به چیزی فکر کن
که کس دیگه ایی
بهش فکر نمی کنه ... .
کاري رو بکن
که هیچکس جرات
انجام دادنش رو نداره ...
خوب نیست ذهنمون
دائم با آدمها هم عقیده باشه
متفاوت_بـاشیـم ...
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿کانال لطیفه های جالب و جملات زیبا
@Latifehhayejaleb
40.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 نماهنگ جذاب قلب بابا ❤️
با هنرنمایی گروه سرود مهاد قم ویژه ولادت حضرت رقیه سلام الله علیها
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿کانال لطیفه های جالب و جملات زیبا
@Latifehhayejaleb
پرنده ای که روی درخت نشسته، هرگز از شکستن شاخه نمی ترسه، چون اعتمادش به شاخه نیست بلکه به بال های خودشه. همیشه خودت رو باور داشته باش.🕊
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿کانال لطیفه های جالب و جملات زیبا
@Latifehhayejaleb
سادگی، کلید خوشبختی است…👌
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿کانال لطیفه های جالب و جملات زیبا
@Latifehhayejaleb
لطیفه های جالب و جملات زیبا
┄┄┄┅┅❅💎🦋💎❅┅┅┄┄┄ 📚#داستان من تو را میخواهم پارت 10 گفت تو فکر میکنی پیشنهاد کردن یعنی زور گفتن
┄┄┄┅┅❅💎🦋💎❅┅┅┄┄┄
📚#داستان من تو را میخواهم
پارت 11
کمی سکوت منو تحمل کرد و گفت: نگین ؟ چی شد در موردش فکر میکنی ؟ گفتم : معلومه خب من نمیتونم بدون شناخت ازدواج کنم اما حالا که فکرشو می کنم میبینم در هر صورت جوابم مثبت نیست ؛ آقای آذری شما که منو اخراج نمی کنین ؟ گفت: ای بابا نگین بسه دیگه اینقدر نگو آقای آذری من اسم دارم زودم جواب نده من صبر میکنم تا تو
فکراتو بکنی ؛ كريم منو رسوند در خونه و خب اونجا رو یاد گرفت ؛ با دستپاچگی خداحافظی کردم بدون اینکه حتی ازش تشکر کنم ؛ زنگ زدم و دیگه پشت سرمو نگاه نکردم و تا وارد خونه نشده بودم نرفت ؛ هنوز لباسم رو در نیاورده بودم هیجان زده گفتم وای مامان نمی دونی چه اتفاقی افتاده یکم به من نگاه کرد و گفت به نظر میاد اتفاق خوبی باشه چشمات داره برق می زنه
گفتم نه بابا برق چی از سرما یخ زده برای همین برق می زنه ؛ آقای آذری ازم خوستگاری کرد ؛ با تعجب پرسید : خواستگاری کرد ؟ کجا ؟ چطوری؟ گفتم: وای نگو مامان امشب منو توی ایستگاه دید و سوارم کرد؛ سردم بود مجبور شدم و بی مقدمه ازم پرسید زن من میشی ؟ گفت: به حق چیزای ندیده و نشنیده توام باید میگفتی اگر من زنت بشم وقتی دعوامون بشه منو با چی میزنی؟ خندیدم و گفتم: من که نمی خوام زن این بشم به خودشم
گفتم ولی میترسم با من سر لج بیفته و اخراجم کنه چیکار کنم حالا ؛ مامان گفت : نگین مگه بچه بازیه ؟ به خاطر همچین چیزی محاله تو رو اخراج کنه ؛ ولی بالاخره از این به بعد مشکل خواهی داشت ؛ بهتره به فکر یک کار دیگه باشی ؛ چه از خود راضی ؛ بهش نگفتی من مادر دارم خانواده دارم؛ گفتم : آخه اون اصلا یک طور خاصی رفتار می کنه خیلی از چیزایی که توی زندگی برای ما مهمه در نظرش بی اهمیت و پوچ میاد ؛ تازه توی این دور زمونه که این حرفا اصلا اهمیتی نداره ؛
گفت: نگین جان عزیزم تجربه دارم و اینو بهت میگم اینطور مردا به درد تو نمی خورن به نظرم خوب کردی بهش جواب نه دادی از چیزایی که ازش تعریف کردی من خوشم نیومده ؛ گفتم : راستش مامان اونا وضع مالی خیلی خوبی دارن اصلا با اوضاع ما جور در نمیاد خودم می دونم مرد خوبیه چیز بدی ازش ندیدم از خودم مطمئن نیستم ؛ گفت چیه: نگین؟ داری خودتو راضی می کنی؟ این کارو با خودت نکن اگر واقعیتی جلوی چشمت هست نادیده نگیر بهتره الان عیب هاشو بشمری که فردا توی ذوقت نخوره گفتم مامان گوش کنین ببینین چی میگم پشیمونم نکنین که بهتون گفتم؛ اون مشکلی نداره ؛ مشکل از وضع مالی ماست فردا هزار تا درد سر درست میشه غصه اش رو هم شما میخورین هم من ؛ نه جهاز دارم نه میتونیم بخریم پس چرا باید بشینم و به خوبی یا بدی های اون فکر کنم؛ من باید با یکی ازدواج کنم که مثل خودمون باشه؛ ما حتی این خونه هم مال خودمون نیست اونا دوتا فروشگاه بزرگ دارن ؛
یکم با تندی گفت: بهت میگم اینقدر گنده اش نکن اونوقت با یک اشاره راضی میشی بعدم نمی دونم چرا تو اینقدر خودتو پایین میدونی پول دارن که داشته باشن مال خودشونه ؛ توام چیزی کم نداری ! گفتم مامان جان من که نمی خوام زن اون بشم دیگه برای چی بحث کنیم؛ چشم
راضی نمیشم ؛ اما تمام اون شب رو به کریم و کاراش فکر میکردم و نمی تونستم بی تفاوت از کنار این موضوع بگذرم ولی از روز بعد که وارد فروشگاه شدم برخورد کریم با من فرق کرده طوری رفتار میکرد که انگار دیگه قبول کردم و قراره زنش بشم ؛ با صدای بلند صدام میکرد نگین جان و من از شرم عرق به پیشونیم مینشست ؛ در واقع همه ی کارمندا هم تعجب کرده بودن و نمی تونستم هیچ توضیحی بدم جز اینکه به روی خودم نیارم ؛ و وانمود می کردم متوجه نگاههای عاشقانه ی اون نشدم؛ اما تمام فکر منو به خودش مشغول کرده بود ؛
『بسماللھِ الذیخَلقَالحُسَیۡن؏』
بِسْمِ رَبِّ نـٰآمَتـ ڪِھ اِعجٰاز مےڪُنَد ؛
یـٰابقیَةاللّٰه..؛🌿🤍ˇˇ!
اَلسَلامُ عَلَیکَ یاصاحِبَ الزَمان عَجَلَ الله
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله الحُسَین عَلَیه السَلام
اَللّهُمَّصَلِّعَلۍمُحَمَّدِوَآلِمُحَمَّد
وَعَجِّلفَرَجَهُم🤍🌿ッ
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
❤️#سلام_مولای_مهربانم♥️
دور از شما چه دلگیر، چه تنهایم
دور ازشما به تمام آنچه میبینم،
چه بی رغبتم، دور از شما
پرشکسته ام و غصه دار به
کبوتری میمانم مانده در کنج
قفس در حسرت پرواز، بازآیید
ای معنای زندگی، بازآیید و
زندگی ببخشید و حیاتم دهید
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#امام_زمانم
"بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم"
اَلسَّلامُ عَلَیْکُم یا اَهْلَ بَیتِ النُّبوَّة
✅️طرح ختم و استغاثه همگانی برای
آمدن منجی عالم بشریت آقا امام زمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛
✅️دعای دست جمعی استغاثه است
و در حال حاضر امام زمان عجل الله
تعالی فرجه الشریف برای فرجشان
احتیاج به استغاثه دست جمعی ما دارند.
ختم ذکر شریف #اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_الفرجهم
را هدیه می کنیم
محضر چهارده معصوم علیه السلام
برای سلامتی و فرج امام زمان عجل
الله تعالی فرجه الشریف ؛ پیروزی
اسلام و نابودی دشمنان اسلام ان شاءالله
و نجات حرمین شریفین سوریه از دست
دشمنان اسلام ان شاءالله به نیت
قربة الي الله
✅️#برای_فرج_دعاکنیدکه_دراصل_فرج_کارهای_خودتان_میباشد.
برای ثبت اذکار خوانده شده
وارد لینک زیر شوید.👇
اَجْرُکُمْ عِنْدَاللهْ🙏
https://EitaaBot.ir/counter/23kesa
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَ آل مُحَّمَد و عَجِّلْ
فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ اَعْدائَهُمْ اَجْمَعينْ 🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی دلنشین و روح نواز تقدیم به شما
قرآن کریم
آرامش با قرآن
قرآن مسیری بسوی نور