💠افسانه مارپیچ مزد و تورم
این تصویر از فرد رایت کاریکاتوریست آمریکایی در سال ۱۳۴۰ است که نشان میدهد این افسانه نه تنها جهانی است بلکه عمر زیادی هم دارد و کارگران زیر بارش نمیروند.
دلیلی که برای اثر تورمی افزایش دستمزد میآورند، بالا رفتن هزینههای تولید است، در حالیکه همهی هزینههای دیگر از جمله سود سهام مدام بالا میروند.
در ایران مزد کارگر ۵٪ هزینههای تولید است. یعنی اگر مزد کارگر دو برابر هم شود فقط ۵٪ به هزینههای تولید اضافه میشود.
اما مسئله این است که همین که کارفرما/سرمایهدار قیمتهایش را با یا بدون دلیل بالا می برد بهخاطر این است که زورش میرسد. زور میگوید که مالیات و گمرک و هر هزینهای را میکشد روی قیمت.
چون زورش میرسد است که سودش را در میان فلاکت مردم زیاد میکند، وگرنه اکثریت مردم ترجیح میدادند دولت با دست آهنین «اقتصاد دستوری» قیمت ها را کنترل کند و نگذارد عدهای وسط گرسنگی مردم سودهای نجومی ببرند.
اگر مردم مهم بودند، باید هم دستمزدها زیاد میشد هم قیمتها کنترل میشد و آن چیزی که کوچک میشد سود بالاییها بود نه سفره کارگر.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مزدهای سرکوب شده به بهانه تورم!
سرکوب مزد به بهانه تورم!
با توجه به اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی و ماده ۴۱ قانون کار بر تأمین مالی قشر مستضعف تاکید شده است، اما در تعیین دستمزد امسال کارگران، آنها از حق مسکن محروم شدند.
قانون موظف کرده که به نیازهای جامعه کارگری رسیدگی شود و کارگران در اولویت بوده و مسئولان متولی نباید از آن فرار کنند و یا با برنامهریزی نادرست، نقش کارگر ایرانی را از این هم کم رنگ تر نمایند.
اما این به معنای آن نیست که بخواهد از کارفرما بزرگ و کوچک بخش دولتی و خصوصی سیلی بخورد؛ دو تا سه شیفت کار کند اما حقوق مکفی نداشته باشد.
سیاست گذاران ما متوجه نیستند آسیبهایی که به لحاظ اجتماعی به کارگر و خانواده وی به جهت عدم اجرای ماده ۴۱ وارد میشود، چقدر است.
در حال حاضر، سبد معیشت کارگران ۳۰ میلیون تومان برآورد میشود و اگر آن را نبینیم و مطابق قانون عمل نکنیم با توجه به نرخ تورم حدود ۴۰ درصدی (اگر این عدد بیشتر نباشد) روز به روز وضعیت کارگران بدتر میشود.
چنانچه این موارد از سوی کارفرما بزرگ کشور نادیده گرفته شود و مدیریت درست در پرداخت حقوقها وجود نداشته باشد و یک نظام هوشمند درست عدالت محور در صنایع بزرگ نفتی، پتروشیمی، معدنی، گازی و… که کارفرما آنها افراد معمولی نیست، نباشد از قانون دور میافتیم.
بر این اساس دولت نباید کارگران را به بازی بگیرد و مانعی برای اجرای ماده ۴۱ قانون کار باشد و این جامعه در جنگ اقتصادی نباید مشکل معیشتی و تأمین نان داشته باشد. این بی عدالتی است اگر ما قانونی که برای کارگر تدوین شده برای اینکه بتواند کار خود را ادامه دهد را به این صراحت در طول دولتهای مختلف نقض کنیم. در نهایت امروز در نقطهای قرار گیریم که دولت شاهد این است که نیروی کارش را از دست میدهد، ولی همچنان پافشاری دارد ماده ۴۱ به درستی اعمال نشود فقط به بهانه واهی اینکه هر چقدر حقوق و دستمزد بالا برود نرخ تورم افزایش مییابد.
در حوزه مسکن کارگری به صراحت در قانون کار عنوان شده باید تأمین شود. اگر مسکن کارگری مطابق با قوانین و آئین نامههایی که در قانون کار وجود دارد تا برای هر کارگری تأمین شود انجام شود، امروز نباید شاهد این باشیم که ۸۰ درصد حقوق کارگران صرف مسکن گردد.
وقتی از مسکن صحبت میشود ناظر به یک خانه در بهترین حالت ۴۰ و ۵۰ متری با چند فرزند است که هر لحظه به دلیل عدم امنیت شغلی، افراد مجبور هستند تا یک ماهه و دو ماهه قرارداد کار بنویسند با این هزینهها، ترس جا به جایی داشته باشند. همین عدم امنیت شغلی یکی از مسائل مهمی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن اشاره کرده است.
امسال نیز دوباره مقام معظم رهبری در روز کارگر بر آن تاکید کردند. شاهد هستیم عدم امنیت شغلی باعث میشود رغبتی برای جامعه کارگری برای اینکه بتواند به سمتی برود تا بر اساس ماده ۱۳۱ قانون کار تشکل کارگری داشته باشد عملاً دچار یاس شده است؛ در حالی که این یکی از وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که به کارگران آگاهی دهد که میتوانند مطالبات خود را که قانونی است بر تأسیس تشکلها در خدمات مختلف پیگیری کنند.
✍سمیه گلپور، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سرکوب مزد در چند جمله
امسال کاری مثل قطعه سازی یا معدنکاری یا پرستاری را انجام می دهید و ساعتی ۲۰۰ هزار تومان میگیرید.
سال بعد همان کار را با مهارت بیشتر انجام می دهید و انتظار دارید دست کم همان مبلغ سابق را بگیرید، اما ۱۰ درصد بیشتر دریافت می کنید.
اما طی این مدت تورم ۲۰ درصد بیشتر شده، لذا قدرت خرید شما ۱۰ درصد کم شده است.
خب اشکال ندارد، همه با هم تحمل سختی می کنیم. اما نگاه که می کنید می بینید قیمت مسکن صاحبخانه شما ۲۰ درصد یا بیشتر افزایش یافته و همین طور اجاره منزلتان.
قیمت کالایی که بنگاه شما تولید می کند هم ۲۰ درصد افزایش یافته اما دستمزد شما ۱۰ درصد افزایش داشته!!!
سرکوب مزد بلایی است که بر سر کارگران و کارمندان حقوق بگیر می آید و به علت چسبندگی دستمزدها ، ضعف در چانه زنی و رقابت زیاد است.
خب این وضع به سود کیست؟
شاید اول گمان شود که به سود کارفرماست، اما در بلندمدت این طور نیست.
۱- سرکوب مزد تدریجا قدرت خرید کارگر و در نهایت تقاضای کل جامعه را کاهش می دهد و باعث رکود تولید میشود.
۲- سرکوب مزد باعث مهاجرت کارگران بخصوص افراد متخصص به بازارهای رقیب جذابتر و کاهش تامین کارگر می شود.
۳- سرکوب مزد باعث افزایش ساعات کار کارگر برای تامین معاش و در نتیجه آسیب اجتماعی به خانواده وی میشود.
سرکوب مزد استثماری است که کل جامعه را تدریجا فقیرتر میکند و به خصوص توان تولید آن را کاهش میدهد.
راهکار مقابله در شرایط تورم بالا:
جبران مستقیم:
کارفرمایان مستقیما متناسب با تورم دستمزد ها را افزایش دهند تا قدرت خرید کارگر حفظ شود.
چالش : برخی بنگاه های وابسته به کارگر زیان می کنند.
دولت به طور غیرمستقیم با فراهم سازی منابعی ارزان تر نظیر وام کم بهره، انرژی و یا زمین کمک کند تا فاصله بین دستمزد با تورم ایجاد نشود.
✍سید آرش وکیلیان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
nameh-jomhour-dastmozd.pdf
40.77M
💠ویژهنامه «سرکوب دستمزد»
منتشر شده در شماره پنجم نامهجمهور
«طبقه دولتمند و سرکوب رفاه»
✍با آثار و نوشتاری و از:
محسن قنبریان
علی نصیریاقدم
علیرضا خیرالهی
علیرضا میرغفاری
سمیه گلپور
سید احسان ولدان
در این ویژهنامه میخوانیم:
🔹مسئله کارگران، وظیفه همگان
افزایش دستمزد بهمثابه استراتژی توسعه
نسبت دستمزد-تورم افسانه یا واقعیت
سرکوب دستمزد زمینهها و چالشها
طرد ساختاری کارگران
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پرتقال انقلاب و دست چلاق!
شوهر اون خالهی مامان که خیلی پولدار بود و توی خونش بنز بنفش داشت از مکه برگشته بود. من هفت یا هشت سالم بود.
برای پسرش یک هلیکوپتر آورده بود که باطری میخورد و بعد روشن شدن واقعا از زمین بلند میشد!
لامصب جادو بود جادو! یعنی دیدن چنین عجایب صنعتی اونم توی شهرستان کوچیک و توی دههشصت که مهمترین تکنولوژی آتاری بود، مثل این بود که معجزهی بیرون آوردن شتر از دل کوه رو تماشا کنی!
حاج ممد خر پول نبود یک طویله خر پول بود! از اون مردهایی که دود همیشگی سیگارش میپیچید تا میرفت بالا تا زنجیر طلای دور گردنش و صدای تریاکی و خشنش اره میشد به گوش آدم.
ما توی حیاط توپ بازی میکردیم که یکی از روی ایوان داد زد《سوغاتی!》بعدش دویید توی راهرو و باقی بچهها زنجیر شدن به دنبالش. من حلقهی آخری بودم احتمالا.
وارد که شدم دیدم حاج ممد وسط پذیرایی روی مبل سلطنتی نشسته و ساک بزرگی رو گذاشته روی پاش.
بچهها یکی یکی جلو میرفتن و حاج ممد در گوش اونها چیزی میگفت. اونها هم یک چیزی توی گوشش میگفتن و سوغاتی شون رو میگرفتن! از قوطی کوکاکولا بگیر تا موز یا پرتقال درشت لبنانی یا شکلات خارجی همه حسرتها و آرزوها توی اونکیف بود.
چند تا از بچهها اما بعد پچ پچ کردن تو گوش حاج ممد هيچی ازش نگرفتن و جلوی بقیه کنف شدن!
من تا بیام فکر کنم موضوع چیه؟ نوبت خودم شد. رفتم جلو. بوی سیگار و ادکلن حاجی با اون صورت صاف شش تیغ که زیر نور کم اتاق توی شب برق میزد لحظه رو عجیب جادویی کرده بود.
حاج ممد سرش رو نزدیک آورد و توی گوشم گفت 《شاه یا خمینی؟ طرفدار کدومی؟》
من با اینکه بچه بودم میدونستم اون طرفدار شاه هستش. این رو از حرفهای بزرگترها شنیده بودم. اما تحت تاثیر خانواده خودم و احتمالا از همه بیشتر مرتضی سرم رو نزدیک گوشش کردم و گفتم《درود بر خمینی!》
حاجی سرش رو کشید عقب. اخمی کرد و گفت برو. و من هم جزو دستهی کنف شدهها برگشتم توی حیاط!
لابد فکر میکنی از اینجای نوشته به بعد میخوام بگم ما از همون کودکی حقیقت طلب و آرمانگرا بودیم و هزینشو دادیم و ای وای بر این انقلاب و نظام که با ما چه کرد و ...!
نه، اصلا و ابدا
چند سال بعد توی دوره نوجوانی نمیدونم چیشد داشتیم این خاطره رو با یکی از بچهکنف شدههای اون واقعهی تاریخی دوره میکردیم و به یاد گذشتهها میخندیدیم. صحبت سر این شد که از من چی پرسید و از تو چی پرسید و اینها...
گفت《اون شب حاجی از من به آهستگی پرسید طرفدار شاهی یا خمینی؟ من هم گفتم شاه! اخم کرد و گفت برو پیش کنف شدهها...》
من رو میگی منفجر شدم از خنده و بهش گفتم《خاک بر سر شکموت! اما من هم گفتم خمینی و رفتم توی کنف شدهها که!!!》
بعد فهمیدیم موضوع نه علاقه به شاه بود و نه حمایت از خمینی!
حاجی میخواسته به بعضی بچهها سوغاتی بده و به بعضی بچهها هم نده.. بعد جواب اونها رو بهانه میکرد که برن توی دسته کنف شدهها. برای همین هم سوال و جوابها تو گوشی بوده!
همین
نزدیک چهل سال از اون روزها میگذره و امثال من که دوزاریشون زیادی کج بوده تازه فهمیدیم موضوع بهرهمندی از سفره انقلاب نه پایبندی به خمینی و آرمانهاش بوده و نه بغض طرفداری از شاه...
مسئله فقط این هستش که ساک بیت المال و غنایم کشور روی پای کی هست و دلش میخواد به کی کوکا یا پرتقال بده؟ ایدئولوژیها و سوالات عقیدتی کلا نکته انحرافی این چهل سال بوده و همچنان هست!
✍یاسرعرب
@Kolbe_Andishe_Farhang
@sokhanranihaa - @sokhanranihaa.mp3
35.95M
💠آیا جمهوری اسلامی منجر به دیندارتر شدن مردم شده است؟!
🎙مناظره محدثی و شجاعی زند، برنامه شیوه، تیرماه ۱۴۰۲
🔹دکتر محدثی:
دینداری در ایران افت شدیدی داشته است./ دینداری آمرانه موجب نفرت مردم شده است/ جمهوری اسلامی یکی از دلایل اصلی افت دینداری در ایران است./ روحانیت با در دست گرفتن حکومت؛ یک قمار بزرگ کرد./ وقتی دین منبع مشروعیت حکومت شود؛ موجب سواستفاده حاکمان را فراهم می آورد./ مدرنیته سبب بسط آگاهی شده است.
🔹دکتر شجاعی زند:
تشکیل حکومت دینی دارای عوارضی است./ رفتار آمرانه بیش از جمهوری اسلامی توسط دنيای غرب و مدرن رخ می دهد./ دین به معنی عام آن بهترین منبع برای تشکیل حکومت در ایران است چرا که موجب انسجام است./ اگر نقصی در جمهوری اسلامی وجود دارد راهکار؛ اصلاح کردن است نه کنار گذاشتن اصل دین یا حکومت دینی. / مبنای حکومت در این کشور؛ نه قرآن و نه حدیث؛ بلکه قانون و نظر مردم است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره وضعیت دینداری مردم، قبل و بعد از انقلاب
بخش اول
۱. اساسا مقایسه دینداری مردم در این زمان با دوره پهلوی غیر فنی و غلط است.
محمدرضا پهلوی با دینداری مخالف نبود، بلکه خود اظهار دینداری میکرد. او از دین فردی حمایت میکرد و آنچه با آن میجنگید، ورود دین به عرصه اجتماعی و سیاسی بود. این در حالی بود که جامعه جهانی نیز هنوز دچار ابتذال امروزین خود نشده بود و آنگونه که امروز، استکبار جهانی تمام سلولهای دینداری چه فردی و چه اجتماعی را در سراسر دنیا هدف قرار داده، در آن روزگار چنین ستیزی نداشت.
۲. در زمان شاه، مردم در انتخاب بین اسلام فردی و اجتماعی مخیر بودند، اما امروز دستگاههای تبلیغاتی جهانی مردم را در دو راهی دینداری و بیدینی قرار دادهاند و روشهای بیدینی را به اشکال مختلف ارائه میکنند.
۳. گرچه در آندوره نیز، رسانههایی برای ترویج فساد وجود داشت، اما تعصبهای خانوادگی مردم ایران که دین را نیز به شکل سنتیاش دارا بود، از چنین رسانههایی پرهیز داشت، به علاوه که خیلی از مردم از تمکن مالی لازم برای بهرهمندی از این امکانات برخوردار نبودند. اما امروز، موج گستردهای از اشاعه بیدینی و هجمه به مقدسات و ترویج فساد، با حمایت مالی عجیب و غریب استکبار جهانی، از طریق صدها شبکه ماهوارهای و هزاران صفحه در شبکههای اجتماعی ترویج میشود و تقریبا هیچ خانواده و فردی نیست که در معرض این طوفان نباشد.
۴. در دوره پهلوی دوم، جهان تازه به انقلاب جنسی قدم گذاشته بود تا به پندار خود، برای زنان آزادی به ارمغان آورد. اما وضعیت دنیای غرب در روزگار ما بهگونهای شده که به سوی همجنسگرایی میتازد. از اینرو آثار مخرب این رویکرد جهانی در ایران نیز اثرگذار است.
۵. در آن دوره پدیدهای به نام اسلامهراسی، در شمایل امروزینش متولد نشده بود. گرچه شاه، روحانیت را ارتجاع سیاه مینامید، اما رسانههای حکومتی به ترویج وعاظ و روحانیون حامی پهلوی که تنها مناسک فردی را ترویج میکردند میپرداخت و محمدرضا پهلوی نیز برای مرجعیت نجف پیام تسلیت میفرستاد.
۶. اگر در این روزگار شاهد کاهش حدودا ۵ تا ۱۰ درصدی التزام به مناسک فردی هستیم، این امر در برابر حرکت شتابنده جامعه جهانی به سوی ناباوری به خدا و معنویت بسیار ناچیز است. آن هم با همه ستیزی که رسانههای وابسته به جبهه استکبار با دینداری دارند و به آن اشاره شد.
۷. از سوی دیگر، با وقوع انقلاب اسلامی، مناسک اجتماعی پا به عرصه وجود گذاشت و گستره خود را از محله و شهر و کشور، به عرصه بینالمللی کشاند و به ستیز با موج جهانی بیدینی پرداخت. تاریخ ایران اسلامی تا این اندازه توجه به عبادتهای اجتماعی را به خود ندیده است و حتی در دوره پهلوی که منصب امامت جمعه مورد حمایت دربار بود، در همین شهر تهران نماز جمعه برگزار نمیشد. چه رسد به اعتکاف و احیاء ماه رمضان و پیادهروی اربعین و... که وضعیت امروزین آن نیاز به توصیف ندارد.
۸. بسیاری از قضاوتهای ناصحیح ما ناشی از بیاطلاعی از تاریخ است. تاریخ گواه است که مساجد در دوره پهلوی جای نوجوان و جوان نبود و پیوندی میام این قشر با روحانیت و مسجد وجود نداشت. از اینرو با شروع نهضت، در تهران تنها سه چهار مسجد و هیئت بود که پذیرای نوجوانان شد و سر و صدا و البته حساسیت سیاسی در پی داشت. این را مقایسه کنیم با رشد حضور نوجوانان و جوانان در اعتکافهای امروز و هیئات مذهبی، و شکلگیری جریان سرودهای آیینی توسط کودکان و نوجوانان، با وجود دستهای پیدا و پنهان برای دور ساختن این نسل از ارزشها.
✍حمید سبحانی صدر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره وضعیت دینداری مردم، قبل و بعد از انقلاب
بخش دوم
۹. بر همه اینها بیفزایید:
دینداری در دوره پهلوی، امری سنتی و سطحی بود و این امر جای انکار ندارد. چنین بود که با شروع نهضت، روحانیون در خط امام با هدف تعمیق دینداری مردم، بر رسانه منبر تأکید ورزیدند و مطالب بنیادین دینی توسط شخصیتهایی چون آیتالله مطهری و آیتالله خامنهای و دیگر شاگردان امام مطرح شد. این چنین بود که فضاهایی چون حسینیه ارشاد شاخص شد و حتی سخنرانیهای دکتر شریعتی مورد استقبال قرار گرفت. با وقوع انقلاب اسلامی، و به ویژه در این زمان، عمق باورهای اعتقادی جمعیت متدین کشور به هیچ وجه قابل مقایسه با دورههای گذشته نیست و این را باید از دستاوردهای انقلاب اسلامی دانست.
۱۰. به علاوه آنکه رابطه جامعه ایمانی با روحانیت که یک روز در مقیاس فردی تعریف میشد، امروز بر مدار حقیقتی با عنوان ولایت شکل گرفته که این نیز از دستاوردهای بیبدیل انقلاب اسلامی است. دینداری فردی در دوره پهلوی به دینداری اجتماعی در دوران نهضت امام تبدیل شد و اکنون گامی به بلندی تمدن اسلامی برداشته است.۱۱. در دوره پهلوی آموزش دینداری وجود نداشت و عموم مردم تنها بر باورهای دینی موروثی خود تکیه داشتند و برخلاف تصور رایج، رابطه چندانی با جامعه روحانیت برای اخذ دینداری نداشتند، به جز جمع کوچکی از مردم متدین. در زمان پهلوی، روحانیت به طور کلی مطرود و حتی منفور بود، جز تعداد انگشت شماری از علما، آن هم در مناطق و محلاتی خاص، و این قاعده شامل حال تمامی حوزه و روحانیت نمیشد.
۱۲. در همین راستا توجه به این نکته حائز اهمیت است که یکی از دلایل اینکه حوزه علمیه در دوره پهلوی مجتهد پرور بود آن است که روحانیت هیچگونه مشغلهای جز تحصیل علم در کنج حجرهها و مدارس علمیه نداشت و اتفاقا زمینه برای ورود طلاب به عرصه تبلیغ و وعظ، آنگونه که بعد از انقلاب پدیدار شد وجود نداشت. از اینرو طلاب ممحض در تحصیل میشدند. پس از پیروزی انقلاب، باز شدن فضای تبلیغ در جایجای کشور، طلاب مستعد امر تبلیغ را از میانه راه تحصیل و پیش از احراز اجتهاد به سوی تبلیغ برد و به این ترتیب نسبت به جمعیت ورودی حوزهها، از تعداد مجتهدین کاسته شد. این را صرفا مذمتی برای حوزه و روحانیت نپنداریم، بلکه این امر نشان دهنده روی آوردن جامعه به کسب تعالیم دینی پس از پیروزی انقلاب است که البته حوزه و روحانیت در این زمینه کارنامه خوبی دارد؛ هرچند نباید موازنه تبلیغ و تحصیل اجتهاد بهم بخورد.
۱۳. بر اساس تمام آنچه ذکر شد و آنچه دیگر مجال بیانش نیست، انقلاب اسلامی در امر دینداری کارنامه درخشانی دارد و توانسته است در برابر هجمههای بیدینی غرب که احدی از آن مصون نیست، مقاومت شگرفی از خود نشان دهد و این با وجود کمکاریهای برخی مسئولین کشور است که میتواند بر عمق فاجعه بیفزاید.
۱۴. در پایان، از این مسأله غفلت نکنیم که بخشی از حوزه و روحانیت در حرکتی که با انقلاب اسلامی آغاز شد، و دگرگونیهای اجتماعی و شیوههای ارتباطی پدید آمده، در کمیت و کیفیت، آرایشی متناسب اتخاذ نکرد و اگر در پایشهای صورت گرفته شاهد افزایش آمار جدایی مردم از روحانیت هستیم، باید برای درمان آن چارهای عاجل اندیشید.
✍حمید سبحانی صدر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠با مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود
چند وقت است میشنوید، در روزنامه، در فضای مجازی در سخنان این و آن، بحث میشود از مذاکره...اسم مذاکره میآورند،
آقا مذاکره چیز خوبی است. انگار کسی مخالف با خوب بودن مذاکره است. امروز وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران یکی از پرکارترین وزارت خارجههاست. کارش همین است دیگر. با کشورهای دنیا، شرقی، غربی، همه جور مذاکره میکنند، رفت و آمد میکنند، حرف میزنند، قرارداد میبندند.
استثنایی که وجود دارد آمریکاست. البته رژیم صهیونیستی را اسم نمیآورم، چون دولت نیست. رژیم صهیونیستی یک باند جنایتکاری هستند که آمدند یک سرزمینی را غصب کردند، دارند جنایت میکنند. آن که محل کلام نیست. استثنا آمریکاست. چرا استثناست؟ علت چیست؟
مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم. این جور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. نه، نخیر!
با مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود... با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد. مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.
✍رهبر انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مشکل ما با آمریکا چه جوری حل میشود؟
این سؤال واقعی است، جدّی است. نمیخواهیم با هم دعوا کنیم؛ سؤال میکنیم: مشکل با آمریکا چه جوری حل میشود؟ با نشستن و مذاکره کردن و از آمریکا تعهّد گرفتن مشکل حل میشود؟ [اینکه] بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم، تعهّد بگیریم که شما باید فلان کارها را بکنید، فلان کارها را نکنید، مشکل حل میشود؟ در قضیّهی بیانیّهی الجزایر، سر قضیّهی آزادی گروگانها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید. بنده آن وقت نمایندهی مجلس بودم ــ البتّه در مجلس نبودم، در جبهه بودم، اهواز بودم ــ همان وقت اینجا در تهران همین حضرات نشستند به واسطهی الجزایر و بدون رودررویی با آمریکاییها صحبت کردند ــ البتّه مصوّبهی مجلس بود، کار غیر قانونیای نبود ــ قرارداد گذاشتند، تعهّدهای متعدّدی گرفتند که ثروتهای ما را آزاد کنید، تحریمهای ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگانها را آزاد میکنیم. گروگانها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروتهای مسدودشدهی ما را به ما پس داد؟ نه، آمریکا به تعهّد عمل نمیکند؛ خیلی خب، این هم مذاکره و نشستن با آمریکا. یا در برجام؛ گفتند که [اگر] شما فعّالیّت صنعتی هستهای را کم کنید ــ حالا جرئت نکردند بگویند تعطیلِ تعطیل ــ به این مقدار فروکاهی کنید، ما این کارها را انجام میدهیم؛ تحریمها را برمیداریم، این کار را میکنیم، آن کار را میکنیم؛ کردند این کارها را؟ نکردند دیگر. مذاکره مشکل ما را با آمریکا حل نمیکند.
بله، مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم. امروز میگویند هستهای را تعطیل کنید ــ اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند بساط هستهای را برچینید ــ بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید، بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکاییها باج میگیرند. اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتّب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد: پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ من نمیگویم [طرفدار] جمهوری اسلامی؛ ممکن است یکی جمهوری اسلامی را هم قبول نداشته باشد امّا ایرانی باشد، غیرت ایرانی داشته باشد؛ [او هم] حاضر نیست این باجها را بدهد. آمریکا به کمتر از این قانع نیست؛ چرا نمیفهمند؟ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. اگر حاضرید باج بدهید، نه یک بار، نه دو بار، پشت سر هم، در همهی مسائل اساسی، و از همهی خطوط قرمزتان عبور کنید، بله، آن وقت آمریکا با شما دیگر کاری ندارد، مثل دوران پهلوی. مردم انقلاب کردند برای [رهایی از] این، این همه شهید دادند برای این.
✍رهبر انقلاب اسلامی، ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ذلت تسلیم!
نهایت غربگرایی و تسلیم در برابر اراده غرب چیزی شبیه این است...
درباره آینده کشورت از رئیس جمهور یک کشور بیگانه و متخاصم و مهاجم سوال میپرسی، اما ارباب حتی لایق نمی بیند که پاسخ تو را بدهد و اینگونه تو را به ریشخند می گیرد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠ممکن است معامله کنیم، اما با احتیاط! 🎥رهبر انقلاب اسلامی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مذاکره با آمریکا، آری یا نه؟!
آیت الله خامنهای در دو سخنرانی اخیر بر دو مورد متضاد تکیه کرد:
در سخنرانی روز مبعث وی بر لزوم مراقب بودن در مذاکره صحبت نمود که تا حدی کلام تاویلپذیری در بسامد مذاکره محسوب میشد.
در سخنرانی امروز صبح در دیدار با فرماندهان ارتش بر نفی مذاکره با امریکا تاکید شد. علت این دو بسامد مختلف را باید برآیند پاسخ امریکا به تمایل مذاکره در تهران فهمید.
چیزی که در ده روز اخیر رخ دادهاست؛ پاسخ امریکا به این بسامد است. در ده روز اخیر امریکا مجددا به سیاست فشار حداکثری روی آوردهاست. فشار حداکثری که بخشی از آن تحریم شبکه فروش نفت ایران به هند و چین و دیگری هم پایان معافیت عراق از تحریم واردات گاز و برق از ایران بود.
این دو اقدام پاسخی به بسامد مذاکره از جانب ایران میباشد؛ درگذر از اینکه اخبار غیررسمی از ارائه چیزی شبیه ۱۲ بند پامپئو در برخورد با ایران از سوی ترامپ خبر میدهد.
بنظر میرسد سخنرانی امروز آقای خامنهای که در تضاد با سخنرانی روز عید مبعث قرار داشت؛ برآمده از این پاسخ ترامپ است.
✍سیدنیما موسوی
@Kolbe_Andishe_Farhang