#داستان_کوتاه
🌲روزی مردی از کنار جنگلی میگذشت مرد دیگری را دید که با اَرهای کُند به سختی مشغول بریدن شاخههای درختان است.
پرسید: ای مرد چرا اَرهات را تیز نمیکنی تا سریعتر شاخهها را ببری؟
مرد گفت: وقت ندارم باید هیزمها را تحویل دهم. کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شبها هم کار میکنم تا سفارشها را به موقع برسانم، دیگر وقتی برای تیزکردن اَره نمیماند.
مرد داستان ما اگر گاهی میایستاد و وقتی برای تیزکردن اَره میگذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمیشد! چون بدون شک با اَره کُند نمیتوان سریع و موثر کار کرد.
حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است. باید اندکی تامل کنیم. گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم. گاه باید بایستیم و به ذهن و روح و درون خود رسیدگی کنیم.
🏞📬📜عضویت در کانال شهرستان #ڪــوهپــــایہ؛ زادگاه #حافظ📰⚜️🔊
«تلگرام» و «ایتا» و «بله» و «اینستاگرام»👇
🆔📡🏡➔ @kuhpayeh_031 👈