eitaa logo
کودکانه
46.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
عروسک آیدا - @mer30tv.mp3
3.75M
عروسک آیدا 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤍✨روزتــون آروم 🖤✨امــروز بـــــرای 🤍✨تک تکون از خدا میخوام 🖤✨در کــنــار خــانــواده و 🤍✨عـزیـزانـتـان بـهـتــریـن 🖤✨صبح را سـپـری کـنـیـد 🤍✨لـحـظـه هـایـی شـیـریـن 🖤✨دنـــیــــایــی آرام و 🤍✨یـــه زنــدگــی صــمـیـمـی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر قناری 🌸توی دفتر می‌کشم 🌱قناری قشنگی 🌸می‌خوام که رنگش کنم 🌱با یک مداد رنگی 🌸اما قناری من 🌱بال و پرش رو بسته 🌸چون‌که مداد زردم 🌱نوک نداره شکسته 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
یک مراسم مهم پدر که به خانه آمد بچه ها کنارش نشستند، مادر با یک لیوان شربت از پدر پذیرایی کرد. محمد من و من کنان گفت:«پدر... بد قولی کردن گناه دارد؟» پدر ابرویش را بالا داد و گفت:«ادم باید سر حرفی که زده بایستد» محمد سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. پدر ادامه داد:«اما اگر لازم باشد برای رفع مشکل باید با یک بزرگتر صحبت کرد» محمد به چشمان پدر نگاه کرد و گفت:«من باید با شما صحبت کنم» پدر لبخند زد و گفت:«لازم است تنها باشیم؟» محمد سری تکان داد و همراه پدر به حیاط رفت. گوشه ی ایوان نشستند. پدر دستش را روی شانه ی محمد گذاشت و گفت:«من سراپا گوشم، پسرم بگو چه شده؟» محمد زانوهایش را بغل کرد کمی فکر کرد و گفت:«پدر یکی از دوستانم بیکار است و مشکلات زیادی دارند» پدر ساکت ماند تا محمد حرفش را تمام کند. محمد ادامه داد:« امروز سری به خانه شان زدم، فهمیدم مادرش بیماری قلبی دارد و باید هرچه زودتر جراحی شود» پدر سرش را تکان داد و با غم گفت:«چه بد! حتما دوستت خیلی ناراحت است.» محمد به آسمان پر ستاره نگاه کرد و گفت:«من امروز سعید را ندیدم این ها را همسایه شان به من گفت» پدر دست روی چانه گذاشت و گفت:« سعید؟او را می شناسم! پدرش را هم میشناسم مرد آبرو دار و محترمی است.» محمد دستش را روی دهانش گذاشت و گفت:«نمیخواستم اسمش را بگویم از دهانم پرید» پدر لبخندی زد و گفت:«اشکالی ندارد من به کسی نمی گویم اما می توانیم به آن ها کمک کنیم.» محمد که چشمانش از خوشحالی برق می زد گفت:«راست می گویی پدر؟ یعنی می شود؟» پدر دستی بر سر محمد کشید و گفت:«فردا ظهر به خانه می آیم با هم به مسجد می رویم » بعد هم از جایش بلند شد و گفت:«من به تو افتخار می کنم» دست محمد را گرفت و گفت:«حالا وقت هیئت است، برویم؟» محمد که اشک خوشحالی در چشمانش جمع شده بود، همراه پدر به خانه رفت، آن ها مراسم شب دوم محرم را برگذار کردند. ادامه دارد... 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🥕هویج ایرانی ! 🔹هویج ایرانی یا زردک برای جلوگیری از کم خونی توصیه می شود .این نوع هویج به دلیل داشتن کلسیم و فسفر فراوان برای تحکیم استخوان ها نیز بسیار مفید است! 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
پازل دقت تمرکز افزایش مهارت دیداری شناخت اشکال هندسی ✔️ مناسب ۴ تا ۷ سال 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⭕️امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 🔻شمر با حضرت ام البنین سلام الله علیها از یک قبیله بودند. عصر تاسوعا شمر در برابر یاران امام حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کشید: «پسران خواهر ما کجا هستند؟» منظور او حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان یعنی عبدالله، عثمان و جعفر بود. 🔺حضرت عباس و برادران ایشان که نزد اباعبدالله ع نشسته بودند سکوت کردند و جواب شمر را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند: «پاسخ او را بدهید، هرچند که فاسق است.» حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و برادران ایشان از خیمه بیرون آمده و فرمودند: «چه می‌گویی؟» 🔸شمر گفت: «ای پسران خواهر ما! شما در امان هستید. خودتان را به‌خاطر حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید درآیید تا در امان باشید.» ♦️حضرت عباس ع و برادرانشان پاسخ دادند : «دستت بریده شود ای شمر. امان‌نامه آورده‌ای؟ خداوند تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. ای دشمن خدا! از ما می‌خواهی که برادرمان حسین ع فرزند فاطمه زهرا س و رسول خدا ص را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیغمبر را امانی نباشد؟!» 🔸شمر با شنیدن پاسخ کوبنده حضرت عباس علیه السلام و برادرانش در حالی که خشمگین بود و ناسزا می‌گفت، به لشکرگاه خودش برگشت. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⭕️سخنان امام حسین علیه السلام در شب عاشورا ▪️امام حسین علیه السلام پس از مهلت یک شبه، یاران را جمع کرده و فرمودند که دور خیمه‌ها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دست‌درازی نکنند. یاران خار‌ها و هیزم‌های بیابان را جمع کردند و در خندق انداختند تا صبح عاشورا آتش زنند. 🔺سپس فرمودند: « من یاران و همراهان وفادار و بهتر از یاران خودم و خانواده‌ای نیکوکارتر و دل‌بسته‌تر از خانواده خودم سراغ ندارم. خدایتان پاداش نیک عنایت کند. آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان به‌خوبی می‌دانم. شما را آزاد می‌گذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همه‌جا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید.» 🔻همچنین فرمودند: «هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید و در این تاریکی شب بروید و من را با این گروه (دشمن) تنها بگذارید که آنان جز مرا اراده نکرده‌اند و اگر بر من دست بیابند از پی شما نخواهند آمد.» ♦️پس از خطبه امام حسین علیه السلام و دعوت به بازگشت، خون غیرت در رگ یاران جوشید. آن‌ها یکی‌یکی بلند شدند و اعلام وفاداری کردند. امام حسین ع در پاسخ یاران فرمودند: «پس بدانید همه شما کشته خواهید شد و هیچ‌کس باقی نخواهد ماند. خداوند به همه شما پاداش خیر عنایت فرماید.» 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀مستقیم از چــــــــین خرید کن!😳 میدونستی تو هم با یه سرمایه کم میتونی از چین محصولات با سود بالا وارد کنی توی سنجاق کانال صفر تا صدشو توضیح دادم فرصتُ از دست نده🥳 🙋🏻بیا اینــجا تا بهت بگم از کی و کجا خرید کنی تا بتونی سود داشته باشی همه آموزشا اینجاست 👇 https://eitaa.com/joinchat/2217279826Cce41f12cdc 💎 بیا اینجا سودها رو💵 خودت ببین👆
زمانی كه كودكان كار بد بی خطر می كنند مانند: _ دست کردن در بینی _ در دهان کردن اشیاء _ دست‌کاری کردن اعضای بدن _ ناسزا گفتن _سر كوبيدن يا خود را پرت كردن. ✔️بهترین عکس‌العمل این است که👇 * ابتدا حواس کودک را پرت کنید. *دائم به کودک تذکر ندهید. * و در آخر از بی توجهی فعال استفاده كنيد يعنی به كار فرزندتان بی اعتنا باشيد. ✍ ، دانشجوی دکترا مشاور تربیتی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بادکنک های کم باد* تعدادی بادکنک رنگارنگ رو کمی باد کنید و با روبان به جایی آویرون کنید تا بچه ها سعی کنن اونا رو توی دستشون بگیرن و لمس کنن و ذوق زده بشن. 📌 دقت داشته باشید حتما روبان ها رو به جای مطمئنی ببندید 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون دوس داشتنی "بره ناقلا"🐑 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
رعایت مقررات - @mer30tv.mp3
5.1M
رعایت مقررات 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای پــروردگاری که سرشار از مهر و محبت و لطف و کرم و عنایتی در این روز زیباترین سرنوشت را برای دوستان و عزیزانم مقدر کن🙏 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر جوجه گنجشک 🌸خدای خوب 🌱یه جوجه گنجشکی دارم 🌸همین حالا از توی تخم درآمده 🌱مبارکه! خوش‌آمده! 🌸قدرت پرواز نداره 🌱قدرت آواز نداره 🌸خدای خوب 🌱کمک بکن به جوجه‌ام 🌸تا خیلی زود بزرگ بشه پر بزنه 🌱به دشت و کوه سر بزنه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
یک مراسم مهم محمد از صبح مدام به ساعت نگاه می کرد و منتظر بود که ظهر شود و پدر به خانه بیاید، تا باهم به مسجد بروند. با شنیدن صدای زنگ از جا پرید و گفت:«اخ جان پدر آمد» به سمت در دوید، در را باز کرد و به پدر سلام داد. پدر گفت:« سلام پسرم این سیب زمینی ها را به مادر بده و بیا برویم به نماز برسیم» مادر از پنجره نگاهی به حیاط کردو گفت:«سلام خسته نباشی » پدر لبخندی زد و گفت:«سلام حاج خانم درمانده نباشی، ما می رویم مسجد شاید کمی دیر آمدیم به رضا هم بگو بیاید» محمد خرید پدر را به مادر رساند و همراه رضا به حیاط برگشت. به مسجد که رسیدند، حاج اقا، محمد را صدا زد و گفت:«بیا پسرم که به موقع امدی مکبر نداریم» محمد جلو رفت. مردم با فاصله نشسته بودند و ماسک بر صورت منتظر شروع نماز بودند. نماز که تمام شد، پدر صبر کرد تا مردم رفتند. دست محمد و رضا را گرفت و پیش حاج آقا رفت. حاج آقا دستی بر سر رضا کشید و شکلاتی به او داد. رضا تشکر کرد. پدر رو به حاج آقا کرد و گفت:«حاج آقا راجع به ان مسئله که تلفنی خدمتتان گفتم چه کار کنیم؟» حاج آقا عبایش را مرتب کرد و گفت:«نگران نباشید الان کم کم بچه ها برای آماده سازی بسته های معیشتی می ایند موضوع را می گوییم خدا بزرگ است.» پدر نگاهی به محمد کرد و لبخند زد رو به حاج اقا کرد و گفت:«حاج آقا با خودشان صحبت کردید؟ هزینه عمل را پرسیدید؟ کمک ما را قبول می کنند؟» محمد با ناراحتی گفت:«مگر به حاج آقا گفتید کمک را برای چه کسی می خواهیم؟» پدر لبخندی زد و گفت:«حاج آقا امین محله هستند و واسطه این کار خیر» حاج آقا دستی بر شانه محمد گذاشت و گفت:«نگران نباش ما کاری نمی کنیم که آبروی آن ها برود» چند آقا با ماسک و دستکش وارد مسجد شدند، یکی از آن ها گفت:«حاج آقا بارها را خالی کنیم؟» حاج آقا به سمت آن ها رفت و گفت :«خدا خیرتان دهد بله خالی کنید» خودش هم عبا و عمامه اش را گوشه ای گذاشت و به آن ها کمک کرد، پدر و محمد هم برای خالی کردن بارها و بسته ها کمک کردند. ادامه دارد.... 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
[ عکس ] 🔸خواص عاشورایی: حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت اول 💠مادر سیدالشهداء (علیه‌السّلام) فاطمه زهرا بنت رسول‌الله (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است . پدر ایشان نیز حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، امیر مؤمنان و مولای متقیان است. 🔺روز عاشورا بعد از آن که امام (علیه‌السّلام) تمام یاران خود را از دست داد و یکه و تنها ماند، به فرمان عمر سعد از هر سو امام (علیه‌السّلام) را محاصره و به او حمله کردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمه‌ها فاصله ایجاد کردند. 🔻امام، دشمن را به مبارزه طلبید. هر کس از جنگاوران نامدار دشمن را که به او نزدیک می‌شد، از تیغ می‌گذراند و گروه بسیاری را به هلاکت رساند. امام (ع) شجاعانه می‌جنگید و به سپاه دشمن که تعداد آنان به سی هزار رسیده بود، یورش می‌برد و آنان همانند ملخ‌های پراکنده شده، از برابر وی فرار می‌کردند. 🔹عمر سعد به سپاهش گفت: وای بر شما آیا می‌دانید با چه کسی مبارزه می‌کنید؟ این شخص فرزند قَتّال (بسیار کشنده) عرب است؛ از هر سو بر او یورش برید. پس گروهی بزرگ از نیزه‌داران و تیراندازان به او حمله کردند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸خواص عاشورایی: حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت دوم 💠امام حسین (علیه‌السّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش ده‌ها زخم برداشت و در حالی‌که از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا‌ اندکی بیاساید. در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانی‌اش جاری گشت. 🔹گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانی‌اش پاک کند که تیر سه شعبه حرمله آمد و در قلب حضرت جای گرفت. امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله». سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید. ♦️خون، همچون ناودان جاری شد. دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید، حتی یک قطره هم برنگشت. سپس بار دیگر دست را پر از خون کرد و آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود: به خدا سوگند، این‌گونه خون‌آلود خواهم بود تا جدم را دیدار کنم. ✅آنگاه سنان بن انس (یا شمر بن ذی‌الجوشن) لعنت الله علیه، از اسب پیاده شد و محاسن حسین (علیه‌السّلام) را گرفت و با شمشیر بر گلوی وی می‌زد و می‌گفت: «به خدا سوگند، سرت را از تنت جدا می‌کنم، در حالی‌که می‌دانم تو پسر رسول خدایی ». سپس سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولی داد. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هویج اگر کم خون هستیددر وعده صبحانه شیر هویج میل کنید. شیر هویج ضد کم خونی وکاهش دهنده انواع سرطانها مخصوصا سرطان ریه و لوزه المعده است 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⛵️بازی تخمین فاصله : کودک را در فاصله چند متری دیوار قرار می دهیم و از وی می خواهیم که حدس بزند که با قدم های خودش از جایی که ایستاده تا دیوار چند قدم فاصله دارد برنده مسابقه کسی است که تخمین دقیق تری از فاصله داشته باشد (قدم ها باید چسبیده به هم باشد). 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
والدین عزیز! 👈🏻وظيفه والدين اين است كه زير درستها خط بكشند: فرزند شما ده كار اشتباه ميكند يک كار درست، شما بايد روی همان كار درست تاكيد كنيد. شب موقع خواب از آن كار خوب فرزندتان تقدير كنيد. به عنوان مثال، فرزند شما امروز برای شما كه تشنه بوده ايد يک ليوان آب آورده، وقت خواب با ده جمله از كار خوبش تعريف كنيد: امروز برام يک ليوان آب آوردی، من كيف كردم، خوشمزه ترين آب دنيا برام بود، چون تو برام آوردی.... شما بايد كار خوب فرزندتان را بزرگ كنيد. به او ياد بدهيد اگر شب قبل از خواب فكر ميكند به جای حوادث بد و اشتباهاتش، به رفتار خوب آن روزش فكر كند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻