🔰 تمایزات میان گزاره ها
🔺دانش پیشینی و پسینی
فرض کنید که جمله "همه کلاغ ها سیاه هستند" صادق است و آن را با جمله "هر آسمان خراشی مرتفع است" مقایسه کنید. صدق این جملات را چطور ارزیابی می کنید؟ در مورد جمله دوم، پاسخ این است که با فهم صرفا معانی واژگانی که در آن وجود دارد، صدق آن دانسته می شود. از آنجا که واژه "آسمان خراش" به معنای "ساختمان هایی با ارتفاع بلند" است، طبق تعریف، گزاره "هر آسمان خراشی مرتفع است" صادق است. این نوع دانش را دانش پیشینی میگویند. به این معنا که برای به دست آوردن صدق آن نیازی به تحقیق تجربی نیست. برخلاف جمله دوم، تحقیق تجربی برای دانستن صدق جمله اول ضروری است و دانستن معنای واژگان کافی نیست. دانش نوع اول را دانش پسینی میگویند، به این معنا که صدق آن از طریق تحقیق تجربی به دست می آید.
تفاوت بین جملاتی که دانش پیشینی را بیان می کنند و آنهایی که دانش پسینی را بیان می کنند، گاهی در قالب چهار تمایز دیگر توصیف می شوند: ضروری در مقابل امکانی، تحلیلی در مقابل ترکیبی، اینهمان گویی در مقابل معنادار، و منطقی در مقابل واقعی.
🔺گزاره های ضروری و امکانی
یک گزاره در صورتی ضروری است که در هر شرایط ممکنی صادق باشد. مثل گزاره "همه آسمان خراش ها مرتفع هستند". هیچ شرایط ممکن یا قابل تصوری وجود ندارد که در آن این گزاره صادق نباشد. (با این فرض که معنای آسمان خراس ساختمان هایی با ارتفاع بلند است) در مقابل، "همه کلاغ ها سیاه هستند" در برخی شرایط صادق است. یعنی، تصور شرایطی که در آن، این گزاره صادق نباشد ممکن است. گزارههای ضروری، پیشینی و گزارههای امکانی پسینی هستند. (این نسبت مخالفانی نیز دارد.)
🔺گزاره های تحلیلی و ترکیبی
به گزاره ای تحلیلی گفته می شود که معنای محمول، در ضمن معنای موضوع باشد. بنابراین، گزاره "همه آسمان خراش ها مرتفع هستند" تحلیلی است، زیرا بخشی از معنای واژه "آسمان خراش"، "ارتفاع بلند" است. در غیر این صورت، گزاره ترکیبی خواهد بود. "همه کلاغ ها سیاه هستند" یک گزاره ترکیبی است، زیرا واژه "سیاهی" در معنای "کلاغ" گنجانده نشده است. برخی گزاره های تحلیلی، پیشینی هستند و بیشتر گزاره های ترکیبی پسینی هستند. این تمایزات توسط کانت برای طرح یکی از مهمترین پرسشها در تاریخ معرفتشناسی مورد استفاده قرار گرفت، یعنی اینکه آیا حکم های ترکیبی پیشینی امکانپذیر است یا خیر.
🔺گزاره های اینهمان گویی و معنادار
یک گزاره در صورتی که واژگان تشکیلدهنده آن تکرار شوند یا بتوان آن واژگان را به واژگان تکراری تقلیل داد، اینهمان گویی گفته میشود، به طوری که فرم گزاره «a = a» خواهد بود. چنین گزاره هایی هیچ اطلاعاتی در مورد جهان به ما نمی دهند و بر این اساس گفته می شود که آنها از اهمیت شناختی تهی هستند. در مقابل، گزاره ای معنادار است که واژگان سازنده آن به گونه ای باشد که گزاره اطلاعات جدیدی در مورد جهان ارائه دهد.
تمایز بین گزاره های اینهمان گویی و معنادار در تاریخ فلسفه دین نقش مهمی دارد. در برهان هستی شناسی برای وجود خدا، سنت آنسلم کوشید تا با فرض خدا تنها موجود کامل است به همراه این فرض که خدا وجود دارد، این نتیجه را بدست آورد که هیچ موجودی نمی تواند کامل باشد مگر اینکه وجود داشته باشد.
🔺گزاره های منطقی و واقعی
گزاره منطقی گزاره ای است که می توان آن را با جایگزینی واژگان تشکیل دهنده آن به گزاره ای که بیانگر یک صدق منطقی است، مانند گزاره منطقی «اگر p و q، پس p» تقلیل داد. مثلاً گزاره «همه آسمان خراش ها مرتفع هستند» از نظر منطقی معادل گزاره "اگر چیزی ساختمان باشد و مرتفع باشد، پس آن چیز مرتفع است" می باشد. در مقابل، ویژگی های معنایی و نحوی گزاره های واقعی، تقلیل آنها را به صدق های منطقی غیرممکن می سازد. گزاره های منطقی اغلب پیشینی، همیشه ضروری و نوعاً تحلیلی هستند. گزاره های واقعی عموماً پسینی، امکانی و ترکیبی هستند.
#اصطلاح_شناسی
#گزاره
#پیشینی
#پسینی
#ضروری
#امکانی
#منطقی
#اینهمانی
@epistemology_issues