تلخیص نموداری الموجز.pdf
579.7K
🔰 جزوه نموداری الموجز المقصد الرابع العموم و الخصوص
✍ آیتالله جعفر سبحانی
#نمودار
#الموجز
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
تلخیص پرسش و پاسخ الموجز.pdf
2.44M
📚 تلخیص کامل الموجز فی اصول الفقه
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
جزوه نموداری الموجز(مقصد ثالث).pdf
3.3M
🔰 جزوه نموداری الموجز المقصد الثالث فی المفاهیم
✍ آیتالله جعفر سبحانی/ نمودار از محمدرضا فضلعلی
#نمودار
#الموجز
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
کلمه شماری لمعه و روایت شماری وسائل.xlsx
34.3K
🔰 فایل اکسل کلمه شماری ابواب کتاب شریف لمعه دمشقیه و تعداد روایات ابواب فقهی در وسائل الشیعه
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
تقریر محسن بهرامی.pdf
411.4K
🔰 تقریر بحث حرمت روزه ی روز سی ام شعبان به نیت اول رمضان/ فقه ۲ پایه چهارم
🔰 تقریرات استاد محسن بهرامی
#تقریرات
#فقه_دو
#روزه
#پایه_چهارم
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
الگوریتم اجتهادی شهید ثانی.pdf
33.3K
🔰 نمودار الگوریتم اجتهادی شهید ثانی رحمه الله از بیان خود ایشان
💠 یکی از مهمترین دستاوردهایی که حاصل عمر فقهای شیعه در آن نهفته است الگوریتم اجتهادی فقهای ماست. برخی فقها در آثار خود این الگوریتم را صریحا بیان فرموده اند ولی برخی دیگر صریح اشاره نفرموده اند و باید با پژوهش های روش شناسانه و استقصای روش فقاهت این بزرگواران در مسائل مختلف به روش اجتهادی آنان رسید از جمله ی فقهایی که صریحا روش اجتهادی خود را ارائه فرمودند شهید ثانی اعلی الله مقامه الشریف به عنوان یکی از بزرگان فقهای شیعه است.
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
نمودار تقسیم ثنایی حالات تکرر مفطر و موارد.pdf
90.9K
🔰 نمودار تقسیم ثنایی حالات تکرر مفطر و موارد وجوب تکرر کفاره/ فقه ۲ پایه چهارم
#نمودار
#فقه_دو
#کفاره
#پایه_چهارم
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
🔰 مباحث علم عرفان
🔹مقدمه
✅ درس سوم: اصطلاحات عرفان و تصوف ( قسمت اول)
کلمهی «عرفان» به معنای
«شناخت» و «معرفت» است. این اصطلاح از قرون ابتدایی اسلامی در میان متصوفه رواج داشته است. برای مثال در کلمات عرفایی نظیر «بایزید بسطامی» (متوفای ۲۶۱ قمری) و «معروف کرخی» (متوفای 201 قمری) کلمهی «عارف» و «عرفان» دیده میشود. استاد مطهری میفرماید: در کتاب اللُّمع «ابونصر سَرّاج طوسی» که از متون معتبر عرفان و تصوف است، جملهای از «سفیان ثوری» نقل شده که نشان میدهد، در حدود نیمهی اول قرن دوم این اصطلاح پیدا شده بود. البته در گذر زمان و همچنین در مناطق مختلف، اصطلاح عرفان و عارف کاربردهای مختلف و تغییراتی داشته است که دانستن آنها برای نزدیک شدن به حقیقت این دستگاه فکری کمکی به ما نمیکند. برای مثال گاهی عرفان را بر بخش نظری اطلاق کرده و تصوف را ناظر به بخش عملی عرفان میدانستند (چنانچه ابن فنّاری در مصباح الانس نقل کرده است).
به طور کلی در عصر ما، عرفان بر همهی میراثی که از تصوف و عرفان حوزه اسلامی، از سدههای نخستین پیدایش اسلام تاکنون به ما رسیده است اطلاق میشود. در واقع عرفان، معرفت و آگاهی شهودی ذات و صفات و افعال الهی توسط بشر است.
واژهی دیگری که در عالم اسلام بسیار رواج داشته و به کار بردن آن برای اهل باطن از مسلمین، خیلی بیشتر از واژهی عارف است، اصطلاح «صوفی» می باشد. در مورد اینکه واژهی صوفی به چه معناست، ریشه آن چیست، و چرا عارفان را صوفی خواندهاند، بحثهای بسیار زیادی در زمانهای مختلف مطرح بوده است. در دوران معاصر نیز، توسط مستشرقین و جوامع دانشگاهی داخلی و خارجی به این مباحث دامن زده شده به نحوی که اکنون، نظرات متنوع و متعددی در این زمینه پیش روی ما است. این بحثها هم ما را به حقیقت تصوف و عرفان و دستگاه فکری که عرفان ارائه می کند رهنمون نمیشوند. پس بهتر است که تنها نگاهی کلی به معنای لغوی و اصطلاحی تصوف داشته باشیم و از تفاصیل بلافایده صرفنظر کنیم.
«صوف» در عربی به معنای پشم است و «صوفی» (پشمینه پوش) کسی است که لباس پشمی میپوشد. از آن جایی که این لباس، نرم و لطیف و راحت نبوده، نشانهی بیرغبتی به دنیا تلقی میشده است. افرادی که اهل باطن بوده و به زخارف دنیوی بیتوجه بودند، این لباس را میپوشیدند و صوفی خوانده میشدند.
یکی از معروفترین اطلاقات صوفی به این معنا در دیوان حافظ آمده است؛ حافظ در شأن خود میگوید:
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری
یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن
مشخص است که منظور حافظ از پشمینه پوشی همان تصوف است و اینکه معادل فارسی آن را به کار برده است نشان میدهد که در آن دوران، صوفی به همین معنای پشمینهپوشی بوده یا لااقل معنای غالب آن بوده است.
احتمالات دیگری که در مورد ریشهی واژهی صوفی بیان شده عبارتند از:
از ریشه صفا، منسوب به «اهل صُفه»، قبیلهای به نام «بنی صوفه» که در جاهلیت خادم کعبه بودند، نوعی گیاه به نام «سوفانه»، «سوفی» که کلمهای یونانی و به معنی حکمت است و امثال اینها. این اختلافات هم قدیمی است و «هُجویری» (از عرفای قرن پنجم) در کشف المحجوب به آنها اشاره کرده است.
گاهی بین عرفان و تصوف فرق گذاشته میشود، به این معنا که عرفان را اشاره به بخش مثبت و تصوف را اشاره به بخش منفی این حرکت باطنی به سوی خداوند متعال در عالم اسلام تلقی میکنند. خود این کاربرد هم قدیمی است و در اشعار حافظ و سایر عرفای ما مسبوق بهسابقه است:
نقد صوفی نه همین صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
این بیت از حافظ اشارهای به نوعی جهت منفی در اصطلاح تصوف دارد.
در مجموع می توان گفت که تصوف در عالم اسلام به طور کلی بر همان حرکت باطنی اطلاق میشده و لباس پشمینه هم در این اطلاق نقش داشته است. این اطلاق از همان قرون آغازین اسلام رایج بوده و اگر تبصرههایی بر آن مترتب شده (مانند همین معنای منفی یا اطلاق بر بخش عملی)، در ادوار یا محیطهای جغرافیایی خاصی در عالم اسلام به وجود آمده و بعدا از بین رفته است. به طور کلی تفاوتی از این جهت میان «عرفان و تصوف» یا «عارف و صوفی» نیست و هر دو ناظر به همهی حقایقی هستند که عرفا و متصوفه دوران اسلامی در سیر باطنی خودشان به آنها دست یافتند.
⬅️ ادامه پست بعدی
https://hawzah.blog.ir/
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy