#بازی_گروهی
🔸بالا بلندی🔸
🔹تعداد افراد حاضر در این بازی، بهتر است بیش از پنج نفر باشد.
🔸 از میان افراد، یک نفر به اصطلاح «گرگ» میشود و به دنبال افراد دیگر میگذارد تا دستش به آنها برسد.
🔹فردی که دست گرگ به او خورده، میسوزد. دیگران هم باید از دست او فرار کرده، روی جایی که کمی از زمین بالاتر است، بایستند.
🔸وقتی افراد در بالای بلندی قرار میگیرند، گرگ نمیتواند به آنها دست بزند.
🔹برای این که افراد نتوانند به مدّت طولانی روی بلندی بایستند، میتوان قانون شمارش را گذاشت.
🔸هر کسی که بالای بلندی قرار گرفت، باید از یک تا ده بشمارد و وقتی به ده رسید، از بلندی برای یک لحظه هم که شده، پایین بیاید و یا این که بدَوَد و روی یک بلندی دیگر بایستد.
🔹این بازی با نام «گرگم به هوا» هم شناخته می شود.
🔸 قاعده و قانون این بازی قابل تغییر هم هست. مثلاً وقتی دست گرگ به کسی میخورد، او نیز به همراه گرگ باید به دنبال بچّههای دیگر بدود.
🔹قبل از این که گرگ به یکی از بچّهها دست بزند، یکی دیگر از بچّهها میتواند کنار او قرار گرفته، دستش را بگیرد.
🔸 در این صورت، گرگ نمیتواند به هیچ کدام از آنان دست بزند؛ امّا نباید مدّت زمانی که این دو در کنار هم هستند، طولانی شود.
🔹میتوان شمارش تا یک عدد مشخّص را به عنوان حدّاکثر فرصتی قرار داد که این دو میتوانند در کنار هم باشند.
🔸برای فرار بچّهها هم میتوان محدودهای را مشخّص کرد. در این صورت، خروج از محدودۀ مشخّص شده، موجب باختن فرد میشود.
🔹ورزش، هیجان و تقویت حسّ همکاری، از فواید این بازی است.
📚 بازی، بازوی تربیت صفحه ۱۱۶
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی جمع و تفریق با دست
کاربردی
این کاردستی رو برا آموزش جمع و تفریق با انگشت رو میتونید درست کنید ✌️☝️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هدایت شده از قاصدک
.
#تربیت_با_کتاب
🏷 لایو رایگان به مناسبت هفته کتاب
💢 ویژه والدین، معلمان و مربیان تربیتی
🔷 معرفی بهترین کتابهای کودک و نوجوان درباره موضوعات مختلف با محوریت سوالات شما
🔶 از داستان درباره حجاب و دیگر مسائل مذهبی تا کتابهایی درباره فلسطین، قهرمانان ملی، طنز، تاریخ، کتابهایی برای جذب نوجوان به کتابخوانی و هر موضوع دیگری که شما سوال داشته باشید.
🏷 با ارائه حجتالاسلام اسفندیاری، کارشناس تربیتی و مروّج کتاب کودک و نوجوان
⏰ پنجشنبه یکم آذرماه، ساعت ۱۶
⭕️ برای اطلاعات بیشتر و ارسال سوالات، کانال باور را دنبال کنید.
📚 #هفته_کتاب_و_کتابخوانی
🔰 باور؛
خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی.
🆔 @Bavar_tarbiat
هدایت شده از قاصدک
انگشتر هیات شهدای گمنام تهران💚
🔴زیر قیمت کل بازار😎
🟡بیش از۸سال#سابقه فروش💍
🔵 #سود شما سود ماست✨
🟢ارسال رایگان و سریع+ضمانت مرجوعی+هدیه😘📦
http://eitaa.com/joinchat/4067164162C323f980ba7
⚠️بیا و تخفیف ویژه و مسابقه رو از دست نده 👆😍
#سلامت_کودک
تحقیقات پزشکی نشان میدهد کودکانی که در محیطهای به شدت ایزوله و کنترلشده رشد میکنند، واکنشهای آلرژیک بیشتری نشان میدهند.
یکی از دلایلی که هم اکنون کودکان بیشتر از قبل در معرض #سرماخوردگی و آلرژی هستند، غیر از آلودگیهای سربی، می تواند محیط کنترلشده و بسیار پاکیزه خانه باشد.
#بازیهای بیرون از خانه، بچه ها را در برابر چنین بیماریهایی مقاوم و سیستم ایمنی را فعال میکند.
تماس با مواد طبیعی مثل گِل، سنگ، خاک، چوب و مانند آنها ، هم باعث افزایش سیستم ایمنی بدن کودک می شود و هم برای رشد طبیعی ضروری است و به پرورش #خلاقیت کمک می کند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرست دیگر 🥺♥️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
28.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
گولوبولا
📹 این قـسـمت : چنگیز خطر
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
آزادی پروانه ها - @mer30tv.mp3
3.4M
#قصه_شب
آزادی پروانه ها
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ســ🥰✋ــلام
🍃🌸صبحتون زیبـا
🍃🍊آرزو میکنم دقایق امروز
🍃🌸بـراتون سرشـار از عــشق
🍃🍊سلامتی برکت وتندرستی باشه
🍃🌸امروزتـون قرین با آرامـش و مـهر
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔻 #مستحبات و #مکروهات را بشناسیم...
🔴 ثواب اعمال در جمعه های ماه رمضان
▫️أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلنَّضْرِ اَلْخَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ لِجَمِيعِ شَهْرِ رَمَضَانَ لَفَضْلاً عَلَى جَمِيعِ سَائِرِ اَلشُّهُورِ كَفَضْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى سَائِرِ اَلرُّسُلِ [و کفضل شهر رمضان علی سائر الشهور]
🔻 امام باقر سلام الله علیه فرمود:
به راستى كه جمعه هاى ماه رمضان بر جمعه هاى ديگر ماهها برترى دارد همچنان كه پيامبر خدا حضرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله بر ديگر پيامبران برترى دارد. [و مانند برترى ماه رمضان بر ديگر ماه ها]
📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۳۹
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
🐝زنبور کوچولو و کرم ابریشم
یکی بودیکی نبود ، در یک روز آفتابی قشنگ در یک جنگل زیبا و سرسبز خورشید خانم مشغول تابیدن به گل های رنگارنگ و زیبا بود ، گلهای تازه از خواب بیدارشده بودن و چشم به زنبور کوچولو دوخته بودن که بالای سرشون داشت پرواز میکرد.
زنبور درمیان گلها میچرخید و با شادی میگفت:
” سلام، سلام گلهای زیبای مهربان. من دوست شما هستم، من زنبورم. زنبور کوچولو، دوست همه موجودات خوب. دوست همه موجودات مهربان!”
گلها هم با شادی به زنبور کوچولو سلام میکردن. همه چیز در آن صبح، خیلی خوب آغاز شده بود.
اما ناگهان زنبور کوچولو متوجه چیز عجیبی شد. اول کمی ترسید و خواست فرار کنه. اما دید که ترسیدن و فرار کردن از چیزی که نمیشناسه، بدترین کاریه که میتونه انجام بده و به همین خاطر جلوتر رفت.
وقتی که به آن چیز عجیب رسید، با صدای بلند شروع به خندیدن کرد و گفت:
” چقدر ترسیدم! فکر میکردم که تو موجود خطرناکی هستی. شنیده بودم که کرمهایی در این اطراف زندگی میکنن، اما تا به حال هیچ کدوم از شما رو ندیده بودم.”
هنوز حرفهای زنبور کوچولو تمام نشده بود که کرم با صدای بلند شروع به گریه کرد.
زنبور کوچولو که علت گریه کرم رو نمیدونست، با تعجب به او نگاه کرد. کرم درحالی که گریه میکرد، گفت:
“نه، خنده تو به خاطر چیز دیگه ایه، تو هم مثل دیگران میخواهی کرمها را مسخره کنی.”
زنبور کوچولو گفت:
” این چه حرفیه که میزنی؟ من اصلاً قصد مسخره کردن تو رو نداشتم. خنده من به خاطر ترسیدن خودمه. من و تو میتونیم دوستان خیلی خوبی برای هم باشیم. ما خیلی چیزها میتونیم برای هم تعریف کنیم. مثلاً من برات از پرواز حرف میزنم و تو برام از برگ درختان و این که کرمها چطوری زندگی میکنن، تعریف میکنی.”
در همین موقع، حشرههای دیگری نیز از راه رسیدن. آنها کرم رو مسخره کردن. هرکس چیزی میگفت و بعد بقیه با صدای بلند میخندیدن.
سوسک گفت:
” نگاه کنید، این همون حشرهایه که دست و پا نداره و روی زمین میخزه !”
کفشدوزک گفت:
” بله، او ن هیچ وقت نمیتونه پرواز کنه!”
مورچه پرنده گفت:
“او تا آخر عمرش پرواز نمیکنه و اگر ازش بپرسی که دنیا چه جور جائیه ، فکر میکنه که دنیا همان جای تاریک زیر زمینه !”
زنبور کوچولو سعی کرد به حشرههای دیگه بفهمونه که مسخره کردن دیگران کار درستی نیست، اما سعی او بی فایده بود.
پس از رفتن حشرهها، کرم باز هم شروع به گریه کرد و گفت:
“دیگه بیشتر از این نمیتونم تحمل کنم. این قدر حشرهها، کرمها را مسخره کردن که آنها مجبور شدن از اینجا برون. اما من نتونستم جنگلی رو که دوست دارم ترک کنم. من دلم نمیخواد از اینجا برم.”
و همچنان گریه کرد.
زنبور کوچولو سعی کرد دوست خود رو آروم کنه:
“نه، تو اشتباه میکنی. همه حشرهها بدجنس نیستن. اونایی که دیگران رو مسخره میکنن ، رفتار زشت و نادرستی رو انجام میدن.”
انگار که کرم نمیخواست و یا نمیتونست حرفهای زنبور کوچولو رو قبول کنه. چون راه خود رو در پیش گرفت و کوشید تا از تنه درختی بالا بره. وقتی که به بالای درخت رسید، فریاد زد:
” زنبور کوچولو، تو بهتر است بروی. من اینقدر اینجا میمانم تا حشرهها فراموش کنن که در این جنگل کرم هائیی هم زندگی میکردن. خداحافظ دوست خوب من. برو و فراموش کن که روزی با کرم کوچکی آشنا شده بودی.”
زنبور کوچولو راه خود را در پیش گرفت و از آنجا دور شد. آرزو میکرد که کرم او نو صدا بزنه تا برگرده. اما کرم، تنها به دور شدن او خیره مانده بود.
روزها گذشت، اما زنبور کوچولو هیچ وقت کرم رو از یاد نبرد.
بهار سال بعد، زنبور کوچولو مثل همیشه از میان گلها پرواز میکرد که ناگهان شنید کسی اونو صدا می زنه :
” زنبور کوچولو، آهای زنبور کوچولو! ”
زنبور کوچولو سرشو بلند کرد و پروانه قشنگی رو دید. از پروانه پرسید:
” شما، منو از کجا میشناسی ؟”
پروانه خندهای کرد و گفت:
” فکر نمیکردم دوست قدیمیات را به این زودی فراموش کرده باشی. زنبور کوچولو، من همان کرم کوچکی هستم که روزی حشرهها مسخرهام میکردن و حالا میتونم به هرجا که بخواهم پرواز کنم. ما کرمهای ابریشم پس از مدتی تبدیل به پروانه میشیم.”
بعد پروانه با خوشحالی گفت:
“تو بهترین دوست من هستی. چون موقعی که همه منو مسخره میکردن، تو نخواستی مثل دیگران منو مسخره کنی و به من بخندی. حالا میتونم به همه بگم که چه دوست خوبی دارم.”
زنبور کوچولو با شادی لبخندی زد و از پروانه تشکر کرد.
او در این آرزو بود کهای کاش کسانی که آن روز کرم بیچاره را مسخره کرده بودن، پرواز پروانه را میدیدن.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻