ای پــروردگاری که
سرشار از مهر و محبت
و لطف و کرم و عنایتی
در این روز
زیباترین سرنوشت را
برای دوستان و عزیزانم مقدر کن🙏
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر جوجه گنجشک
🌸خدای خوب
🌱یه جوجه گنجشکی دارم
🌸همین حالا از توی تخم درآمده
🌱مبارکه! خوشآمده!
🌸قدرت پرواز نداره
🌱قدرت آواز نداره
🌸خدای خوب
🌱کمک بکن به جوجهام
🌸تا خیلی زود بزرگ بشه پر بزنه
🌱به دشت و کوه سر بزنه
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_کودکانه
یک مراسم مهم
#قسمتششم
محمد از صبح مدام به ساعت نگاه می کرد و منتظر بود که ظهر شود و پدر به خانه بیاید، تا باهم به مسجد بروند.
با شنیدن صدای زنگ از جا پرید و گفت:«اخ جان پدر آمد»
به سمت در دوید، در را باز کرد و به پدر سلام داد. پدر گفت:« سلام پسرم این سیب زمینی ها را به مادر بده و بیا برویم به نماز برسیم»
مادر از پنجره نگاهی به حیاط کردو گفت:«سلام خسته نباشی »
پدر لبخندی زد و گفت:«سلام حاج خانم درمانده نباشی، ما می رویم مسجد شاید کمی دیر آمدیم به رضا هم بگو بیاید»
محمد خرید پدر را به مادر رساند و همراه رضا به حیاط برگشت.
به مسجد که رسیدند، حاج اقا، محمد را صدا زد و گفت:«بیا پسرم که به موقع امدی مکبر نداریم» محمد جلو رفت. مردم با فاصله نشسته بودند و ماسک بر صورت منتظر شروع نماز بودند.
نماز که تمام شد، پدر صبر کرد تا مردم رفتند. دست محمد و رضا را گرفت و پیش حاج آقا رفت.
حاج آقا دستی بر سر رضا کشید و شکلاتی به او داد. رضا تشکر کرد. پدر رو به حاج آقا کرد و گفت:«حاج آقا راجع به ان مسئله که تلفنی خدمتتان گفتم چه کار کنیم؟»
حاج آقا عبایش را مرتب کرد و گفت:«نگران نباشید الان کم کم بچه ها برای آماده سازی بسته های معیشتی می ایند موضوع را می گوییم خدا بزرگ است.»
پدر نگاهی به محمد کرد و لبخند زد رو به حاج اقا کرد و گفت:«حاج آقا با خودشان صحبت کردید؟ هزینه عمل را پرسیدید؟ کمک ما را قبول می کنند؟»
محمد با ناراحتی گفت:«مگر به حاج آقا گفتید کمک را برای چه کسی می خواهیم؟»
پدر لبخندی زد و گفت:«حاج آقا امین محله هستند و واسطه این کار خیر»
حاج آقا دستی بر شانه محمد گذاشت و گفت:«نگران نباش ما کاری نمی کنیم که آبروی آن ها برود»
چند آقا با ماسک و دستکش وارد مسجد شدند، یکی از آن ها گفت:«حاج آقا بارها را خالی کنیم؟»
حاج آقا به سمت آن ها رفت و گفت :«خدا خیرتان دهد بله خالی کنید»
خودش هم عبا و عمامه اش را گوشه ای گذاشت و به آن ها کمک کرد، پدر و محمد هم برای خالی کردن بارها و بسته ها کمک کردند.
ادامه دارد....
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
[ عکس ]
🔸خواص عاشورایی:
حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت اول
💠مادر سیدالشهداء (علیهالسّلام) فاطمه زهرا بنت رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است . پدر ایشان نیز حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، امیر مؤمنان و مولای متقیان است.
🔺روز عاشورا بعد از آن که امام (علیهالسّلام) تمام یاران خود را از دست داد و یکه و تنها ماند، به فرمان عمر سعد از هر سو امام (علیهالسّلام) را محاصره و به او حمله کردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمهها فاصله ایجاد کردند.
🔻امام، دشمن را به مبارزه طلبید. هر کس از جنگاوران نامدار دشمن را که به او نزدیک میشد، از تیغ میگذراند و گروه بسیاری را به هلاکت رساند. امام (ع) شجاعانه میجنگید و به سپاه دشمن که تعداد آنان به سی هزار رسیده بود، یورش میبرد و آنان همانند ملخهای پراکنده شده، از برابر وی فرار میکردند.
🔹عمر سعد به سپاهش گفت: وای بر شما آیا میدانید با چه کسی مبارزه میکنید؟ این شخص فرزند قَتّال (بسیار کشنده) عرب است؛ از هر سو بر او یورش برید. پس گروهی بزرگ از نیزهداران و تیراندازان به او حمله کردند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸خواص عاشورایی:
حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت دوم
💠امام حسین (علیهالسّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت و در حالیکه از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید. در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاری گشت.
🔹گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانیاش پاک کند که تیر سه شعبه حرمله آمد و در قلب حضرت جای گرفت. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله». سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید.
♦️خون، همچون ناودان جاری شد. دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید، حتی یک قطره هم برنگشت. سپس بار دیگر دست را پر از خون کرد و آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود: به خدا سوگند، اینگونه خونآلود خواهم بود تا جدم را دیدار کنم.
✅آنگاه سنان بن انس (یا شمر بن ذیالجوشن) لعنت الله علیه، از اسب پیاده شد و محاسن حسین (علیهالسّلام) را گرفت و با شمشیر بر گلوی وی میزد و میگفت: «به خدا سوگند، سرت را از تنت جدا میکنم، در حالیکه میدانم تو پسر رسول خدایی ». سپس سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولی داد.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دهم_محرم
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
هویج
اگر کم خون هستیددر وعده صبحانه شیر هویج میل کنید. شیر هویج ضد کم خونی وکاهش دهنده انواع سرطانها مخصوصا سرطان ریه و لوزه المعده است
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#بازی
#دقت_تمرکز
⛵️بازی تخمین فاصله :
کودک را در فاصله چند متری دیوار قرار می دهیم و از وی می خواهیم که حدس بزند که با قدم های خودش از جایی که ایستاده تا دیوار چند قدم فاصله دارد برنده مسابقه کسی است که تخمین دقیق تری از فاصله داشته باشد (قدم ها باید چسبیده به هم باشد).
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
کیک توت فرنگی🍰
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیت_کودک
والدین عزیز!
👈🏻وظيفه والدين اين است كه زير درستها خط بكشند:
فرزند شما ده كار اشتباه ميكند يک كار درست، شما بايد روی همان كار درست تاكيد كنيد. شب موقع خواب از آن كار خوب فرزندتان تقدير كنيد.
به عنوان مثال، فرزند شما امروز برای شما كه تشنه بوده ايد يک ليوان آب آورده، وقت خواب با ده جمله از كار خوبش تعريف كنيد:
امروز برام يک ليوان آب آوردی، من كيف كردم، خوشمزه ترين آب دنيا برام بود، چون تو برام آوردی....
شما بايد كار خوب فرزندتان را بزرگ كنيد.
به او ياد بدهيد اگر شب قبل از خواب فكر ميكند به جای حوادث بد و اشتباهاتش، به رفتار خوب آن روزش فكر كند.
#دكتر_اسلامى
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه ایستگاه صلواتی خوبی❤️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻