#تربیت_کودک
🔴 سن فرزندتان را فراموش نکنید!
یکی دیگر از اشتباهاتی که پدر و مادر مرتکب میشوند این است که سن فرزند خود را در نظر نمی گیرند. گاهی فرزند خود را بسیار بزرگتر از سن واقعی تلقی میکنند و گاهی بسیار کوچکتر !
گاه از کودک دو ساله انتظار دارند به هر قیمتی که شده ادرار خود را کنترل کند و اگر نکرد او را بشدت کتک میزنند. گاهی از یک نوجوان ۱۳ ساله انتظار دارند مشکلات زناشویی آنها را حل کند، مراقب مادر یا پدر باشد و مانند خبرچینها اطلاعات بیاورد یا جاسوسی کند!
👈🏼و برعکس گاهی با یک جوان ۲۰ ساله مثل یک کودک ۵ ساله رفتار میکنند و میخواهند همه کارهایش را کنترل کنند!
❌چه فرزندمان را بزرگتر و چه کوچکتر از آنچه که هست تصور کنیم اشتباه کردهایم.
متاسفانه بعضی از والدین بارهای روانی خود را به کودکان منتقل میکنند، جلوی آنها مشاجره میکنند و آنها را میترسانند یا ناامن میکنند. آنها گمان میکنند کودک هم مانند آنها میاندیشد و موضوع را فراموش میکند در حالیکه اینطور نیست.
کودک با توجه به سنش ممکن است اتفاق رخ داده را عمیقاً باور کند و تا آخر عمر به خاطر بسپارد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش درست کردن کارت پستال❤️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
68.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
پویانمایی دانشمندان بزرگ
📼این قسمت : ابن بطوله
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
بزک زنگوله پا و آش خوشمزه - @mer30tv.mp3
3.84M
#قصه_شب
بزک زنگوله پا و آش خوشمزه
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🍃سلام 😊
🍃صبح زیبای پاییزی تون
🍃پُر مهر ☕️🍃
🍃امیدوارم خوشه های برکت
🍃در این روز نصیب شما باشه
🍃روزگارتون پُر از رحمت الهی
🍃امروزتون بخیر و سلامتی
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر قایق
🌸من که به این خوبیام
🌱یه قایق چوبیام
🌸شب که میشه تو ساحل
🌱رو ماسهها خواب میرم
🌸روزها برای گردش
🌱چه خوب روی آب میرم
🌸مسافر و بار میارم
🌱همیشه من گرم کارم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
قوطی کبریت های آقا موشه
آقا موشه عاشق جمع شدن قوطی کبریت بود. هر وقت یک قوطی کبریت خالی می دید، فوری آن را بر می داشت و به لانه اش می برد؛ ولی خانم موشه اصلاً از این کار خوشش نمی آمد و مدام به او غر می زد. بالاخره یک روز با عصبانیت به آقا موشه گفت: «چقدر قوطی کبریت جمع می کنی؟! اینها که هیچ استفاده ای ندارد. تو باید همین امروز همه را دور بیندازی. من دیگر نمی توانم از بین این همه قوطی کبریت درست راه بروم.
خانم موشه راه می رفت و حرص می خورد و می گفت: «اینجا جعبه، آنجا جعبه، همه جا پر از جعبه است. وای خدای من... تمام خانه پر شده. من دیگر جایی ندارم که وسایلم را بگذارم. نمی فهمم تو این همه جعبه را برای چی می خواهی!»
خانم موشه آن قدر با حرص و جوش حرف می زد که نفسش بند آمده بود. آقا موشه جواب داد: «موشی جان، کسی چه می داند؟ ممکن است روزی به درد بخورند.»
آقا موشه خودش هم نمی دانست با آن همه قوطی کبریت چه کار کند. فقط دلش می خواست آن ها را جمع کند. خانم موشه که دید حرف حساب به گوش آقا موشه فرو نمی رود، با عصبانیت گفت: «دیگر صبرم تمام شده. من به خانه خواهرم می روم، اگر تا زمانی که بر می گردم، یک فکری برای این قوطی کبریت ها نکنی، همه را می اندازم دور.»
خانم موشه این را گفت و رفت، آقا موشه ایستاد و به قوطی کبریت هایش نگاه کرد و گفت: «چه کاری می توانم بکنم؟»
فکر کرد و فکر کرد. ناگهان بالا پرید و گفت: «یک فکر خوب! یک کمد کشودار درست می کنم. آره ... آره... همه خرت و پرت ها را توی آن می ریزم. خب ... حالا به مقداری چسب و رنگ احتیاج دارم.»
آقا موشه دست به کار شد. خیلی زود قوطی کبریت ها را به هم وصل کرد. بعد از مدتی قوطی کبریت ها تبدیل به یک کمد کشودار شد. او با دقت به آن نگاه کرد و گفت: «عین همان کمدی است که دیده بودم؛ فقط خیلی کوچک تر از آن است.»
بعد هم آن را رنگ زد و تر و تمیز کرد. آن وقت همه خرت و پرت ها و وسایلی که این طرف و آن طرف پخش بود. توی آن ریخت. کمی بعد خانم موشه به خانه برگشت. از دیدن کمد کشودار غافل گیر شد و گفت: «وای ... چه جالب... چطوری این را درست کردی؟»
آقا موشه سرش را با غرور بالا گرفت و گفت: «همیشه می گفتم آن قوطی کبریت ها یک روز به درد می خورند. امروز همان روز است.»
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
🌀سيب زميني هايي که بخشي از آن ها به رنگ سبز درآمده محتوي نوعي سم به نام “گليکو آلکالوييد” هستند که بطور طبيعي در سيب زميني به وجود مي آيد و باعث سردرد، خستگی مفرط، حالت تهوع میشود.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
یک بازی جالب برای به چالش کشیدن قوه تخیل
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی نظم دهنده
بسیار کاربردی برای کلاس (جای کارت ها و...)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻