📚عبرت از #پشت_کار #مورچه #حکایت
«امير تيمور گورگان» در هر پيشامدى آن قدر ثبات قدم داشت كه هيچ مشكلى سد راه وى نمىشد. علت را از او خواهان شدند، گفت:
وقتى از دشمن فرار كرده بودم و به ويرانهاى پناه بردم، در عاقبت كار خويش فكر مىكردم ؛ ناگاه نظرم بر مورى ضعيف افتاد كه دانه غلهاى از خود بزرگتر را برداشته و از ديوار بالا مىبرد.
چون دقيق نظر كردم و شمارش نمودم ديدم، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمين افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر ديوار برد.
از ديدار اين كردار مورچه چنان قدرتى در من پديدار گشت كه هيچگاه آن را فراموش نمىكنم.
با خود گفتم: اى تيمور تو از مورى كمترى نيستى، برخيز و درپى كار خود باش، سپس برخاستم و #همت گماشتم تا به اين پايه از #سلطنت رسيدم.
📚منبع :صد موضوع پانصد #داستان
♥︎⃟@LabbaikYM
شهید همت:
🌿 وقتی رفتن مسجّل است، چرا بهتر رفتن را انتخاب نکنیم؟ چرا با بُراق #عشق و #شهادت به معراج نور و جوار یار، بار سفر نبندیم؟
📚 کتاب طنین #همت
––––"♥️"––––
@LabbaikYM
––––"♥️"––––