29.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
کارتون زیبای شکرستان
💕
⭐️💕
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
صبح تون عالی🌼💜
ان شـاءالله
امروز بهترین روز🌼💜
زندگیتون باشـه 🌼💜
حــال خـوب
دلخـوشی فراوان 🌼💜
رزق و بـرکت بسیار
لبریز از شـادی و آرامش🌼💜
موفقیت پـی درپـی و
نگـاه مـهربان خــدا نصیبتون 🌼💜
🌼
💜🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
💭🎲 دو سنگ🎲💭
دو تا سنگ بودند یکی سیاه یکی سفید یکی این طرف رود یکی اون طرف رود سنگ ها دوست داشتند کنارهم باشند، با هم درددل کنند، رازهای شان را به هم بگویند. اما رودخانه خیلی بزرگ بود، خیلی هم گود بود. واسه همین سنگ ها نمی توانستند بروند پیش هم. مجبور بودند دور از هم باشند. بسوزند و بسازند.
یک روز قورباغه ها قورقور شیپور زدند و گفتند: آهای آهای خبر خبر! ماهی طلایی داره میاد. این طرف. هر آرزویی دارید بهش بگید. ماهی طلایی آرزوتون و برآورده می کنه. نکنه یه وقت یادتو بره. نکنه یه وقت خواب بمونید.
سنگ ها خوش حال شدند. ماهی طلایی از راه رسید. از سنگ ها آرزویشان را پرسید.
سنگ سیاه آرزو کرد برود آن طرف رود.
سنگ سفید آرزو کرد بیاید این ور رود.
آرزوی شان برآورده شد.
حالا سنگ سیاه آن طرف رود بود. سنگ سفید این طرف رود.
ماهی طلایی هم رفته بود.
🎲
💭🎲
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🙏🏻کارهای خوب
✍🏻اسماعیل شاطری احمدآبادی
🎨سمیه بیگدلی
ما داریم پیاده به کربلا می رویم. به این سفر، «پیاده روی اربعین »
می گویند. «اربعین » یعنی چهل روز از شهادت امام حسین)ع(
گذشته است. مامان می گوید: «خیلی سال پیش آدم های خیلی بد،
امام حسین)ع(را شهید کرده اند. »
بابا می گوید: «پیاده رفتن به کربلا خیلی ثواب دارد. «ثواب »
یعنی خیلی خوب است؛ خدا خوشش می آید. امام حسین)ع(هم
خوشش می آید. »
مادربزرگ هم با ماست؛ امّا نمی تواند پیاده روی کند. او توی
کالسکه اش نشسته. به این کالسکه «ویلچر » میگویند.
بابا ویلچر مادربزرگ را هل می دهد. هر وقت هم من خسته
میشوم، مرا روی پای مادربزرگ، روی ویلچر می گذارد. بعضی
وقت ها هم من مواظب مادربزرگ می شوم.
مامان می گوید: «آفرین پسرم! تو هم داری ثواب میکنی؛ چون
داری به مادربزرگ کمک می کنی تا برود کربلا. »
خدا از من خوشش می آید. امام حسین)ع(هم از کار من خوشش
می آید. من هم خوش حالم.
#اربعین #پیاده_روی_اربعین #کربلا
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#نکته
برای بهبود پیوند عاطفی با فرزند
خود در روز وقتی را برای بازی با او اختصاص دهید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانشمندان بزرگ
این قسمت : محمد بن موسی خوارزمی
🌏ریاضیدان و ستارهشناس مسلمان ایرانی، در قرن سوم هجری
⭐️شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات مخصوصا در رشته «جبر» انجام داده، به طوری که هیچ یک از ریاضیدانان قرون وسطی مانند وی در علم ریاضی تأثیر نداشتهاند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
💥آیات زندگی💥
🌼 الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ🌼
🍃سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.🍃
✨آیه ۲ سوره حمد ✨
#آیه_های_انتظار
#انس_کودکان_با_قرآن
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#دانستنیها
🌺گل ساعتی
🌼گل ساعتی گیاهی است زینتی که دارای بوتهای بلند و برگهایبیضی شکل متصل به هم است. گلهای آن درشت و به شکل ساعت است. رنگ گلها قرمز، ارغوانی، آبی و بنفش میباشد. ساقه آن چون به درختان مجاور میپیچد و بالا میرود. از این رو آنرا پیچ ساعتی نیز مینامند. میوهاش سبز و زرد رنگ است.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#شعر_بخونیم
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🌼حتمی است و شکی نیست
🌿میرسد بهاری شاد
🌼از تمام زشتی ها
🌿میشود بشر آزاد
🌼از شکوه و از عزت
🌿داد آن امامم تاج
🌼از زمین ذخائر را
🌿میکند خود استخراج
#بوستان_عترت
#امام_مهدی_عج
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
کارتون اتل متل یه جنگل
این داستان : پازن چی می خواد
💕
⭐️💕
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌈امـروزتـان پـراز بـهترینها
🌼زندگیتان پـرازبـاران بـرکت
🌈دلتان پـرازنغمههای خوش زندگی
🌼وجاده زندگيتان پـراز
🌈شکوفه های سلامتی وتندرستی
🌼نگـاه خــدا هـمراه لحظه هایتان
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماجراهای_کیت_و_کِیت_بازیگوش
این داستان(تقلب نکن)
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
🍃❤️ هدیه های خط خطی ❤️🍃
سلام دوستان ، داستان امروز ما درباره هدیه های خداست که باید مواظب آن ها باشیم وآن ها را هدر ندهیم، اسراف نکنیم تا خدا نعمت هایش را برای ما بیش تر کند...
یکی بود یکی نبود...
دیروز به سینا کوچولو، پسر همسایه مان، یک کتاب داستان هدیه دادم. سینا زود کاغذ کادو را پاره کرد و با خودکار تمام کتاب را خط خطی کرد.
خیلی خودم را نگه داشتم تا سرش داد نزم جلو نپرم، و خودکار را از دستش نگیرم.
پیش خودم گفتم: به من چه... مال خودش است. ولی خیلی ناراحت شدم.
همان روز پیش بابا بزرگ رفتم و برایش تعریف کردم. بابا بزرگ دستی به سرم کشید و گفت: تو حق داری ناراحت باشی. وقتی به کسی هدیه ای می دهیم دوست داریم قدر آن را بداند و خرابش نکند.
بعد سیبی را که نصف کرده بود خورده بودم، را به دستم داد و گفت: باید حواسمان باشد، از هر چیزی که به دستمان می رسد درست استفاده کنیم. این سیب هم هدیه خداست مگر نه؟
شب موقع شام، دانه های برنج ته بشقابم را تا آخر خوردم. وقتی مسواک زدم شیر آب را تا آخر باز نگذاشتم. ماه را که توی آسمان دیدم چراغ اتاق خوابم را خاموش کردم.
و توی دلم گفتم: خدایا... کمکم کن تا هدیه هایت را خط خطی نکنم.
بچه های عزیز شما با هدیه های خداوند چه کار می کنید؟
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان :♤کنترل خشم♤
(وقتی عصبانی میشم، چیکار کنم؟)
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#نکته_تربیتی
عادت #سر کوبیدن کودک
🌈 بعضی بچه ها عادت دارند که سرشون رو با ریتمی خاص به سطوحی نظیر دیوار یا تخت بکوبند.
در چنین وضعیتی بسیاری از والدین احساس وحشت میکنند زیرا این حالت را با اختلالات رشد یا مشکلات روحی و روانی در ارتباط دانسته و آن را نشانهای از این اختلالات به شمار میآورند
👈 درحالی که کوباندن ریتمیک سر به سطوح مختلف می تواند نشانهای از اوتیسم (خودشیفتگی) باشد
🌈 اما در بسیاری از موارد به آن به عنوان عادتی رایج در میان خردسالانی نگاه میشود که رشد طبیعی خود را پشت سر میگذارند
🌈 این عادت در میان نوزادان 6 تا 18 ماه رایج است. اما اگر این عادت بعد از 4 سالگی نیز ادامه یافت و یا تا پیش از این مرحله همچنان نگران بودید، در این صورت بهترین کار مشاوره با پزشک می باشد ـ
🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
چهل شب و چهل روز
چهل تا شمع پر نور
داغ شهادت او
از دل ما نشد دور
شاعر :شکوه قاسم نیا
چهلمین روز #شهادت امام حسین (ع )،(اربعین حسینی) و یاران باوفایش برشما عزیزان تسلیت باد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارد حرم این روزها حال و هوای کربلا-
#کلیپ_کودکانه🌷🥀
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🦚✨✨🦚✨✨🦚
💚دلگویه های کوتاه با امام زمان(عجل الله فرجه)
#دلگویه
#امام_زمان (عجل الله فرجه)
🦚✨✨🦚✨✨🦚
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
👏شگفتانه
✅شهر حضرت صالح علیه السلام (مداین صالح )
❇️مداین صالح یا حجر نام بنایی است از سازههای سنگی تاریخی در شمال کشور عربستان سعودی . تاریخ سنگ نمای خارجی استفاده شده در مداین صالح به 2200 سال قبل باز میگردد.
🌴این آثار دارای حدود ۵۰ سنگنوشته ونقشهای درونی است که متعلق به مرحله پیش از قوم ثمود است
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬انیمشین زیبای 💚عشق یعنی به تورسیدن
🕊✨🏴✨🕊✨🏴✨🕊✨
🌀 از محمد حسین پویانفر
✳️کلیپی زیبا برای بچه های اربعینی
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
@childrin1کانال دُردونه (2).mp3
5.91M
#قصه_شب👼🏻🌜
"هزار پا غوله"
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌈امروز برایتان
🌼اینگونه آرزو میکنم
🌈ان شاءالله
🌼خدا در خونه تک تک تون بزنه
🌈بگه امروز نوبت خواسته ها و
🌼آرزوهای شماست و
🌈توشه ای پرازخیر و برکت
🌼شوق زندگی
🌈حس خوشبختی
🌼روزگار آرام و
🌈عاقبت بخیری براتون هدیه بیاره
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
بستنیِ تنها🍦🌈
مناسب چهار تا شش سال
{با هدف: تقویت قوای تخیلپردازی ڪودڪان، مهربای و همدلی بین ڪودڪان}
یڪی بود، یڪی نبود. در یڪ شهر بزرگ و شلوغ، یڪ فروشگاه خیلی زیبا بود. این فروشگاه پر از خوراڪیها مختلف و رنگارنگ بود. در قسمت خوراڪیهای سرد، یڪ فریزر خیلی بزرگ بود ڪه در شڪمش پر از بستنیهای رنگارنگ و خوشمزه خوابیده بودند. همه بستنیها یڪ روز در ڪارخانه ساخته شده بودند و به این فروشگاه آمده بودند.
بستنیهای شڪلاتی، یخی، شیری، نونی و انواع دیگر. بستنیها در شڪم فریزر بزرگ خواب بودند و هرگاه ڪودڪی آنها را میخرید و میخورد، آنها زنده میشدند و به شڪم بچههای مختلف سفر میڪردند. هربار ڪه درب آن فریزر بزرگ باز میشد، بستنیها منتظر بودند ڪه یڪ ڪودڪ آنها را بخرد و زود بخورد.
روزی از ڪارخانه بستنیسازی تعداد زیادی بستنی آمدند تا در فریز فروشگاه به خواب زمستانی خودشان ادامه دهند. یڪی از این بستنیها به نام یخصورتی، آرزو داشت ڪه هرچه زودتر یڪ ڪودڪ او را بخرد و بخورد. برای همین همیشه دلش میخواست نفر اول صف بستنیها باشد و روی دیگر بستنیها قرار بگیرد تا زودتر او را بخرند. روزی ڪه ڪارگران فروشگاه میخواستند بستنیها را داخل فریزر بچینند، ناگهان یخصورتی لیز خورد و افتاد تَهِ فریزر.
یخصورتی آن پایین زیر همه بستنیهای دیگر افتاده بود و به خواب زمستانی رفته بود. هر روز بستنیهایی ڪه بالای فریزر خوابیده بودند، خریده میشدند و با خوشحالی میرفتند اما یخصورتی، همانجا گیر ڪرده بود و هیچڪس او را نمیدید. یڪ روز یخصورتی خواب میدید دو پسر بچه دوقلو به فروشگاه آمدهاند و او را خریدهاند اما افسوس ڪه فقط یڪ خواب بود.
روزی پسرڪی خوشحال و مهربان با مادر و پدرش به فروشگاه بزرگ آمدند. پسرڪ به لباس پدرش چسبیده بود و دائم از او بستنی میخواست. پدر رفت سراغ فریزر بستنیها. پسرڪ به پدرش گفت: بابایی لطفا برام شعبدهبازی ڪن و از تَهِ آنجا یڪ بستنیِ جادویی به من بده.
پدر دستش را برد داخل فریزر و درست یخصورتی را گرفت و بیرون آورد و گفت: عجی، مجی،لاترجی! این هم یڪ بستنی شگفتانگیز و جادویی. یخ صورتی بیدار شده بود و از خوشحالی نمیدانست چهڪار ڪند؟ وقتی پسرڪ میخواست بستهبندی یخصورتی را باز ڪند و نوش جان ڪند، ناگهان چشمش به دختربچهای افتاد ڪه پشت شیشههای فروشگاه بزرگ ایستاده بود و زُل زده بود پسرڪ و بستنی ڪه در دست داشت.
پسرڪ نگاهی به بستنیاش ڪرد، دوباره به دختربچه پشت شیشهها ڪرد. یخصورتی لحظهشماری میڪرد تا از بستهبندی خودش بیرون بیاید و زودتر وارد شڪم یڪ ڪودڪ شود. سر و صورت دختربچهای ڪه پشت شیشههای فروشگاه ایستاده بود خیلی ڪثیف بود، دمپاییهایش پاره بودند و پاهایش سیاه بودند. پسرڪ با دیدن دختربچه، از خوردن بستنی منصرف شد. با خودش فڪر ڪرد من میتوانم یڪ بستنی به این دخترڪ بدهم تا او هم نوش جان ڪند و مثل من خوشحال باشد.
پسرڪ خیلی زود ماجرا را برای پدرش گفت و آنها یخصورتی را به دختربچه دادند. دختربچه از خوشحالی چشمانش برق زد. یخصورتی فهمیده بود ڪه پسرڪ او را به یڪ ڪودڪ دیگر هدیه داده است. بستنیها وقتی بدانند یڪ ڪودڪ آنها را به ڪودڪ دیگری ڪادو میدهد خیلی خیلی بیشتر خوشحال میشوند.
دختربچه خیلی زود تشڪر ڪرد و بستهبندی یخصورتی را باز ڪرد. یخصورتی از خوشحالی نزدیڪ بود آب شود. دختربچه با لذت او را خورد و یخصورتی به شڪم دخترڪ سفر ڪرد.
🍦
🌈🍦
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻