17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان :♤چه جوری مریم رو خوشحال کنم♤
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#دانستنیها
🐉میوه اژدها
🌹میوه اژدها ( گلابی توت فرنگی) به میوه چند نوع کاکتوس گفته میشود. این میوه بومی مکزیک و آمریکای مرکزی و جنوبی است و نیز در کشورهای آسیای جنوب شرقی همچون ویتنام، تایوان، جنوب چین، جزیره اوکیناوا (ژاپن)، فیلیپین و مالزی هم کشت میشود . میوه اژدها تنها در شب شکوفه میکند، شکوفههای آن بزرگ و سفید هستند و معمولاً «گل شب» یا «ملکه شب» نامیده میشوند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#شعر_بخونیم
🌸 امام زمان (عج)
سلام سلام بچه ها
سلام سلام غنچه ها
روی زمین زیبا
یه گوشه ای همین جا
امام آخر ما
آقا و سرور ما
مهدی صاحب زمان
رهبر کل جهان
مارو نگاه می کنه
همش دعا می کنه
او صاحبِ زمونه
اما چرا پنهونه
چون بیشتر آدم ها
غافل از یاد خدا
با کارهای زشت شون
شدند اسیر شیطون
آقا امام زمان یار
همه شیعیان
وقتی که زشتی رو دید
از دست آنها رنجید
گفت که هنوز یار ندارم
عاشق و غم خوار ندارم
بچه ها بیدار بشیم
با هم دیگه یار بشیم
با هم بگیم حرف خوب
انجام بدیم کار خوب
با هم بخونیم دعا همه
بخواهیم از خدا
و عجل فرجهم و عجل فرجهم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
"حنا دختری در مزرعه"
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
@childrin1.....کانال دردونه.mp3
3.65M
#قصه_شب👼🏻🌜
" عصام کو؟"
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
در ایـن روز دل انـگیـز 🐞💚
آرزو میکنم کلبه دلاتون💚🐞
هـمیشـه آرام بـاشـه 🐞💚
و شـادی و بـرکـت 💚🐞
مثل بـاران رحـمت 🐞💚
از آسمـان بـراتـون بباره💚🐞
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
👓💓عینک کوچک صورتی💓👓
وقتی آقای عینک ساز، عینک کوچولوی دسته صورتی را درست کرد و شیشههای آن را سر جایش محکم کرد، عینک کوچولو توانست صورت او را ببیند. چه صورت مهربانی داشت! آقای عینک ساز خندید و او را گذاشت پیش بقیّهی عینک ها نزدیک یک آینه.
عینک صورتی توی آینه، خودش را نگاه کرد. چه قدر قشنگ بود! ولی...
وای! دوتا چشم بزرگ بزرگ از پشت سرش او را نگاه می کرد! عینک صورتی از ترس جیغی کشید و خواست فرار کند؛ ولی صاحب چشم ها که یک عینک ذّره بینی کهنه بود، با صدای پیر و مهربانی گفت: «نترس جانم! عینک ذّره بینی که ترس ندارد.»
در همین موقع، یک نفر زد زیر خنده. عینک صورتی به این طرف برگشت و وای... دوباره جیغ کشید. یک عینک بزرگ با شیشههای سیاهِ سیاه پشت سرش بود. این دفعه او دیگر خیلی ترسید؛ ولی عینک سیاه با صدای نازکی گفت: «واه، واه! از چی می ترسی کوچولو؟ مگه تا حالا عینک آفتابی ندیده ای؟ »
در این موقع، یک عینک دیگر که چشم هایش خیلی ریز و کوچک بود، خودش را به طرف آن ها کشید و گفت: «کو... کیه؟ کی ترسیده؟ کی کوچولوئه؟ من نزدیک بینم، خوب نمیبینم. »
عینک کوچولو با تعجّب به او نگاه کرد. او چش مهای خیلی ریزی داشت.
عینک پیر از نزدیک به عینک کوچولوی صورتی نگاه کرد و گفت: «آهان! حالا تو را شناختم. تو باید عینکِ آن دخترکوچولوی مامانی باشی. صبر کن امروز صاحبت می آید و تو را با خودش می برد. »
عینک کوچولوی صورتی با خوش حالی دوروبرش را نگاه کرد و منتظر ماند. پس او یک صاحب داشت که یک دخترکوچولوی ناز و مامانی بود. او خیلی دلش می خواست زودتر دخترکوچولوی مامانی را ببیند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تزیین_غذای_کودک
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه
🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#دانستنیها
🌸آرامگاه حضرت یوسف علیه السلام
🔹بعد از از دنیا رفتن حضرت یوسف علیه السلام تابوت ایشان در رود نیل قرار داده شد و آب رود که از روی قبر رد میشد، همه مردم از فیض و برکت وجود پاک حضرت یوسف( علیه السلام ) بهره میبردند.
🌸حضرت موسی علیه السلام به دستور خدا تابوت را بیرون آورد و به سرزمین فلسطین آورد و در نزدیکی بیت المقدس دفن نمود.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان : زیارت
((آداب رفتن به حرم))
🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻