eitaa logo
¤بانوے♡چیریڪ¤
173 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
34 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ما دوباره برگشتیم🙃مارو حمایت کنید 👊بانوی چیریک تاسیس 9 آبان 99 ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/16700682954317 خادم کانال↩ AboVesal213@ ↪️ ناشناس هامون @Na_Lady_Chirik_69
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ⊶ثانیه هاےِ دِلتَنگے⊷
♡8تادلبریهویےبپرن بشیم 270😍♡ https://eitaa.com/joinchat/1258356780Cfab569585b
315 تا بشیم؟ همسایه ها یاری کنن😁
هدایت شده از ♡ێــاࢪاݩ ڣاطمـــے
۲۴۵ تا بشیم ؟؟ همساده ها یاری کنین🙃🎈
و چه سخت است لحظه وداع و جا ماندن تمام قلبت در اینجا 💔😭 _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ https://eitaa.com/joinchat/3918135370C0ca17c154e
مدعـےگویدڪہ‌بایڪ‌گل‌نمـےآیدبهار من‌گلـےدارم‌ڪہ‌دنیاراگلستان‌مـےڪند♥️ •~•~•~•~•~•~•~•~•~• محفلـےگرم‌وعاشقانہ بهرشناختِ‌تنها‌نجات‌دهنده‌عالم📍 تمام‌آنچہ‌یڪ‌بچہ‌شیعہ لازم‌دارد.ـ....🌱 بہ‌همراه‌ڪلاسهاےمحشرِخودسازے😃 🔴ڪانال‌وقف‌اماݥ‌زمان‌است🔴 🔴دیدن‌این‌پیام،اتفاقـےنیست🔴 رزق‌هاےمعنوےِ‌این‌ڪانال‌را ازدست‌ندهید📣↓ https://eitaa.com/joinchat/1711538236Cb093d27c63 🔈 🔉 🔊 😉😌
هدایت شده از ...
ا نفرررررر @rt2uihy
لباس های لجنی‌ام را پوشیدم و قیچی تیزم را هم در کوله‌ام جاساز کردم. این قیچی برای من حکم اسلحه را داشت. از فکر به نقشه ای که بارها عملی اش کرده بودم، باز هم لبخند خبیثی بر لب هایم نشست. باز هم من... کلاه کاسکت به سر... سوار بر ترک عقب موتوری بی پلاک... قیچی‌ای که در هوا زده شد ... و گیس مویی که در چنگم جا ماند... شاید حس انتقام بود که کور و کرم کرده بود و صدای گریه های دخترکان را نمی‌شنیدم، یا شاید هم صدای خنده های هیتلرگونه‌ام مانع شنیده شدنشان می‌شد. فقط من مهم بودم و کامران و حال الآنمان! .... ! به قلم . رمانی که برای اولین بار در "فضای مجازی" منتشر شد!⇩ https://eitaa.com/joinchat/1961754686C7c311093d3
نمـازِشَـب‌ْذِڪْࢪِمُؤمِـݧ :) 🌙 °•. شیعـہ‌ےعلےنمـازشب‌رو‌باذوق‌بخون🌱 ڪلیڪ‌ڪن⇦نمازشب‌خـون‌شو در‌ایـݧ‌دعـوٺ‌رازے‌‌نہفٺـہ‌اسـٺ🍀 https://eitaa.com/joinchat/1961754686C7c311093d3
لباس های لجنی‌ام را پوشیدم و قیچی تیزم را هم در کوله‌ام جاساز کردم. این قیچی برای من حکم اسلحه را داشت. از فکر به نقشه ای که بارها عملی اش کرده بودم، باز هم لبخند خبیثی بر لب هایم نشست. باز هم من... کلاه کاسکت به سر... سوار بر ترک عقب موتوری بی پلاک... قیچی‌ای که در هوا زده شد ... و گیس مویی که در چنگم جا ماند... شاید حس انتقام بود که کور و کرم کرده بود و صدای گریه های دخترکان را نمی‌شنیدم، یا شاید هم صدای خنده های هیتلرگونه‌ام مانع شنیده شدنشان می‌شد. فقط من مهم بودم و کامران و حال الآنمان! .... ! به قلم . رمانی که برای اولین بار در "فضای مجازی" منتشر شد!⇩ https://eitaa.com/joinchat/1961754686C7c311093d3
نمـازِشَـب‌ْذِڪْࢪِمُؤمِـݧ :) 🌙 °•. شیعـہ‌ےعلےنمـازشب‌رو‌باذوق‌بخون🌱 ڪلیڪ‌ڪن⇦نمازشب‌خـون‌شو در‌ایـݧ‌دعـوٺ‌رازے‌‌نہفٺـہ‌اسـٺ🍀 https://eitaa.com/joinchat/1961754686C7c311093d3
❤️۳۲۰ تایی شدمون مبروک✨🌿