی نگران هستند! ولی بر اساس یک نظرسنجی حتی در داخل سعودی، بیش از ۹۵ درصد مردم، مخالف عادی سازی هستند!/ هر چند اوضاع داخلی مصر خوب نیست ولی طوفان الاقصی کاری کرد که مسأله غزه به خانه همه مردم وارد شد و عملا با سیاست درآمیخته شدند/ ما بعد از غزه فهمیدیم که اشغالگری ملی خطرناک تر از اشغالگری خارجی است!/ این روزها مرده های غزه در حال محاصره زنده های اسراییلی هستند/ مواضع رییس جدید سوریه عاقلانه بوده ولی بدنه آنها چی؟!..»
ولی خب موضوع یادداشت من این است که چرا حتی چنین آدمی وقتی با من روبرو میشود می گوید «چرا موضع ایران در سوریه به نحوی است که حتی من هم دیگر نمی توانم از آن دفاع کنم؟!»
سعی کردم برای او نگاه متفاوت ایران به مسأله سوریه را بیان کنم ولی واقعیت آن است که این بحران از پانزده سال قبل مهمترین چالش فکری همه دوستداران انقلاب با ما بوده است تا جایی که خیلی ها را از ما دور کرد و به دشمن بدل نمود! ایستادن کنار دیکتاتوری بعثی سوری چیزی نبود که مسلمانان جهان از ما توقع داشته باشند و تریبون های سعودی عملا این فرصت را برای متهم کردن ما به «منافع شیعی» بهره بردند حال آنکه ماجرا اصلا مذهبی نبود... بگذریم!
کوتاهی های گذشته را با درک درست امروز میتوان جبران کرد ولی تا نگرش این است که نیازی به بدنه فعال و موثر جهان اسلام نداریم انگیزه ای هم برای اصلاح نخواهد بود! کجاست این قوه عاقله تبیینی برای جهان اسلام؟ الله اعلم!
✍علیرضا کمیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 بالقیاس الی الغیر ببینید!
چرا نمایشگاه بخش خصوصی سالانه شده است؟! برای بخش کارگری چرا چنین گفتگوهایی شکل نمی گیرد؟!
1⃣ توجه ویژه رهبری به بخش خصوصی در مقایسه با بخش کارگری نیست؛ بالقیاس به اقتصاد وابسته به خارج و بسته به تحریم است.
رهبری "مقاوم سازی اقتصاد مقابل تحریم ها" را اقتصاد مقاومتیِ "درون زا_برون گرا" می داند.
"علاج تحریم فقط و فقط تکیه بر توانایی های ملی است."
حتی "دور زدن تحریم یک تاکیک است، مصون سازی در مقابل تحریم یک راهبرد است."
"تکیه اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره مثلا ترامپی بلرزد... باید درون زا باشد"
لذا توانمندی های درونی را نمایشگاه می کند، به رخ دولت هم می کشد تا رئیس جمهور هم باور کند. "در نمایشگاه فعالان اقتصادی رئیس جمهور رفت، آنجا ثابت کردند که ما رشد ۸٪ را بدون احتیاج به خارج می توانیم تامین کنیم" (۴۰۳/۱۰/۱۹)
2⃣ اما در مقیاس داخلی و بالقیاس به کارگران(بال دیگر کنار کار آفرین) دیگر ترجیح با کارآفرین و سرمایه گذار نیست!
"یک اصل مهم برای رشد تولید، ارتقاء زندگی کارگر" است.
"بهترین راه عدالت بنیان کردن اقتصاد: طراحی برای مشارکت قشرهای ضعیف در فعالیت های اقتصادی" است.
"سهم بری عادلانه از درآمد کار"، "توجه به سهم کارگر" هم جزء اصول همان سیاست های اقتصاد مقاومتی است.
حتی به غیر عادلانه هایی تصریح می کنند: "دیدم دوستانی شکایت می کنند از بعضی مصوباتی که نظرات کارگر در آنها ملاحظه نشده، خیلی خب این مقررات بایستی حتما با نگاه عادلانه تنظیم بشود".
✍ محسن قنبریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چند خط برای روح و روان تتلو
بخش اول
تتلو در زندان تهران بزرگ، دقیقا در همان تیپی است که من بودم(تیپ ۵) و دقیقا در همان اندرزگاه(۴) و در همان سالن(۲) و در همان اتاق(۱) و دقیقا روی تختی میخوابد که من میخوابیدم.
یکی دو روز بعد آزاد شدن من، از اوین به اینجا (تهران بزرگ) منتقل شد.
تقریبا روز نیست که بچههای زندان زنگ بزنند و جویای حال و احوالش نشوم.
دیروز با بچههای اتاق حرف میزدم گفتند این چند روز خیلی اوضاعش خراب است.
امیدوارم کارش به خود زنی، خودکشی یا هرگونه آسیب زدن به خودش نرسد.
زندانی خیلی شبیه مردههاست.
حضرت یوسف تعبیرش در مورد زندان «گور زندگان» بود.
آدم زنده قشنگ مثل مردهها دستش از دنیا کوتاه میشود.
فرقش اینست با هر خبری که این بیرون از تمدید زندان یا لغو مرخصی یا… پخش میشود زندانی آن داخل دوباره میمیرد و زنده میشود.
حالا این بنده خدا که یکهو ۵سال حبساش شد اعدام! خدا بداند الآن چه حال و روزی دارد!
در زندان یک پیرمرد صاحب دلی مسئول اتاق ما بود.
الآن هم مسئول همین اتاق تتلو است.
اتاق ۱ سالن ۲ اندرزگاه ۴
۲۵ سال بود در زندان بود.
سخنران هیاتما در زندان بود.
سرهنگ ناجا بود.
بخاطر یک تصمیم غلط اینجا گرفتار شده بود.
حالا از قصه خودش بگذریم!
پسرش هم در همین اتاق بود.
وکیل بند ما بود.
پسر گل و با معرفتی بود.
زندانیها عاشقش بودند.
مداح و قاری قرآن و میاندار هیات بود.
پسرش هم ۱۵ سال بود در زندان بود.
یک پدر و پسر دیگر هم در همین اتاق ما بودند.
الآن هم اتاقی تتلو هستند.
چند تا پدر و پسر و چند تا برادر دیگر هم در همین بند داشتیم.
مثل یوسف که مدافع حرم بود و با برادرش هم اتاقی بودند و قصهاش را [اینجا] نوشتم. الآن هم پیگیر آزادیشان هستم.
یکبار با این پدر و پسرها سر سفره درد و دل میکردیم. یکیشان گفت آقا وحید زندان مثل گور است.
آمدی داخل دفنات که کردند ۴۰ روز نشده آن بیرونیها و دوستان و اقوام سرد میشوند و به زندگی عادی برمیگردند.
دیگر تو میمانی و خودت.
و الآن ما اینجا در حال تجربه پس از مرگیم.
همه سالهاست به نبودنمان عادت کردهاند انگار که از اول نبودیم.
فقط فرق مال ما با تو اینست که ما در حال تجربه یک مرگ خانوادگی هستیم.
مثل موشک خوردن وسط یک خانه یا یک زلزله که در یک لحظه یکهو یک خانواده را نیست و نابود میکند.
آن بیرونیها که سرپرستشان گرفته شده یکجور…
این داخل زندانی ها هم یکجور دیگر….
من ولی فکر میکنم این برای همه زندانیهاست.
فقط مختص به این پدر و پسرها و برادرها نیست.
زندان برای همه فقط کیفر یک زندانی نیست.
زندان تبعات عجیب و غریب اجتماعی و خانوادگی دارد و یک خانواده را همزمان شکنجه میکند.
به فرض که پدر و پسر و یا دو برادر اصلا داخل زندان نباشند تمام یک خانواده و بستگان درجه یک شکنجه میشوند.
زندان به قول علمای حقوق ناقض اصل شخصی بودن مجازات است.
همین الآن اوضاعی که مادر و خواهر تتلو دارند کم از روزگاری که زندانی دارد تجربه میکند نیست.
کما اینکه روزگاری که همسر من و دختر ۷ ساله و پسر ۲ سالهام این بیرون طی کردند هم خیلی سختتر از شرایط من در زندان بود.
اصل فردی بودن مسئولیت کیفری یا شخصی بودن مجازات به این معناست که هیچ کس را نباید برای فعلی که دیگری مرتکب شده است کیفر کرد و مسئول دانست.
بخاطر همین در همه دنیا تولید ادبیات در مورد بازنگری در مورد کیفر زندان و زندان زدایی خیلی جدی شده است ولی ما در ایران طبق معمول خیلی عقبیم.
چه از جهت ادبیات حقوقی و قانونی و جایگزین ساختن برای زندان چه از جهت فناوری و تکنولوژیهایی که بشود با آنها با زندان خداحافظی کرد.
من در زندان فکر میکردم یکی از مشکلات عمده در ایران ما اینست که سیاستگذار و قانون گذار و مجری و قاضی، اصلا زندان ندیدهاند.
اصلا نمیدانند زندان چیست.
بخاطر همین مثل نقل و نبات زندان تجویز میکنند.
حتی در صدور احکامی که اصلا نیاز به زندان نیست و هزار راه جایگزین دارد.
طبق آمار تعداد زندانیان اول انقلاب در سال ۵۸ حدود ۱۰ هزار نفر بوده است.
حالا جمعیت کشور حدودا دو و نیم برابر شده است.
ولی جمعیت زندانیان با یک انفجار ۳۰ برابر شده است.
الآن قریب ۳۰۰ هزار نفر زندانی داریم.
با این دستفرمان تهش هم معلوم نیست.
نمیدانم اینهمه شهوت زندان کردن آدمها از کجا میآید.
در خیلی از زندانها مثل تهران بزرگ دیگر جانیست و کف خواب اتاق و حسینیه خواب و کریدورخواب و امثالهم هم داریم.
یعنی مثل ایام اعتکاف حتی در راهروهای رفت و آمد هم شبها یک عده جا میاندازند و میخوابند چون ظرفیت تکمیل است.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang