#پندانه
زیباست متن👌👌👌
✨شیخے میگفت روایت است ڪه
خداوند روزے به حضرت موسے فرمود:
✨برو بدترين بنده مرا بياور ..
موسے رفت يكے از گناهكارهاے درجه يك و
را پيدا كرد و وقتے ميخواست با خود ببرد،گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد ومن فكر كنم كه اين بنده ے گناهكار ميباشد رهايش كرد.
✨رفت دزدے را گـــرفت تا ببرد نـزد خود گفت ..
نكند ايــن بنده خاص خدا باشد و توبه كـرده و خدا او را بخشيده باشد رهایش كرد.
✨هـــر كسے را مے گرفت بــا چنين فرضيات
و داوريهائے آزادش مے نمود.
بالاخره موسے دست خالے پيش خدا رفت.
✨خدا گفت: اے موسے دست خالے آمــدی؟
موسے گفت: هــرچــه گشتم بدتر از خـودم پيدا نكردم ..
✨خدا گفت: اے موسے هر آئينه اگــر غير از اين كرده بودے از پيغمبرے عزل ميشدی!
✨امام علی(ع) خطاب به مالك اشتر فرمودهاند :
اے مالك اگر در آغاز شب گناهكارے را ديدی
در صبح وفرداے آن شب آن شخص را به چشم
گناهكار منگر شايد توبه كرده باشد...
◾️#ما_ملت_امام_حسینیم
◾️#جهاد_تبیین
◾️#بصیرت_افزایی
◾️#غدیر|#روشنگری|#نشرحداکثری
🆔 @komeyil7
✨﷽✨
#پندانه
✍ موفقیت، صبر میخواهد
🔹گاهی برای انداختن یک درخت، باید 100 ضربه با تبر بزنیم. از این 100 ضربه، 99 ضربه اوّل، کارشان این است که شرایط را برای ضربه صدم آماده کنند.
🔸اینکه درخت، در طی 99 ضربه، هنوز سر جایش ایستاده است، دلیلِ بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست، هر مبارزهای، به همین شکل است.
🔹اینکه اقداماتی که میکنیم به سرعت جواب نمیدهد، نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند.
🔸پس باید هر کاری میکنیم، بگذاریم به حساب یکی از همان 99 ضربه اول.
🔹ضربه صدم بالاخره از راه میرسد و درخت را میاندازد.
🔸نگران نباش، موفقیت، صبر میخواهد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
🔴 راههای نجات انسان
✍شیطان به خداوند گفت:
من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم.
🔸فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
🔹خداوند فرمود:
راه بالا و پایین باز است.
🔸راه بالا: نیایش
راه پایین: سجده
🔹بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید، میتواند شیطان را طرد كند.
🔰 حدیث قدسی:
بندهام به حقى كه بر گردن تو دارم، من تو را دوست دارم، پس تو هم مرا دوست بدار.
✋ #لبیک_یا_خامنه_ای
🔖 #فتح_خرمشهر
🇮🇷 #مهارتورم، #رشدتولید
🖇 #روشنگری #ثامن31
https://eitaa.com/komeyil7
🔅 #پندانه
✍ به یاد شهدا
🔹سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟
🔸اکثر دانشجویان مخالف بودن!
🔹بعضیها میگفتن:
کار ناپسندیه. نباید بیارن.
🔸بعضیها میگفتن:
ولمون نمیکنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن!
🔹بعضیها میگفتن:
آدم یاد بدبختیاش میفته!
🔸تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگههای امتحان جلسه قبل نبود!
🔹همه سراغ برگهها رو میگرفتن، ولی استاد جواب نمیداد.
🔸یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:
استاد برگههامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگههای ما بودید؟
🔹استاد روی تخته کلاس نوشت:
من مسئول برگههای شما هستم.
🔸سپس گفت:
من برگههاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم.
🔹همه دانشجویان شاکی شدن.
🔸استاد گفت:
چرا برگههاتون رو میخواین؟
🔹گفتن:
چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم.
🔸هر چی که دانشجویان میگفتن استاد روی تخته مینوشت.
🔹استاد گفت:
برگههای شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
🔸یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگهها برگشت. استاد برگهها رو گرفت و تکهتکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.
🔹استاد گفت:
الان دیگه برگههاتون رو نمیخواین! چون تکهتکه شدن!
🔸دانشجویان گفتن:
استاد برگهها رو میچسبونیم.
🔹برگهها رو به دانشجویان داد و گفت:
شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچهاش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچهاش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.
🔸چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن!
🆔️@komeyil7