eitaa logo
کودکانه
46هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فکر میکنند مادرشونه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کودکانه 😍 نی نی کوچولو گل پسره 😊💙 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شن دونه ها این قسمت: قانون مسابقه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
تولد مامان - @mer30tv.mp3
4.29M
تولد مامان 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗صبحتون بینظیر 💗امروز از خدا 🌷برای تک تک تون 💗اینگونه دعا کردم 🌷الهی امروز 💗پنجره آرزوهاتون 🌷باز بشه به سمت باغ اِجابت 💗و دلتون غرق در شادی بشه 🌷حالتون خوب 💗زندگیتون مملو از خوشبختی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر خروس 🌸خروس اومد نگام کرد 🌱قوقولی قوقو صدام کرد 🌸کاکلشو تکون داد 🌱نگاه به کفش پام کرد 🌸کفشامو زود پوشیدم 🌱تا مدرسه دویدم 🌸به چه خروس خوبی 🌱من سر وقت رسیدم 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
یک مراسم مهم محمد صبح ماسکش را به صورت زد، به آشپزخانه رفت، به مادر گفت:« مامان می شود به دیدن سعید بروم؟» مادر نگاهی به محمد کرد و گفت:«چی شد یاد سعید افتادی پسرم؟» محمد کمی فکر کرد و گفت:«می خواهم حالش را بپرسم خیلی وقت است ازش بی خبرم» مادر سری تکان داد و گفت:«باشد برو ولی زود برگرد» محمد سوار دوچرخه شد و به خانه ی سعید رفت. ارام در زد، اما کسی در را باز نکرد، این بار محکم تر در زد، اما باز هم خبری نشد. کمی منتظر ماند همسایه ی روبه رویی از پنجره سرش را بیرون آورد و گفت:«نیستن» محمد به خانم همسایه نگاه کرد و گفت:«ببخشید نمی دانید کجا هستند؟ کِی بر می گردند؟» خانم همسایه گفت:«زهرا خانم باز دیشب حالش به هم خورد بردنش بیمارستان» محمد زد روی دستش و گفت:«باز؟ یعی چی؟کدوم بیمارستان؟» خانم همسایه گفت:«مگر خبر نداری؟ زهرا خانم بیماری قلبی دارد باید عمل شود، برو پسرجان، برو بعدا بیا» محمد اما همان جا ایستاده بود، خانم همسایه گفت:«احتمالا امروز، فردا بیارنش خانه، پول عمل که ندارند بندگان خدا» رفت و پنجره را بست. محمد سرش را پایین انداخت و به سختی خودش را به خانه رساند. دست و صورتش را شست و به اتاقش رفت. مادر که از این برخورد نگران شده بود زیر غذا را کم کرد و پشت در اتاق ایستاد آرام در زد و وارد شد، محمد را دید که زانویش را بغل کرده و گوشه ی اتاق نشسته بود. جلو رفت و کنار محمد نشست و گفت:«محمدم چیزی شده پسرم؟» محمد سرش را بالا گرفت و گفت:«نه چیزی نیست» مادر دستی بر سر محمد کشید و گفت:«مطمئنی؟» محمد سعی می کرد گریه نکند با بغض گفت:«نمی توانم بگویم، این یک راز است.» مادر لبخندی زد و گفت:«یک راز مردانه؟» محمد سرش را تکان داد، مادر گفت:«باشد پس صبر کن بابا که برگشت راز مردانه ات را به او بگو تا کمکت کند.» رضا به اتاق دوید، توپش را سمت محمد شوت کرد و گفت:«داداشی بیا بازی کنیم» محمد توپ را به رضا برگرداند و گفت:«الان نه برو با معصومه بازی کن» رضا اخم کرد و گفت:«اجی همه اش دارد نقاشی می کشد بامن بازی نمی کند» محمد که دلش برای رضا سوخته بود بلند شد و گفت:«برویم توی حیاط » ادامه دارد..... 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔻 تقویت روده و معده با کدو سبز کدو سبز حاوی مقدار زیادی ویتامین A و پتاسیم است که اگر خام مصرف شود درصد بیشتری از مواد جذب میشود ! 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرنوشت قاتل حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام مرة بن منقذ عبدی از یاران امیرالمومنین علیه‌السلام در جنگ جمل بود اما در جریان عاشورا در سپاهیان عمرسعد قرار گرفت و او را قاتل حضرت علی‌اکبر علیه‌اسلام می‌دانند که در زیارت عاشورا هم مورد لعن قرار گرفته. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
دست ورزی کار با قیچی ✔️ مناسب کودکان ۴ تا ۶ سال 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻