eitaa logo
کانال کوی آبشینه
220 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
باهمکاری وهمیاری شما اهالی کوی آبشینه کمال تشکر است. وامید است که همیشه خوش خبر باشیم. ان شاالله.... خدمت گذار شما. یوسفی🌸🍃 ↯ [ارتباط با ادمین کانال] ↯ @Yosefi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارگران از شریف‌ترین طبقه اجتماع هستند. زیرا چرخش دست و بازوی آن‌ها باعث چرخش چرخه‌های زندگی جامعه و امتداد رگه‌های حیات در جهان هستی است. یازدهم اردیبهشت روز جهانی کار و کارگر بر همه کارگران خجسته باد🌺 🔴 آقایون مسئول کارگر تبریک نمیخواد پول میخواید پوووول 🌺 @KoyAbshineh_313  🌺 https://ble.ir/abshenhzebable https://eitaa.com/Abshineh_ziba مارا همراهی کنید
هدایت شده از طلیعه مطهر همدان
🍀شهید مطهری در کلام معظم رهبری🍀 🌺🌺🌺 این نظام جمهورى اسلامى، بر پایه ی آن تفکر و برداشتى از اسلام بنا شده که آقاى مطهرى آن را ارائه کرده. 🌺🌺🌺 شهید مطهرى انصافاً نادره ی زمان ما بود. 🌺🌺🌺 کتابهاى شهید استاد مطهرى را خوانده و متن درسى خود قرار بدهید. 🌺🌺🌺 مرحوم آیت اللَّه شهید مطهرى حقاً و انصافاً براى دیروز و امروز و فرداى کشور معلم بزرگى بود؛ یک متفکر دینشناسِ مؤمنِ بااخلاص و پُرکار. 🌺🌺🌺 [شهید مطهرى] خلاصه اى بود از اندیشه هاى اصلاحى عمیق امام که سالیانى دراز بر روى این اندیشه ها ایشان توقف کرده بودند. 🌺🌺🌺 منبع: وبلاگ حکمت مطهر
هدایت شده از طلیعه مطهر همدان
بسم الله الرحمن الرحیم پيام خميني ( ره ) به مناسبت استاد مطهري بسم الله الرحمن الرحيم انالله و انا اليه راجعون اينجانب به اسلام و اولياي عظيم الشأن و به ملت اسلام و خصوصا ملت مبارز ايران، ضايعه ي اسف انگيز شهيد بزرگوار ، متفکر ، فيلسوف و فقيه عالي مقام مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهري قدس سره را تسليت و تبريک عرض مي کنم؛ تسليت در شهادت شخصيتي که عمر شريف و ارزنده ي خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرويها و انحرافات مبارزه اي سرسختانه کرد؛ تسليت در شهادت مردي که در اسلام شناسي و فنون مختلفه ي اسلام و قرآن کريم ، کم نظير بود. من فرزند بسيارعزيزي را از دست داده ام و در سوگ اونشستم . وي از شخصيتهايي بود که حاصل عمرم محسوب مي شد. در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودانه ، ثلمه اي وارد شد که هيچ چيز جايزين آن نيست. تبريک از داشتن اين شخصيتهاي فداکار که در زندگي و پس از آن با جلوه خود نورافشاني کرده و مي کنند. من در تربيت چنين فرزنداني که با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مي بخشند و به ظلمتها نور مي افشانند، به اسلام بزرگ، مربي انسانها و به ملت اسلامي تبريک مي گويم. من اگر چه فرزندعزيزي که پاره ي تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنين فرزندان فداکاري در اسلام وجود داشت و دارد. «مطهري» که در طهارت روح ، قوت ايمان و قدرت بيان کم نظير بود، رفت و به ملأ اعلي پيوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصيت اسلامي ، علمي و فلسفي اش نمي رود. ترورها نمي توانند شخصيت اسلامي مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خداي توانا ، ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه عليه فساد ، استبداد و استعمار مصمم تر مي شوند. ملت ما راه خود را يافته و در قطع ريشه هاي گنديده ي رژيم سابق و طرفداران منحوس آن از پاي نمي نشينند. اسلام عزيز با فداکاري و فدايي دادن عزيزان رشد نمود. برنامه ي اسلام از عصر وحي تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفين در رأس برنامه هاي اسلام است. (ومالکم لاتقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان). اينان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با اين رفتار غيرانساني مي خواهند انتقام بگيرند يا به خيال خام خود مجاهدين در راه اسلام را بترسانند، بد گمان کرده اند. از هر موي شهيدي از ما و از هر قطره ي خوني که به زمين مي ريزد انسانهاي مصمم و مبارزي به وجود مي آيد. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنيد، والا ترور فرد هر چه بزرگ باشد براي اعاده ي چپاولگري سودي ندارد. مليت که با اعتقاد به خداي بزرگ و براي احياي اسلام به پا خاسته با اين تلاشهاي مذبوحانه عقبگرد نمي کند. ما براي فداکاري حاضر و براي شهادت در راه خدا مهيا هستيم. اينجانب روز پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۵۸ را براي بزرگداشت شخصيتي فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت عزاي عمومي اعلام مي کنم و خودم در مدرسه فيضيه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مي نشينم. از خداوند متعال براي آن فرزند عزيز اسلام رحمت و غفران و براي اسلام عزيز، عظمت و عزت مسئلت مي نمايم . سلام بر شهداي راه حق و آزادي. روح الله الموسوي الخمينی ۱۲ ‌/۲ / ۵۸ منبع: سایت تبیان @taliemotaharhamedan
هدایت شده از شمیم یاس آبشینه
 بسمه تعالی 🔹پیامبر(ص) درباره ثواب خواندن نماز شب اول قبر  فرمود:  «بر میت ساعتی سخت‌تر از شب اول قبر نمی‌گذرد. پس بر مردگان خود رحم کنید و برایشان دهید و اگر نتوانستید، دو رکعت برای شخص درگذشته بخوانید. پس همان لحظه حق تعالی هزار فرشته به سوی قبر او می‌فرستد که با هر فرشته جامه‌ای و حلّه‌ای است، و تنگی قبر او را تا روز نفخ صور وسعت می‌دهد و به نمازگزار به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می‌کند، حسنه عطا می‌کند و او را چهل درجه بالا می‌برد.» 🔹نماز شب اول قبر، نماز هدیه (صلاة الهدیه)، نماز شب دفن (صلاة لیلة الدفن) و نماز وحشت (صلاة الوحشة) است. به این سبب نماز وحشت نامیده شده که فردی که از دنیا رفته هنوز با عالم قبر آشنایی و انس ندارد و در خود احساس ترس و وحشت دارد و این نماز با فضل الهی وحشت را از او دور می‌کند. پس در واقع نماز شب اول قبر برای رفع وحشت است نه نماز وحشت. 🔹زمان خواندن نماز شب اول قبر:  «نماز لیلة الدفن» را در هر موقع از شب اوّل قبر مى توان بجا آورد، ولى مناسبت تر است در اوّل شب، بعد از نماز عشا باشد و اگر دفن میّت به علّتى تأخیر بیفتد، باید نماز شب اول قبر را تا شب اوّل دفن او تأخیر اندازد. 🔹چگونگى خواندن نماز شب اول قبر 🔻روش : در رکعت اول سوره حمد و سپس آیه الکرسى است و خواندن «از لا اله الا هو تا و هو العلی العظیم» کافی است. (بدون سوره توحید) و در رکعت دوم سوره حمد و سپس ۱۰ مرتبه سوره قدر «انا انزلناه» خوانده مى شود و وقتى نماز تمام شد، چنین گفته مى شود: «اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان» و به جاى کلمه فلان، نام میت را مى برد. 🔻روش :  در رکعت اول بعد از حمد، دو مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، ۱۰ بار سوره تکاثر بخواند و بعد از نماز چنین بگوید: اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر ذلک المیت فلان ابن فلان (به جاى فلان اول نام خود میت و به جاى فلان دوم، نام پدرش را مى گوئى)». منبع : سایت بیتوته 🥀‌🍃@shamimyas_abshine🍃🥀
هدایت شده از شمیم یاس آبشینه
بسم رب الشهدا و الصدیقین نماز وحشت 💠امشب سه شنبه ۱۲ اردیبهشت برای نماز شب اول دفن می خوانیم ❇️ان شاءالله که این نماز ذخیره قبر و‌قیامتون باشه
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
25.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 سیلی محکم همسر به دشمن 🔹 اولین گفت‌وگو با همسر و دختر حمیدرضا الداغی: ◇ به همسر خودم افتخار می‌کنم و از خدا تشکر می‌کنم که این عزت را به او داد. ◇ هیچکس هیچ جوری نمی‌تواند راهی که حمید رفت را به چیز دیگری بچسباند، راه حمید راه غیرت و جوان مردی بود. ◇ من اجازه نمیدم خون حمید غیر از مسیر غیرت و جوانمردی در مسیر دیگری خرج بشود... ◇ اگر می‌خواهید چیزی یاد بگیرید و حقیقت را ببینید فیلم ضربه خوردن حمید را بارها و بارها نگاه کنید. ◇ از همه کسانی که این مسیر و راه رو بزرگ میکنند و یاد همسر من رو زنده نگه میدارند تشکر میکنم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت. هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و .... این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده. بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟ گفت: بالاتر! خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟ گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! » یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟ 🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند. چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند. 🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم! همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود. همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟» گفتم: حائری. لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند. 🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود. من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد. پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من. شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود. پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد. با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبل‌تر بود! گفتند: یعنی چه؟ گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید. همه خندیدند الا فرمانده گردان. گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد. 🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود. گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... » همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!! 🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها» هنوز من گیج و منگ بودم. عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت. 🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !! 🌺 @KoyAbshineh_313  🌺 https://ble.ir/abshenhzebable https://eitaa.com/Abshineh_ziba
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روابط دختر و پسر درست یا غلط؟!! مواظب باش گول نخوری، بفرس برای کسی که دوستش داری و داخل چنین کانالها و گروهایی نیستند 🔰 🌏 👇 🌺 @KoyAbshineh_313  🌺 https://ble.ir/abshenhzebable https://eitaa.com/Abshineh_ziba مارا همراهی کنید