#اختلاف
تصویر به کودک نشان دهید و بگید اختلاف ها پیدا کند 😍مناسب برای ۵ سال به بالا
این فعالیت به کودک شما کمک می کند تا تمرکز و فکر کند و یاد بگیرد که جزئیات را متوجه شود.
در ابتدا دو تصویر یکسان به نظر می رسند ، اما اگر به سختی نگاه کنید تفاوت های کوچکی را مشاهده خواهید کرد.
در مورد تصاویر با هم صحبت کنید و اگر کودک شما به کمی کمک نیاز دارد نکاتی را بیان کنید.
✨
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🍭♥️سلامی به زیبایی عشق
🍭♥️به طراوت لبخـنـد
🍭♥️به روشنایی خـورشیـد
🍭♥️به سبـزی غـزل
🍭♥️به رایحه مریم و شببو
🍭♥️به شمـا دوستـان جـان
🍭♥️ســـــلام
🍭♥️روز قشنگ تون بخیر
♥️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
کیت و کیت بازیگوش
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
دشمن در شهر مورچه ها
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
توی شهر مورچه ها همه چیز مرتب و منظم بود.همه ی مورچه ها دانه جمع می کردند و به انبارها می بردند تا برای فصل زمستان به اندازه ی کافی غذا داشته باشند.
ناگهان صدای فریاد نگهبانی که جلوی دروازه ی شهر ایستاده بود بلند شد.او فریاد زد:«آهای مراقب باشید! دشمن به ما حمله کرده است.»
همه ی مورچه ها آماده ی دفاع از شهرشدند. زنبور قرمز بزرگی سعی می کرد به زور وارد شهر شود.نگهبان ها نیزه هایشان را به سوی او نشانه گرفتند اما زنبور آن قدر بزرگ و قوی بود که همه را به گوشه ای انداخت و به زحمت از دروازه ی شهر عبور کرد و وارد دالان ورودی شهر شد.
چندتا از نگهبان ها زیر بدن او له شدند. زنبور بزرگ می خواست به زور از دالان تنگ ورودی شهر عبور کند اما هیکل درشتش در آن دالان جا نمی شد و با هر حرکت ِاو، قسمتی از دالان خراب می شد.
مورچه ها که دیدند اگر کاری نکنند، زنبور قرمز تمام لانه هایشان را ویران می کند،همه با هم به او حمله کردند. آنها به سر زنبور ریختند و تا می توانستند گازش گرفتند و کتکش زدند.زنبور قرمز عصبانی شد و خواست مورچه ها را از خودش دور کند.بدنش را تکان داد و تعداد زیادی از مورچه ها را پایین ریخت اما یک دسته ی دیگر از مورچه ها به او حمله کردند و گازش گرفتند.
زنبور قرمز که دید زورش به آنها نمی رسد، از همان راهی که آمده بود برگشت و پرید و فرار کرد.مورچه های سالم به کمک مورچه های زخمی آمدند و آنها را به بیمارستان رساندند.بعد از آن هم، با کمک همدیگر دروازه و دالانی را که زنبور قرمز خراب کرده بود،تعمیرکردند و ساختند.
زنبور قرمز که خیال می کرد مورچه ها موجودات ضعیف و ناتوانی هستند، وقتی اتحاد و همکاری آنها را دید، فهمید که اشتباه کرده است. او فهمید که وقتی مورچه های کوچک با یکدیگر همکاری می کنند، قدرتشان زیاد می شود و می توانند دشمنانشان را شکست بدهند.
زنبور قرمز با خودش گفت:« این مورچه ها مرا خیلی زود از شهرشان بیرون کردند.شاید اگر به جای من یک شیر هم وارد لانه می شد، آنها همین بلا را به سرش می آوردند و شکستش می دادند
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#سرگرمی
دُردونه های خوشگلم عدد ها رو به هم وصل ڪنید تا یڪ نقاشی خوشگل درست ڪنید 😍😘
🎨
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#نکته_تربیتی
با فرزندان خود وقت بگذرانید
کمی دست از کار بکشید و فرصتی را صرف فرزندان خود کنید؛ فرزندان شما این از خودگذشتگی شما را می بینند و آن را هرگز فراموش نمی کنند؛ هر چه بیشتر به فرزندان خود برسید، از ناحیه آنها رضایت خاطر بیشتری پیدا می کنید؛ تنها خرج آنها را به دوش کشیدن کافی نیست.
والدین باید با فرزند خود و به خاطر او، وقتی را به اتفاق بگذارنند؛ به اتفاق بازی کنند؛ برایش کتاب بخوانند؛ در انجام تکالیف مدرسه به او کمک کنند؛ از او درباره دوستانش بپرسند؛ زیاد حرف نزنند و گوش شنوا باشند تا دریچه های دل فرزند به روی شما گشوده شود.
♥️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
جای آهو _ اتل متل توتوله.mp3
803.3K
#شعر_بخونیم
شعرهای اتل متل
جای آهو،
دشت و بیابون.
دُمش ریز،
سُمش تیز،
شاخِش چه نازه.
جای خرگوش،
بیشه و هامون.
چه با هوش
چه خوشگل
گوشش درازه.
جای بلبل،
گلزار و گلشن.
پرش نرم،
خودش ریز،
صداش قشنگه.
جای گنجیشک،
کوچه و برزن.
تنش گرم،
نوکش تیز،
زبر و زرنگه.
جای اردک،
کنار برکه.
خوشآواز،
عروسه،
پنجهش حنایی.
جای ماهی،
میون دریا.
بُلوره،
بیآواز،
برقش طلایی.
جای «شیر»ه،
پهنای جنگل.
چه بیباک،
چه قُلدُر،
چه قُلچُماقِه.
جای «فیل»ه،
هر جای جنگل.
چه پر زور،
چه گُنده،
قَدِ اُتاقه.
جای میمون،
شاخ درخته.
رَسَن باز.
هنرمند،
جنگل نشینه.
جای آدم،
دنیای خوشگل.
این خوشگل،
ستارهس،
اسمش زمینه.
این ستاره
با آب و خاکش
تو هر چی
ستارهس
مثل نگینه.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻