فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
یک بازی جالب برای به چالش کشیدن قوه تخیل
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی نظم دهنده
بسیار کاربردی برای کلاس (جای کارت ها و...)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیت_کودک
گاهی بدون آنكه بدانيم به كودک #اضطراب و استرس وارد می كنيم و در انتها تعجب می كنيم چرا فرزندمان بی قرار است و اذيت می كند!
« زود باش كار دارم»؛ «زود بگو باید برم»، «بدو دیرم شده» این جملات استرس را در جان كودك می نشاند.
این وظیفه شما والدين است كه زمان را طوری تنظیم كنید كه مجبور به عجله كردن نباشید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر است دیگر...! 😍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
آقا معلم و بچه ها
📼 این قسمت : روزنامه دیواری
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
سگ ولگردو استخون - @mer30tv.mp3
3.56M
#قصه_شب
سگ ولگرد و استخوان
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸صبح بخیر گفتن
🪷چه رسمِ شیرینیست
🌸وقتی که هر روز
🪷بهانهای میشود
🌸بـرای یـاد کردن
🪷دوستان و عزیزان♡
سـ😍✋ـلام
🌸صبحتون بخیر
🪷دلتـون مسرور
🌸عـمرتـون بـرقـرار
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر کامیون باری
🌸این ماشینه یا گاریست
🌱بگو که اسم اون چیست
🌸نه ماشینه نه گاری
🌱یک کامیون باریست
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌼داستان فقط یک تکه کوچک
گُرگوش یک تکه گوشت پیدا کرد. آن را به دندان گرفت و بالای تپه، کنار درخت پیر برد. دور و برش را نگاه کرد و مشغول خوردن شد.
گربه ی جنگلی روی شاخه ها جا به جا شد. از همان بالای درخت گفت: می شود یک تکه گوشت هم من بدهی؟
گُرگوش اخم کرد.
گربه چند شاخه پایین آمد و آهسته گفت: فقط یک تکه کوچک.
گُرگوش گفت: نمی توانم از غذایم به تو بدهم چون مزه اش کم می شود.
شغال از رودخانه پایین تپه رد شد و خودش را به درخت رساند. او با خنده گفت: به به عجب بوی غذایی می آید.
گُرگوش دست هایش را دور غذا گذاشت.
شغال کنار او نشست و گفت: من خیلی مزاحم نمی شوم. فقط چند لقمه.
گُرگوش دندان هایش را نشان داد. شغال ترسید و عقب رفت. گُرگوش گفت: اگر مزه اش تمام شد، چه؟ من می خواهم همه مزه غذا برای خودم باشد.
شغال آب دهانش را قورت داد و به گوشت بزرگ نگاه کرد.
روباه بدو بدو به سمت گُرگوش دوید و هن هن کنان گفت: ببین چقدر لاغر و ضعیف شده ام. یک تکه گوشت می تواند من را نجات دهد.
گُرگوش از جایش بلند شد. به دور تا دورش نگاه کرد و بلند گفت: من همه این غذا را تنهایی می خورم چون نمی خواهم مزه اش خراب شود. فهمیدید؟
گربه از بالای درخت داد زد: شیر. شیر دارد به این طرف می آید.
گُرگوش چند تکه بزرگ گوشت پشت سر هم خورد. با خودش گفت: چرا همه لقمه ها یک مزه می دهد؟
گربه گفت: شیر دارد نزدیک می شود.
شغال گفت: نزدیک تر.
روباه گفت: خیلی نزدیک
گُرگوش گوشت را برداشت و به سمت رودخانه فرار کرد. چند قدم که رفت، پشت سرش را نگاه کرد. پایش به سنگی گیر کرد. گوشت از دهانش افتاد. قل خورد و قل خورد. آن قدر چرخید تا افتاد داخل رودخانه.
🌼نویسنده: حسین مجاهد
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
🔰بادام بخورید تا دندانهایتان تقویت شود !🥜
♻️بادام منبع خوبی از مواد مغذی مانند کلسیم و فسفر است که باعث جلوگیری از پوکی استخوان و تقویت استخوانها و دندانها میشود🥜
♻️ همچنین حاوی مقادیر زیادی ویتامین E میباشد که ماده مغذی مناسب پوست است و از پوست در مقابل آفتاب محافظت میکند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسباب_بازی_های_ساختنی
#دست_ورزی
✅ این بامزههای سبز رو به راحتی با کاغذ رنگی میشه درست کرد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیت_کودک
❌ تربيت کودک مسابقه نیست
❌ رقابت با دیگران نیست
❌ مطابق مد روز عمل کردن نیست
❌ عروسک سخنگو برای مجالس تربیت کردن نیست...
مراقب باشید، عاقلانه، آگاهانه و با شناخت کودکتان، برای او برنامهریزی تربیتی داشته باشید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
💕💕#قصه_شب
داستان قورباغه باهوش
اهداف قصه: مغرور نشدن ، ترس از خطرهای احتمالی ، کمک به دوستان
روزی روزگاری توی دل یه جنگل ، یه برکه کوچیک و زیبا بود که ماهی ها ، قورباغه ها و خرچنگ های زیادی توی اون زندگی میکردن.
دو تا ماهی به اسم های بادی و نیلی هم توی این برکه زندگی میکردن که از همه ماهی ها بزرگتر و زیباتر بودن و به همین دلیل به ظاهر زیباشونن مینازیدن.
🦀 🦀 🐠🐟🦀 🦀 🐠🐟🦀🦀
تو این برکه یه قورباغه هم به همراه خانواده اش زندگی میکرد به نام قورقوری که بسیار قورباغه باهوشی بود. بادی و نیلی با قورقوری و با همه حیوونای برکه دوست بودن و با آرامش کنار هم زندگی میکردن.
🐸 🐸 🐸 🐸 🐸 🐸 🐸 🐸
یه روز نزدیک های غروب که همه ماهی ها و قورباغه ها و خرچنگ ها مشغول بازی بودن ، دو ماهیگیر که از ماهیگیری کنار رودخانه برمیگشتن ، داشتن از اون نزدیکی ها عبور میکردن.
ماهیگیرها چشمشون به ماهی ها و قورباغه ها افتاد که از توی آب میپرن بیرون و با هم بازی میکردن.
یکی از ماهیگیرها گفت: عجب ماهی های خوشگلی. اینجا کلی ماهی و قورباغه و خرچنگ هست ، بیا اینا رو بگیریم و با خودمون ببریم. ماهیگیر دیگه گفت: الان داره شب میشه و بار ما هم که خیلی سنگینه ، بیا بریم و فردا صبح برگردیم و اینجا ماهی میگیریم. ماهیگیر اول قبول کرد و هر دو به سمت خونه هاشون رفتن.
👨🌾👨🌾 👨🌾👨🌾 👨🌾👨🌾 👨🌾👨🌾
قورباغه که صحبت کردن دو ماهیگیر رو شنیده بود به بقیه دوستاش گفت: شنیدید چه گفتن؟ اونا فردا برمیگردن تا ما رو با خودشون ببرن ، باید امروز یه جای امنی رو پیدا کنیم و بریم اونجا اما بادی و نیلی گفتن: چی؟ بخاطر حرف دو تا ماهیگیر خونه قشنگمون رو بزاریم و بریم؟ نه هرگز. شاید اصلا برنگردن ، تازه اگه برگردن هم ما هزار راه بلدیم که از تور اونا فرار کنیم.
بقیه ماهی ها و خرچنگ ها هم به حرف بادی و نیلی گوش کردن و تو برکه موندن اما قورباغه به همراه همسرش از برکه رفتن تا جای امنی برای موندن پیدا کنن تا ماهیگیرها بهشون آسیب نرسونن.
🐸🐸🦀🦀🐟🐟🐸🐸🦀🦀🐟🐟
فردا صبح ماهیگیرها برگشتن و تور خودشون رو توی برکه پهن کردن ، ماهی ها هرکاری کردن نتونستن خودشون رو نجات بدن. بادی گفت: نخ های این تور خیلی محکمه ، نمیتونیم اونا رو پاره کنیم.
همه ماهی ها و خرچنگ ها نگران و ناراحت بودن که متوجه شدن قورقوری با کلی پرنده دارن به سمت برکه میان ، پرنده ها با نوک زدن ماهیگیرها رو ترسوندن و ماهیگیرها رو فراری دادن.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
به این ترتیب ماهی ها و بقیه حیوونا نجات پیدا کردن و کلی از قورباغه تشکر کردن و فهمیدن که باید در موقع خطر احتیاط کنن و حواسشون رو بیشتر جمع کنن.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
سلام و درود صبح پاییزیتون زیبـا♥️
و روزتان سرشاراز موفقیت
و پراز امواج مثبت
زندگیتون پراز صفا و صمیمیت♥️
دلتون شـاد و خالی
از ابرای غم و ناراحتی♥️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر گل و گلدون
🌸این گل و گلدون ماست
🌱نگاش کنید چه زیباست
🌸چه جای گرم و خوبی
🌱برای شاپرک هاست
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#داستان_مرغ_سرخ_پا_کوتاه
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود
یه مرغ سرخ پا کوتاه، افتاد توی مزرعه راه
مزرعه سبز و قشنگ، درخت و گل رنگ و وارنگ
به دنبال دونه می گشت، مزرعه بود مثل یه دشت
هرجا که یک دونه می دید، با نوکش اونو بر می چید
خوردن دونه عالی بود، جا دونی فردا خالی بود
با خود می گفت این پا کوتاه، هر روز می افتی توی راه؟
این بیخودی یه کاره، بکن یه فکر چاره
یک هو میون گندما، دانه ای چید مثل طلا
گندمو برچید از زمین، گفت به خودش بخت و ببین
میرم که گندم بکارم، حاصل اونو بردارم
با خوشحالی قدم زنون، این مرغ خوشبخت زمون
اومد کنار مزرعه، با قد قدا گفت به همه
میخوام که گندم بکارم، حاصل اونو بردارم
آی کی میاد گندم کاری، آی کی میاد گندم کاری
آی کی میاد، آی کی میاد، آی کی میاد، آی کی میاد
پیش سگه رفت، واق و واق و واق
سگه گفت : من نمیام
پیشی خپلی تپل مپلی بد بیکاری، میای به یاری بکنی کاری
اما پیشی گفت:من نمیام
کوآ کوآ اردک خوب، صبح تا غروب میون جوب
کاری بکن یاری بکن، با من هم آوازی بکن
بیا که گندم بکاریم، حاصل اونو برداریم
اردکه گفت :من نمیام، آهای گاو زرد که نداره درد
با زور زیاد یاری میاد، گاو نازی کرد با خاک بازی کرد
با کرشمه گفتمن نمیام
مرغ پا کوتاه، باز افتاد به راه
گفت:خیلی خوب دانه می کارم، در دل خاک دانه می ذارم
آفتابی تابید، بارانی بارید، گندم پا گرفت
دانه تو خوشه، کم کم جا گرفت
مرغ پا کوتاه، باز افتاد به راه
گفت: کی میاد بریم درو، آی کی میاد بریم درو
باز سگه گفت: من نمیام، گربه گفت: من نمیام
اردکه گفت من نمیام، باز گاو گفت من نمیام
داس و گرفت لای پرش، نگاهی کرد دور وبرش
دید کسی نیست درو کنه، گندمارو ولو کنه
گندمو خرمن میکنم، هر کاری بود من می کنم
باز دوباره مرغ قشنگ، بال زد و وایساد سر سنگ
گفت: قد قدا یاری کنید، بیایید وهمکاری کنید
گندمارو هوا کنید، کاه و از اون جدا کنید
باز سگه گفت:من نمیام، گربه گفت: من نمیام
گندم و آرد کرد پا کوتاه، آرد و الک کرد پا کوتاه
آرد و خمیر کرد پا کوتاه، خمیر و نون کرد پا کوتاه
بوی نون داغ وتازه، چرا در خانه بازه
نون لذیذ وتازه، مرغه به خودش می نازه
اردکه گفت:من نون می خوام، گربه گفت:من نون می خوام
باز سگه گفت، باز گاو گفت من نون میخوام
گفت روز کار کجا بودین؟ که ناگهان پیدا شدین؟
روزی که روز کار بود، زحمت و کار به بار بود
هی داد زدم یاری کنید، بیایید و همکاری کنید
زحمت که بود فراوون، نون نمیدم براتون
نون مال جوجه هامه، نوش جون بچه هامه
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
بهترین ماده غذایی برای مادری که فکر می کند شیرش برای کودک کافی نیست جوانه گندم است
مصرف روزانه آن باعث می شود هم هورمون های مادر در تعادل باشد و هم شیر او افزایش یابد
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
🔺️کشیدن ربان ها
✅️سن: +۴ ماهگی
🚩میتونید از سوراخ های ایجاد شده در یک جعبه یا یک آبکش ربان ها رو رد کنید و سر هر ربان یک حلقه گره بزنید.
🎯اهداف بازی:
افزایش تسلط روی عضلات دست
ایجاد هماهنگی بین چشم و دست
درک رابطه علت و معلولی(در آمدن ربان ها در نتیجه ی کشیدن حلقه)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیت_کودک
#پرخاشگری
تکنیک های رفتار با پرخاشگری کودکان
1⃣ سبک تربیتی
سبک تربیتی نقش مهمی در آموزش در زمان پرخاشگری ایفا میکند. از پرخاشگریهای تصادفی کودکتان به عنوان لحظات آموزشی استفاده کنید.
مثلا، اگر فرزند شما به دوستش آسیب رساند، به جای آنکه همانجا سرش فریاد بکشید از این واقعه استفاده کنید تا به فرزندتان نشان بدهید چطور رفتارهای پرخاشگرانه میتواند به دیگران آسیب بزند. سپس کودکتان را وادار کنید از صمیم قلب از دوستاش عذرخواهی کند.
همچنین، میتوانید به فرزندتان آموزش بدهید که چطور با عواطف منفی مانند خشم و سرخوردگی به شکلی مؤثر برخورد کند. از کودک خود بخواهید که ارتباط کلامی برقرار کند و مشکلاش را با صدای بلند توضیح بدهد.
2⃣ گفتگوی مناسب
موقع برخورد با فرزندتان باید آرام باشید. حتی اگر روز سختی داشتهاید یا به هردلیلی ناراحت یا عصبانی هستید سعی کنید موقع حرف زدن با فرزندتان دربارهی کاری که کرده است آرامش خود را حفظ کنید. با او دربارهی نتیجهی رفتارش صحبت کنید – مثلا اینکه اگر به این روش ادامه دهد بچههای دیگر ممکن است دیگر تمایلی به بازی کردن با او نداشته باشند. در این موارد مراجعهی منظم به مشاور هم ضروری است.
3⃣ قدردانی
استفاده از راهکارهای تأدیبی مثبت – مانند استفاده از سیستم انگیزش و پاداش- به کاهش پرخاشگری کودک کمک میکند. اگر کودکتان را با خود جایی بردید و او رفتار خوبی داشت بارانی از تحسین برسرش بریزید و به او نشان بدهید چقدر با رفتارش شما را خوشحال کرده است. این باعث میشود فرزندتان احساس خوبی پیدا کند و بیشتر این رفتار را تکرار کند.
امیدواریم موارد یادشده به شما کمک کند تا دلایل رفتارهای پرخاشگرانهی فرزندتان و چگونگی مقابله با آنها را بهتر درک کنید. اگر بعد از به کار بردن نکات بالا بهبودی در رفتار کودکتان مشاهده نکردید آنوقت بهتر است بلافاصله به دنبال راهحل دیگری باشید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
👨🏫معلم : بنویس صابون🧼
شاگرد روی تخته نوشت ، سابون!
معلم : ببین عزیزم صابون با ص است نه با س!!😑
شاگرد : خانم فرقی نمی کنه، نگران نباشید،این هم کف می کنه 😄
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
قصه_شب
#قصه_های_مثنوی
🦁شیر و 🐇خرگوش باهوش
#قسمت_اول
شیر و خرگوش باهوش
روزی، روزگاری، در گوشهای از این دنیای بزرگ،دشت سبز و زیبایی بود. در این دشت سبز و خرّم حیوانهای زیادی در کنار هم زندگی میکردند؛ گوزن،آهو،بز،روباه، خرگوش،و کلّی پرنده و چرندۀ دیگر. این حیوانها به خوبی و خوشی روزگار میگذراندند.کسی کاری به کارشان نداشت. آنها هم کاری به کسی نداشتند و آزارشان به کسی نمیرسید.تا اینکه روزی از روزها، شیری به آنجا آمد.شیر خرامان خرامان آمد و آمد و روی تختهسنگی بزرگی که در وسط دشت بود،نشست. غرّشی کرد و گفت: «من شاه این سرزمینام. هر کس از فرمان من سرپیچی کند، با همین دندانهای تیزم او را پاره پاره میکنم.»
حیوانهای بیچاره ترسیدند و لرزیدند؛ چون میدانستند که شیر،حیوان درّنده و قویهیکلی است.از قضا،ترس آنها درست بود؛چون چند ساعتی که گذشت،شیر از تخت شاهیاش به زیر جست، آهوی بیچارهای را دنبال کرد، او را شکار کرد و خورد.
این کار،هر روز تکرار میشد.مدّتی که گذشت،حیوانها به تنگ آمدند.دور هم جمع شدند.با هم حرف زدند و فکر کردند تا راه حلّی پیدا کنند.اینطوری که نمیشد زندگی کرد. هر لحظه و هر ساعت،در ترس و نگرانی بودندو معلوم نبودشیر کدامشان را شکار کند و بخورد.عاقبت راه چارهای پیدا کردند.چند حیوان،نماینده شدند تا خدمت شیر برسند و با او حرف بزنند.
#ادامه_دارد...
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
صبح مسافری ست
با چمدانی پر از لبخند
کافیست عاشقانه
به استقبالش بروی
طلوع آفتاب امروز
گرمابخش وجودت
سلام صبحتون بخیر🌹
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️بچه سحرخیز
🌸وقتی میتابه آفتاب
🌱بیدار میشم من از خواب
🌸دست و رومو میشورم
🌱با صابون و کمی آب
🌸اما پرنده خوابه
🌱هنوز تو رختخوابه
🌸انگار نه انگار الان
🌱خورشید به روش میتابه
🌸پرنده جون بیدار شو
🌱مشغول کار و بار شو
🌸بپر به آسمونها
🌱برو تا اون بالاها
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻