#نکته_تربیتی
راهکارهایی برای صبور شدن فرزندان
خودتون صبور باشید
🔸در برخورد با مشکلات زندگی صبور بوده، از ابراز اعتراضهای علنی و برخورد منفی با کودک خودداری کنید.
گام به گام شروع کنید
🔸بعد از دوسالگی، وقتی کودکتون درخواستی از شما داره، در پاسخ به درخواستهاش کمی تامل کنید. گام به گام از ۲۰ ثانیه شروع و کمکم زمانشو اضافه کنید تا درخواستهای کودک به تعویق بیفته و صبر کنه.
بگذارید خودش کارهاشو انجام بده
🔸در انجام کارهایی که برای کودک مشخص کردین مثل «تمیز کردن اتاق» یا «جمع کردن اسباب بازیها» صبور باشین و مداخله نکنین.
از مواجهه کودک با مشکلات نترسید
🔸اگر کودکتون زمین افتاد یا دستش بُرید، خونسردیتون رو حفظ کرده و اجازه بدید کودک کمی درد رو تحمل کنه.
انتظار رو شیرین کنید
🔸در زمانهایی مثل انتظار در مطب دکتر و یا ... برای کودک سرگرمیهایی مثل کتاب و پازل ببرید و مشغولش کنید.
به قولهاتون عمل کنید
🔸به قولهایی که بعد از صبر کودک بهش میدین عمل کنید تا نسبت به حرفهاتون بیاعتماد نشه.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🌺✨شعر زیبای بنویسد ای کاش✨🌺
🌺دوباره پاییز
✨میرسد از راه
🌺میپرد از خواب
✨مدرسه ناگاه
🌺بر روی تخته
✨بنویسد ای کاش
🌺آموزگارم
✨خوشحال و بشاش
🌺خدا جهان را
✨پر نور کرده
🌺حضرت مهدی
✨ظهور کرده
#شعر
#امام_زمان(عجل الله فرجه)
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#کاربرگ
کاربرگ عالی شناخت اعداد یک تا ده
برای کودکان پیش از دبستان و کلاس اولی ها
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#سرگرمی
کدو پا واسه کدوم حیوون ؟؟
برای کودکان پیش از دبستان و کلاس اولی ها
#دقت_تمرکز
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
24.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
♤پهلوانان♤
(شبدیز)
💕
⭐️💕
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌼به امروز خـوش آمـدیـد
🌈 امـروزتــون
🌼 پراز عطر دعـا
🌈 خــدایا
🌼 امروز سبد زندگی
🌈 دوستـانم را پـر کن
🌼 از سلامتی، جاودانگی
🌈 موفقیت و خـوشبختی
🌼 روزتون پر از انرژی های مثبت
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
"مستر بین"
👆👆👆
💚
🔆💚
💚🔆💚
🔆💚🔆💚
💚🔆💚🔆💚
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
🐛🐜مورچه و همسایه جدید🐜🐛
روزی روزگاری، مورچه كوچولویی بود كه در گوشه ای از جنگل زندگی می كرد . خانه مورچه كوچولو داخل یك تكه چوب خشك بود . مورچه كوچولو از خانه اش بیرون می آمد تا برای خودش غذا پیدا كند . گاهی قارچ جمع می كرد و گاهی هم یك دانه یا تخم گل پیدا می كرد
روزی از روزها وقتی مورچه كوچولو در كنار خانه اش دنبال غذا می گشت ، ناگهان سرو صدایی بلند شد و یك تكه چوب ، روی سر مورچه افتاد . آه و ناله می كرد و كمك می خواست اما كسی به كمكش نیامد . مورچه خیلی تلاش كرد تا خودش را از زیر ان تكه چوب بیرون اورد ، اما وقتی بیرون امد ، موجود عجیبی را دید كه از داخل تكه چوب سر درآورده بود .
مورچه كوچولو كه هم ترسیده بود و هم بدنش درد گرفته بود ، بلند شد و به طرف ان موجود عجیب رفت ،شاخك های ان جانور را گرفت و گفت : «تو اینجا چه كار می كنی ؟ مگر نمی دانی كه اینجا خانه من است و تو حق نداری وارد خانه من بشوی ؟ می خواهی خانه ام را خراب كن
آن موجود عجیب گفت :من كرم تنهایی هستم ، نمی دانستم اینجا خانه توست . اصلاًهم دلم نمی خواست كه تو را اذیت كنم . من هم در این تكه چوب به دنیا امده ام و حالا باید همین جا زندگی كنم اگر كمكم كنی و كمی چوب به من بدهی كاری به كارت ندارم خیلی هم ازت ممنون می شوم.»
مورچه كوچولو دلش سوخت ، كمی چوب جلوی كرم چاقالو ریخت و گفت : «اگر قول بدهی كه خانه مرا خراب نكنی ، من هم كاری به كارت ندارم ؛ حتی كمكت هم می كنم »
كرم چاقالو گفت : «بله این طوری بهتر است . نه تو تنها می مانی و نه من !»
كرم چاقالو شروع كرد به خوردن تكه های چوب . هر روز كه می گذشت كرم بزرگ تر و چاق تر می شد مورچه كوچولو كه از پرخوری كرم چاقالو تعجب كرده بود ، فقط او را نگاه می كرد . اما خوشحال بود كه همسایه ای پیدا كرده و دیگر تنها نیست
چند روز بعد مورچه كوچولو خانه ای برای كرم چاقالو درست كرد مورچه كف خانه را با برگ های نرم پوشاند و به كرم چاقالو گفت : « این هم خانه تو ! بیا برو داخل خانه ات »اما چاقالو ان قدر سنگین شده بود كه نمی توانست به خانه جدیدش برود برای همین مورچه كوچولو از جیرجیرك كمك گرفت تا دوتایی كرم چاقالو را به داخل خانه اش ببرند .
روزی از روزها ، مورچه كوچولو دنبال غذا بود كه ناگهان سر و صدایی بلند شد او به طرف خانه كرم چاقالو دوید و دید كه سه حشره بدجنس به كرم بیچاره حمله كرده اند و می خواهند او را اذیت كنند مورچه كوچولو شاخه ای را برداشت و به حشره ها حمله كرد حشره ها هم ترسیدند و از انجا رفتند.
روزها پشت سر هم می امدند و می گذشتند كرم چاقالو روز به روز بزرگرتر و شفافتر می شد یك روز وقتی مورچه كوچولو به سراغ همسایه اش رفت دید كه او در خانه اش نیست مورچه كوچولو كمی اطراف را گشت تا فهمید كه كرم چاقالو از خانه اش بیرون رفته و مشغول كندن یك گودال است . كرم چاقالو داخل ان گودال رفت ، دور خودش پیله ای تنید و از ان بعد داخل ان پیله زندگی می كرد .
از ان روز به بعد مورچه كوچولو هر روز كنار گودال می رفت و داخل ان نگاه می كرد . مورچه می دانست كه ان پیله عاقبت به یك حشره تبدیل می شود اما همیشه از خودش می پرسید :«یعنی از داخل این پیله چه حشره ای بیرون می آید ؟ یك پروانه یا یك حشره دیگر ؟»
مدت ها گذشت . حالا دیگر كنار خانه مورچه كوچولو قارچ های تازه ای روییده بود . یك روز ، چشم مورچه كوچولو یك سوسك شاخدار زیبا افتاد كه از داخل پیله بیرون می آمد . مورچه كوچولو به همسایه اش سلام كرد . اما سوسك شاخدار انگار او را نشناخت . سوسك شاخدار ان قدر برای پرواز عجله داشت كه جوابی به مورچه نداد و فوری در آسمان پرواز كرد و رفت .
مورچه خیلی ناراحت شد از اینکه سوسک شاخدار به اون جواب نداد. مورچه همونجوری تو فکر بود که متوجه یه چاله کوچیک آب که جلوی پاش بود نشد و افتاد تو چاله.
همونجوری که داشت دست و پا می زد و کمک می خواست یه دفعه دید که همون سوسک شاخدار پرواز کرد بالای سرش و دستش و سمت مورچه گرفت.
مورچه هم دست سوسک شاخدار و گرفت و از چاله اومد بیرون.
و ازون به بعد سوسک شاخدار و مورچه دوست های خوبی برای هم شدند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
" آموزش کاردستی خرگوش با استفاده از مقوا"
🐰کاردستی آسان و راحت🐰
با ما همراه باشید😘
👆👆👆
🐰
⭐️🐰
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻