طلوع میکند آفتاب آرزوهامان 🍃
بهار، فصل عزیزیست، سر بهراه و صبور
شکوفهها به امیدی شکفتهاند ببین!
به گوش باش، خبرهای خوب در راه است...🌸
سلام
صبحتون بخیر🌸
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر نه زودتر و نه دیرتر
🌸وقتی زبالههای ما
🌱تو کوچه ها رها باشه
🌸گربهها پیداشون میشه
🌱به کیسهها چنگ میزنند
🌸موشهای چاق و شکمو
🌱به همدیگه زنگ میزنند
🌸ویز ویز ویز
🌱مگسها آهنگ میزنند
🌸زباله را زود از خونه در نیاریم
🌱دیر از خونه در نیاریم
🌸همون ساعت که گفتهاند
🌱از خونه بیرون بذاریم
🌸تلاش و همکاری کنیم
🌱شهرمونو یاری کنیم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
وقتی تپلی گم شد
ثمین حسابی حوصله ش سر رفته بود. برای همین تصمیم گرفت سراغ عروسکش تپلی برود اما تپلی را پیدا نکرد. با ناراحتی سرش را پایین انداخت،اخم هایش را تو هم کشید و به حیاط رفت ،هیچ کدام از دوستانش را ندید و تنها گوشه ای از حیاط نشست. یکهو چشمش به یک عروسک افتاد چشمانش از خوشحالی برقی زد و عروسک را برداشت. گفت: سلام کوچولو تو چقدر نازی! چرا تنها موندی؟ کسی دوستت نداره؟ من که دوستت دارم!
بعدم دستی به موهای عروسک کشید و گفت: اسمتو چی بذارم؟ بهارک! اسمتو می ذارم بهارک !
بعد هم مشغول بازی با بهارک شد. مامان از پنجره ثمین را صدا کرد : ثمین بیا عصرونه تو بخور دخترم.
ثمین چشمی گفت و با بهارک به خانه رفت.
زهرا کوچولو به حیاط آمد .این طرف و ان طرف را نگاه کرد و زد زیر گریه!
ثمین که صدای زهرا را شنید از پنجره سرک کشید گفت:چی شده زهرا؟ چرا گریه می کنی؟
زهرا با گریه گفت: عروسک جدیدمو تو حیاط جا گذاشته بودم الان پیداش نمی کنم .
ثمین که تازه فهمید بهارک مال زهراست غصه دار شد . باید بهارک را پس می داد اما او بهارک را خیلی دوست داشت.
یادش افتاد وقتی دنبال تپلی گشته بود و پیدایش نکرده بود چقدر ناراحت شده بود. حالا زهرا همان حال را داشت. سریع عروسک زهرا را برداشت و به حیاط رفت . زهرا که عروسکش را دید از خوشحالی جیغی کشید و عروسک را گرفت بعد هم از ثمین تشکر کرد.
همان موقع مامان ثمین از پنجره او را صدا کرد و گفت: ثمین جان بیا تپلی رو هم ببر اونو روی مبل جاگذاشته بودی !
ثمین از دیدن تپلی خیلی خوشحال شد
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
🍀سعى کنید هر روز صبح کمى لیموترش در آب بخورید
بهبود گوارش
افزایش ایمنى بدن
افزایش انرژى
کمک به کاهش وزن
ضد سرطان
افزایش قدرت مغز
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هدایت شده از قاصدک
دوست داری امسال،بهترین سال زندگیت باشه؟😍
دلت میخواد از زندگیت واقعااا راضی باشی⁉️❤️
برای انجام کارهات مدام امروز و فردا میکنی؟😔
انگیزه و پشتکار نداری برای شروع کارها؟☹️
✅۴تا مینی دوره رایگان✅
این کانال فقط به درد خودت میخوره پس بزن رو لینک پایین👇🏽👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/1018167562Cedf05ce8cc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
الگوسازی
دست ورزی
مهارت دوخت
هماهنگی چشم و دست
افزایش مهارت دیداری
✔️ مناسب ۳ سال به بالا
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیتی
چند مورد رفتار اجتماعی كه بايد به فرزندانمان آموزش دهيم:
✅ وقتی درخواستی دارد، بگويد لطفا
✅ وقتی چيزی دريافت كرد، بگويد متشكرم
✅ اگر به كسی ضربهای زد، بگويد معذرت میخوام
✅ وقتی كسی وارد اتاقش میشود، سرگرمیهای الكترونيكیاش را كنار بگذارد
✅ وقتی با افراد صحبت میكند، به چشمهای آنها نگاه كند
✅ صبر كند صحبت ديگران تمام شود بعد شروع به صحبت كند.
این آموزشها زمانی کارآمد می شود که والدین خود عمل کننده ی این طرح باشند.
آموزش و تغییر را از خودمان شروع کنیم.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼کلیپ شاد موزیکال آموزشی کودکانه 🎧
🔶🔺▪️آموزش رنگ ها و شکلها🔴🔹🔻
#آموزش_رنگ_شکل
(زبان فارسی)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ثبت سفارش کتابهای درسی سال تحصیلی آینده از ۲۸ فروردین
🔹سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش شیوهنامه سفارش و توزیع کتابهای درسی سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ را ابلاغ کرد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
درخت انار و مترسک - @mer30tv.mp3
4.19M
#قصه_شب
درخت انار و مترسک
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌼ســـــلام
🍃صبحتون بخیر
🌼امـروزتـون
🍃سرشاراز آرامش
🌼مهر و محبت
🍃نشان لبخند خـدا
🌼در زنـدگی اسـت...
🍃ان شا الله نگاه خـدا
🌼تـوجه و لبخند عنایتش
🍃همیشه شامل حالتون بشه
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر پرت نکنیم تو کوچه
🌸لواشک و آلوچه
🌱بستنی و کلوچه
🌸اینها را هر که خورده
🌱نوش جونش
🌸اما چرا بستهشونو
🌱انداخته توی کوچه؟!
🌸رفتگر عزیز ما مگر چه قدر نیرو داره
🌱این همه چیز رو برداره
🌸حسابی زحمت میکشه
🌱کی از حالش خبر داره؟
🌸نباید او خسته بشه
🌱از دست ما
🌸تا کی بگه چکار کنم
🌱از دست بعضی بچهها
🌸تلاش و همکاری کنیم
🌱شهرمونو یاری کنیم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
💠سگ طمع کار
روزی بود و روزگاری سگی در بیشه ای قدم میزد و دنبال غذا می گشت از دور ، یک تکه نان خشک دید.دوید و آن را خورد زبانش را دور دهانش کشید و گفت: «چه قدر کم بود به ته شکمم هم نرسید ! باید یک غذای درست و حسابی برای خودم پیدا کنم.
بعد دوباره شروع به گشتن کرد ، این بار از دور چیز دیگری دید و به طرفش دوید آن را به دندان گرفت؛ اما هر چه گاز زد و این طرف و آن طرفش کرد دید که خوردنی نیست.تکه ای نمد بود که وسط بیشه افتاده بود،سگ واق واقی کرد و با
حرص گفت: «وای شکمم چه قار و قوری راه انداخته او نمد را به گوشه ای پرت کرد و به راه افتاد. همین طور که می رفت ناگهان استخوانی را کنار جوی آبی دید. چشمانش از خوشحالی برقی زد، فوری دوید و آن را به دندان گرفت و گفت: به این میگویند یک غذای حسابی.آقاسگه این طرف و آن طرف را نگاه کرد تا مبادا کسی آن دور و برها باشد و او با خیالی آسوده برود گوشه ای بنشیند و با راحتی آن را بخورد.
به جوی آب نگاه کرد ناگهان چشمانش از تعجب چهار تا شد. او عکس خودش را در آب دید؛ ولی فکر کرد سگ دیگری است که او هم استخوانی به دهان گرفته و آنجاست. در دل گفت: وای... چه استخوان درشت و خوش مزه ای دارد باید آن را هم به چنگ آورم.
او آن قدر از دیدن استخوان ذوق زده شد کهدهانش را باز کرد و به طرف استخوان حمله برد؛ولی استخوان خودش در جوی افتاد و آب آن را با خود برد. دوباره به آب نگاه کرد. عکس خودش را در آب دید و گفت «وای... سگ بیچاره... استخوان تو را هم آب برد! کاشکی به تو حمله نمی کردم و هر کدام استخوان خودمان را میخوردیم بعد راهش را کشید و رفت تا غذای دیگری برای خود پیدا کند
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
چرا باید ناشتا میوه بخوریم؟🍎
◽️ خوردن میوه، به صورت ناشتا و به عنوان صبحانه، با رساندن قند طبیعی به بدن می تواند به سوختوساز بهتر بدن کمک کند و همچنین باعث پاکسازی روده میشود.
◽️ میوهها سرشار از ویتامین C و آنتیاکسیدان هستند که سبب تقویت سیستم ایمنی بدن میشوند و افرادی در وعدهی صبحانهی خود از میوهها استفاده میکنند، کمتر بیمار می شوند
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
👌 یه بازی با دسترس ترین وسیله ی توی خونه 🥛
مناسب برای 5 سال به بالا
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
💢تلفیقی ریاضی و هنر
پرنده های زیبا با اشکال هندسی درست کن.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیتی
گاهی اذيت كردن بچه ها هنگام مهمان آمدن يا به مهمانى رفتن می تواند دلايل تربیتی داشته باشد. اين كودكان مانند فنر فشرده شده هستند.
فنرى را بين دو انگشتتان فشار دهيد، زمانی كه آن را رها ميكنيد به اين ور و آنور ميپرد و به در و ديوار ميخورد. كودكاني كه والدين سختگير دارند هم اینگونه هستند.
پدر و مادرى كه عنوان می كنند فرزندم در خانه مؤدب و آرام است، دست به چيزى نميزند و حرفهايمان را گوش ميكند. اما بيرون از خانه تبديل به موجود غريبه اى ميشود كه از كنترل ما خارج است، معمولا كودكى دارند كه در خانه اجازه كودكى كردن ندارد.
اين كودكان معنى آزادى را نميدانند و زمانى كه شخص سومى حضور دارد و ميدانند والدينشان نميتوانند او را مجبور به ساكت بودن بكنند، از فرصت به دست آمده استفاده ميكنند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی بچه رو با باباش میفرستی سلمونی😂
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
پسته اخمو - @mer30tv.mp3
3.8M
#قصه_شب
پسته اخمو
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
💓صبحتون پرازمهربانی
🌷روزگارتون پراز امیـد
💓دنیاتون پراز محبت
🌷رزق تون پراز برکـت
💓لحظه هاتون پراز شادی
🌷عشق هاتون پراز پاکی و
💓زندگیتون پرازارامش باشه
🌷روزتون زیبـا و در پناه خـدا
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر گل بهشت
🌸خانوم معلم میگفت:
🌱سلام گل بهشته
🌸وقتی سلام میکنی
🌱میشی مثل فرشته
🌸اول هر صحبتی
🌱سلام باشه قشنگه
🌸اونی که زود سلام میگه
🌱خیلی فرز و زرنگه
🌸منم هرکی رو ببینم
🌱سلام یادم میمونه
🌸فرقی نداره برام
🌱پیره یا که جونه
🌸سلام گل بهاره
🌱سلامتی میاره
🌸صلح و صفا و دوستی
🌱مابین ما میاره
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
🌳🦆 اُردک و درخت بزرگ🦆🌳
◇ قسمت اول ◇
هوا کمی سرد بود اُردک بزرگ با پنج جوجه اش کنار رود ایستاده بود. آنها کمی در رود شنا کرده بودند. حالا می خواستند در کنار رود توی آفتاب بمانند تا کمی گرم شوند…
اُردک بزرگ خسته بود. می دانست که جوجه هایش هم سردشان شده است.جوجه اُردک ها می خواستند کنار مادرشان بازی کنند. ولی جوجه اُردک ششمی نمی خواست از رود بیرون بیاید.می خواست باز هم در رود شنا کند. می خواست برود قو ها را تماشا کند. قو ها در استخری که در پایین رود بود شنا می کردند.
مادر جوجه اُردک به او می گفت :ـ«هوا سرد است.از اینجا تا استخر خیلی راه است.تو نمی توانی این راه را بروی.خسته می شوی . تو هنوز جوجه اردک کوچولویی هستی.»
جوجه اُردک گفت:«نه، نه، من دیگر اُردک بزرگی شده ام. من می توانم بروم و قو ها را ببنم و برگردم.من دلم می خواهد بروم وقو ها را تماشا کنم.»
مادرش گفت:« خوب، برو، قو ها را ببین و برگرد.ما همین جا زیر این درخت بزرگ منتظر تو می مانیم.وقتی که خسته و گرسنه شدی یا سردت شد، به اینجا برگرد.»
جوجه اردک حرف مادرش را شنید.آن قدر خوشحال شد که به درخت بزرگ نگاه هم نکرد.فقط فریاد کشیدو گفت:« خداحافظ!»
آن وقت شنا کردو دور شد.ولی تا استخر خیلی را بود. جوجه اردک نمیتوانست به این زودی ها به آنجا برسد.او شنا کرد و شنا کرد. خسته شد. ولی باز هم شنا کرد. دلش می خواست هرطور که شده به استخر برسد و قو ها را ببیند.
عاقبت به استخر رسید. توی استخر چند تا قو شنا می کردند. آن ها خیلی زیبا بودند. زیبا تر از هر حیوان دیگر.آن ها در استخری که پر از مه بود، آرام شنا می کردند.
مدتی روی آب استخر ماند و قو ها را نگاه کرد. بعد با خودش گفت:«حالا دیگر باید برگردم. باید پیش مادر و خواهر ها و برادرهایم بروم. زیر آن درخت بزرگ. آنها در آن جا منتظر من هستند.»
آن وقت جوجه اردک برگشت. باز شروع کرد به شنا کردن. مدتی شنا کرد. دیگر به راستی خسته شده بود. پاهایش درد گرفته بود. فکر می کرد که دیگر نمیتواند شنا کند. تازه سردش شده بود.
بعد مدتی، جوجه اردک، به آسمان نگاه کرد. ابر های زیادی آسمان را پوشانده بودند.
با خودش گفت:«خیلی وقت است که دارم شنا می کنم. حالا دیگر باید به درخت بزرگ برسم.چه خوب است که باز کنار خواهرم باشم! چه خوب است که باز با خواهر ها و برادر هایم دانه بخورم.»
آن وقت به درخت های کنار رود نگاه کرد. در آنجا، در هر قدم چندتا درخت بود.همه آن درخت ها هم بزرگ بودند.
جوجه اردک باز با خودش گفت:« همه این درخت ها بزرگ هستند. من نمی دانم مادرم زیر کدام یک از درخت ها منتظر من است. درختی که مادرم زیر آن ایستاده بود چه درختی بود؟ باید فکرکنم و به یاد بیاورم آن درخت چه درختی بود.»
ولی جوجه اردک هر چه فکر کرد به یاد نیاورد.او شنا کرد و پیش رفت در کنار رود درخت بلوط بزرگی دید. از رود بیرون آمد پای درخت بلوط رفت. مادرش آنجا نبود.
جوجه اردک باز هم به رود برگشت. شنا کرد و پیش رفت. در کنار رود درخت صنوبر بزرگی دید. از رود بیرون آمدپای درخت ارون رفت مادرش آنجا هم نبود.
جوجه اردک باز توی رود برگشت. باز شنا کرد و پیش رفت. در کنار رود درخت سرو دید. از رود بیرون آمد و پای درخت سرو رفت. مادرش آنجا هم نبود.
همان وقت آسمان رعد و برق زد. جوجه اردک فهمید که می خواهد باران ببارد.با عجله به رود برگشت. باز شنا کرد و پیش رفت و دیگر پاهایش نیروی شنا کردن نداشتند.
خستگی و سرما داشت او را از پا در می آورد.جوجه اردک با خودش گفت:«چرا به درختی که مادرم زیرآن ایستاده بود نگاه نکردم؟من دیگر هرگزمادرم را پیدا نخواهم کرد.
من آنقدر خسته و گرسنه در رود شنا می کنم تا از سرما بمیرم.»
ادامه دارد....
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
پوست گلابی که در معرض نور خورشید قرار دارد ، از نظر ویتامین ها غنی تر است. به علاوه قسمت عمده فیبر گلابی در پوست آن است ، لذا نباید هنگام خوردن ، پوست آن را جدا کنید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#بازی
چی رو برداشتم؟🤔
🔸چند شیء را در مقابل کودک، قرار دهید.
🔹به کودک بگویید به این اشیا، خوب نگاه کند. بعد، از او بخواهید برگردد.
🔸یکی از اشیا را بردارید. حالا به کودک بگویید که برگردد و به شما بگوید که کدام یک از اشیا را برداشته اید؟
🔹تعداد اشیا و میزان تفاوت میان آنها را با توجّه به سن کودک، کم و زیاد کنید.
🔸 برای یک کودک دوساله👶، بیش از سه یا چهار شیء انتخاب نکنید و برای این بازی، اشیایی را انتخاب کنید که تفاوت بسیاری با هم داشته باشند.
مثلاً یک قاشق🥄، چنگال، لیوان و کاسه بردارید.
🔹برای یک کودک پنج ساله، می توانید، هفت چیز و حتّی بیشتر انتخاب کنید.
🔸تفاوت میان اشیا هم اگر کم باشد، اشکالی ندارد. مثلاً همۀ اشیا، کاسه، امّا با مدلهای مختلف 🍲🍜🥣باشد تا کودک، کاسۀ برداشته شده را با نشانی دادن حدس بزند.
🔹تقویت حافظه 🧠و بالا بردن دقّت کودک در نگاه کردن🧐، دو ثمرۀ این بازی است.
📚 بازی ، بازوی تربیت صفحه ۴۱
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
ایده برای نقاشی جادویی
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربيتی
از امروز مهارت #مدیریت_خشم را با فرزندانتان تمرین کنید:
تنفس عميق و سكوت در زمان خشم را به فرزندتان بياموزيد.
ترک موقعيت در زمان برخورد با افراد عصبانی را به فرزندتان بياموزيد.
معذرتخواهی در زمان مقصر بودن را به فرزندتان بياموزيد.
كودک و نوجوانی كه اين تكنيکها را بلد باشد و به كار ببرد، مهارت كنترل خشم را آموخته است.
هر تكنيك را بارها و بارها در حضور فرزندتان اجرا كنيد تا در وجود او نهادينه شود.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻