eitaa logo
کودکانه
46.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
حساسیت مورچه کوچولو - @mer30tv.mp3
3.98M
حساسیت مورچه کوچلو 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | چی بگم از حال دلم؟! 🎙 با نوای 👤 شاعر: سید علی کاظمی‌نسب ♾ مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🎬 تنظیم: علی افسری 🎵 نسخۀ 🎞 تهیه شده در رسانهٔ هیأت ثارالله (ع) رشت ✨ 🇮🇷 کانال‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
حساسیت مورچه کوچولو - @mer30tv.mp3
3.98M
حساسیت مورچه کوچلو 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸صبح است و طلوع مهربانی 🌸خـورشیـد و حریر آسمـانی 🌸ایام به کام و روزتان عشق 🌸سرزنده و شـادمان بمانی 🌸درود صبحتون بـخیر 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر باغ‌های زیبا 🌸این باغ سیب سرخ است 🌱سیبش درشت و شاداب 🌸بسیار می‌درخشد 🌱در آفتاب و مهتاب 🌸به‌به چه باغ سبزی 🌱این باغ پرتقال است 🌸این باغ سبز و خرم 🌱در ساحل شمال است 🌸دریایی از گلابی 🌱در جای جای باغ است 🌸این باغ هر درختش 🌱مانند چلچراغ است 🌸باغ انار این‌جاست 🌱بسیار دلپذیر است 🌸یاقوت‌های سرخش 🌱زیبا و بی‌نظیر است 🌸این باغ باغ خرماست 🌱در ساحل جنوب است 🌸خرمای تازه‌ی آن 🌱شیرین و زرد و خوب است 🌸این باغ باغ گل‌هاست 🌱بابونه، یاس، نرگس 🌸لطف خدای زیبا 🌱هر لحظه می‌شود حس 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. در جنگلی بزرگ و زیبا حیوانات زیادی زندگی می کردند. همه ی حیوانات جنگل با هم مهربان بودند، ولی سه تای آن ها پنگوئن و آهو و میمون سال های زیادی بود که با هم دوست بودند. 🐧🐒 یک روز پنگوئن و آهو یه عالمه میوه پیدا کردند و تصمیم گرفتند آن را قایم کنند و به کسی نگویند. در راه آن ها میمون را می بینند، میمون که خوشحالی آن ها را دید از آن ها دلیلش را پرسید. آن ها به او گفتند که نمی توانند بگویند و این که این یک راز است. اما میمون از آن ها خواست که به او اعتماد کنند. آن ها هم در مورد میوه همه چیز را گفتند. 🍏🍎🍊🍋🍌🍇🍒 وقتی آهو و پنگوئن و میمون به روستا رسیدند، میمون قولش را فراموش کرد و راز را به همه گفت. وقتی پنگوئن و آهو به جایی که میوه ها را پنهان کرده بودند رفتند، دیدند که همه ی حیوانات جنگل به آن جا آمده اند و تمام میوه ها را خورده اند.😕😠 🧀🍞🍪🌰 همان روز پنگوئن و آهو یک عالمه غذا پیدا کردند و دوباره همانند دفعه ی قبل میمون را دیدند. آن ها از دست او عصبانی بودند، چون به قولش عمل نکرده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتند درس خوبی به میمون بدهند. 🐟🐠🐟🐠🐡 روز بعد آن ها به میمون گفتند که دریاچه ای پیدا کردند که پر از ماهی است و گرفتن ماهی از این دریاچه اصلاً زحمتی ندارد. میمون دوباره به همه ی حیوانات جنگل خبر داد. روز بعد میمون دوباره پیش پنگوئن و آهو آمد اما این بار تمام بدنش پر از زخم بود. میمون بیچاره بعد از این که در مورد دریاچه ی پر از ماهی به حیوانات گفته بود، همه ی حیوانات، حتی خرس قطبی هم به آن جا رفتند، اما چیزی پیدا نکردند. آن ها فکر کردند که میمون به آن ها دروغ گفته است، به همین خاطر میمون را دنبال کردند و او را تا می توانستند زدند. از آن به بعد میمون فهمید که عمل کردن به قول بسیار مهم است و اگر می خواست دوستانش به او اعتماد کنند باید به قولی که به آن ها می داد وفادار می ماند. 🐒 پنگوئن و آهو بار دیگر میمون را امتحان کردند، اما این بار دیگر میمون پرحرفی نکرد و به قولش عمل کرد و پنگوئن و آهو دوباره به دوست شان میمون اعتماد کردند و رازهایشان را با او در میان می گذاشتند☺️ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
اگر میخواهید باک ویتامین C بدنتان را پر کنید و افسردگی را از خودتان دور کنید از مصرف این نخودهای سبز کوچک غافل نشوید. ✔️ نخود فرنگی معدن ویتامین c واسیدفولیک دشمن افسردگی است. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
رفتار شایسته کودک را برایش توصیف و در آخر با کلمه ای خلاصه کنید. تو مداد رنگی ها و خودکاراتو از هم جدا کردی و هر کدوم رو توی جعبه خودش گذاشتی. آفرین به این میگن سازمان دادن." می دونم که تو تمایل داشتی به اون اردوی مدرسه بری و وقتی برنامه اردو کنسل شد برنامه دیگه ای چیدی. این اون چیزیه که من بهش میگم انعطاف، ابتکار و سازگار بودن و این خیلی عالیه." تو پشت سر رفیقت ایستادی. هر چند که بچه های دیگه اون رو مسخره کردند این یه شجاعته پسرم" دخترم تو الان یک ساعته که داری تلاش می‌کنی این لغات رو حفظ کنی، من به این میگم استقامت" پسرم تو گفته بودی که سر ساعت ۵ تمام تکالیفتو انجام میدی و الان درست ساعت ۵ هست و این چیزیه که من بهش میگم وقت‌شناسی" 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قصه های حسنی 🚗 این قسمت : مهمانهای ناخوانده 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
پرواز گربه - @mer30tv.mp3
4.62M
پرواز گربه 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌺سلام صبح بخیر☀️ 🌺امروز جاودانه است 🌼و زيباترين روز دنياست 🌺شاد باش،مهربان باش 🌼وخوشحالے را فریاد بزن 🌺صبحتون پراز انرژے مثبت 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر آسمان 🌸سلام سلام آسمان 🌱چه خوب و مهربانی 🌸شهر ستاره‌هایی 🌱باغ پرندگانی 🌸در بهار و تابستان 🌱چادر آبی داری 🌸شب روی چادر خود 🌱نقش گلابی داری 🌸باران دانه دانه 🌱روی زمین می‌ریزی 🌸روی سر درختان 🌱نقل شیرین می‌ریزی 🌸ابرهای لایه لایه 🌱خورشید تابان داری 🌸هزار هزار ستاره 🌱ماه درخشان داری 🌸آن بالا بالا بالا 🌱هزار هزار پرتده 🌸تو آسمون آبی 🌱پر می‌زنند با خنده 🌸آسمان قشنگم 🌱تو دوست خوب مایی 🌸شبیه دشت و دریا 🌱نشانه‌ی خدایی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸نیش مار و زنبور یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار گفت انسانها از ترس ظاهر خوفناک من می میرند نه به خاطر نیش زدنم. اما زنبور باور نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود، مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را می گزم و مخفی میشوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن. مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت. مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. این بار زنبور نیش میزد و مار خودنمایی میکرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به قرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
آلوخشک از خواص آلو خشک چه میدانید؟ ▫️تسویه کبد و ریه ها ▫️بهبود کاهش وزن ▫️انرژی زا و تقویت بدن ▫️جلوی گرسنگی را می گیرد ▫️جلوگیری از پیری پوست ▫️ضد فشارخون بالا ▫️ضد انواع سرطان 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
کاربرگ تقویت ادراک دیداری از کودک بخواهید تکه های جدا شده را در جای مناسب قرار دهد تا شکل کامل شود. ✔️ مناسب سنین ۴ تا ۶ سال 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔆قاشق یکبار مصرف رو دور ننداز🚯 باهاش موش درست کن🐭 کاردستی با مواد بازیافتی ♻️ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
▫️️ احترام به کودک را جدی بگیرید .... بعضی از والدین ممکن است کودک خود را دوست داشته باشند ولی به او احترام نگذارند. نکته مهمی که والدین باید به آن دقت کنند این است که دوست داشتن کودک کافی نیست، بلکه لازم است شما برای او احترام قائل باشید. احترام مانند دوست داشتن، هم از طریق بیان و هم از طریق عمل نشان داده می شود. شما می‌توانید با گوش دادن فعال به حرفهای کودک، برقراری تماس چشمی، توجه به گفته‌های کودک بدون آنکه برای اتمام سخنانش بی‌صبری نشان دهید، کمک کردن به کودک در یافتن کلمات مناسب برای توضیح دادن و به زبان آوردن هیجاناتش و قطع نکردن حرفهای او؛ هم‌چنین پرسیدن سوالاتی مانند “منظورت از این چیزی که گفتی….چیست؟ ”یا “راجع به این مسئله ….. چه فکر می‌کنی؟” و بدین‌وسیله احترامی را که او بدان نیاز دارد برآورده سازید. شما هم‌چنین می‌توانید با تشویق کاری که او انجام می‌دهد احترام خود را نسبت به او نشان دهید، حتی اگر این کار کامل و بی‌نقص نباشد. دراین‌ صورت او فرصت می‌یابد تا عقاید خود را بدون ترس از تمسخر و استهزا نمودن بیان کند. ✔️ احترام به کودک اضطراب و تنش او را کاهش خواهد داد. از طرف دیگر، اگر شما خیلی آسان‌گیر باشید و اجازه دهید به ديگران آسيب بزند يا به حقوق ديگران تجاوز كند، او هرگز رفتار مسئولانه نسبت به دیگران را نخواهد آموخت و در نتیجه مورد احترام نیز واقع نخواهد شد. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌀خوراکیتو ساده نخور❗️ با کمی خلاقیت خوراکیتو خوردنی تر کن😛🥚 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
آهو باهوش - @mer30tv.mp3
3.37M
آهو باهوش 😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱🥱😴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
سلام🥰 صبح زیباتون بخیر برخیز مثل خورشید باش🌸🍂 طلوع کن نور بتاب باعث شادی شو امروزتان سرشار از زیبایی و نشاط🌸🍂 و اتفاقات شادی بخش نگاه پرمهر خدا همراه لحظه هایتان🌸🍂 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر این‌ همه قشنگی 🌸خداجونم کی گفته 🌱تو آسمونا هستی؟ 🌸بین یه عالمه ابر 🌱اون بالاها نشستی 🌸خودم دیدم که دیروز 🌱 به مورچه لونه دادی 🌸به آسمون ستاره 🌱به گل جوونه دادی 🌸تو یاد دادی به مورچه 🌱چه‌طور نماز بخونه 🌸غذاشو انبار کنه 🌱تو لونه دونه دونه 🌸یه باغچه و یه عالم 🌱گل‌های رنگی رنگی 🌸باید صد آفرین گفت 🌱به این همه قشنگی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸پیری مار و تدبیر او یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. آورده اند که ماری پیر شد و توان شکار کردن را از دست داد. از سرنوشت خود اندوهگین شد که بدون توان شکار کردن چگونه می تواند زندگی کنم؟ با آن که می‌دید که جوانی را نمی توان به دست آورد اما آرزو می کرد که ای کاش همین پیری نیز ماندنی بود. پس به کنار چشمه ای که در آن قورباغه های بسیاری زندگی می کردند و یک سلطان کامکار داشتند رفت و خود را مانند افسردگان و اندوه زدگان نشان داد . قورباغه ای از او دلیل اندوهش را پرسید مار گفت: «چرا اندوهگین نباشم که زنده بودن من در شکار کردن قورباغه بود اما امروز به یک بیماری دچار شده ام که اگر هم قورباغه ای شکار کنم نمی توانم آن را نگه داشته و بخورم. قورباغه پس از شنیدن این سخن به نزد حاکم رفت و مژده ی این کار را به او داد. سلطان مار را به نزد خود خواند و از او پرسید که چرا دچار این بیماری شده ایی؟ مار گفت: روزی میخواستم که یک قورباغه را شکار کنم ، قورباغه گریخت و خود را به خانه ی زاهدی انداخت. من او را تا خانه ی زاهد دنبال کردم .خانه تاریک بود و پس زاهد هم در خانه نشسته بود. من انگشت پسر را به گمان این که قورباغه است نیش زدم و او مرد. زاهد نیز مرا نفرین کرد و از خدا خواست تا خوار و کوچک شوم، به گونه ای که سلطان قورباغه ها بر پشت من نشیند و من توان خوردن هیچ قورباغه ای را نداشته باشم. سلطان قورباغه ها با شنیدن این سخن خوشحال شد و بر پشت مار نشست. سلطان با آن کار خود را بزرگ و نیرومند می پنداشت و بر دیگران فخر می فروخت . پس از گذشت چند روز مار به سلطان گفت: زندگانی سلطان دراز باد مرا نیرویی نیاز است که با آن زنده بمانم و در خدمت به تو روزگار را سپری کنم. سلطان گفت: درست می گویی هر روز دو قورباغه برایت آماده میکنم که بخوری» پس مار هر روز دو قورباغه میخورد و چون در این کاری که انجام میداد سودی میشناخت آن را دلیل خواری خود نمی پنداشت. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
توصیه ای برای افزایش وزن لاغرها ☕️چای خود را به همراه خرما و انجیر میل کنید. می توانید به جاي چای بیشتر آب ميوه استفاده نماييد 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻