هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_6001601941526809490.mp3
23.06M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📑 «سازمان سری شیعه» - جلسه ۳
🗓 ۹ مرداد ماه ۱۴۰۱ - تهران
🎧 کیفیت 48kbps
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_6001439767856682836.mp3
21.54M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📑 «سازمان سری شیعه» - جلسه ۴
🗓 ۱۰ مرداد ماه ۱۴۰۱ - تهران
🎧 کیفیت 48kbps
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
⚫️ گذر پیامبران از قتلگاه امام حسین علیهالسلام...
⭕️ خون جاری شدن از پای حضرت آدم:
🌕 روایت شده: هنگامی که حضرت آدم به زمین هبوط کرد حضرت حوا را ندید، آن حضرت برای یافتن حوا شروع به جستجو نمود. هنگامی که عبور آن بزرگوار به کربلا افتاد، بی جهت اندوهگین و نفس در سینه اش تنگ شد. وقتی به محل شهادت امام حسین علیهالسلام رسید پای مبارکش صدمه دید و خون از آن جاری شد. سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا! آیا گناهی از من سرزد که تو مرا عقاب کردی؟ زیرا من تمام زمین را گردیدم و هیچ جا به مصیبتی که در این سرزمین دچار شدم، دچار نشدم؟ خطاب رسید: ای آدم! گناهی از تو سر نزده است، ولی چون فرزندت حسین ظالمانه در این سرزمین شهید میشود، لذا خون تو جاری شد تا با خون حسین علیهالسلام همراه شده باشد. حضرت آدم فرمود: آیا حسین پیامبر است؟ خطاب آمد: نه! ولی سبط حضرت محمّد صلیالله علیه و آله میباشد. آدم گفت: قاتل حسین کیست؟ خطاب شد: یزید قاتل آن حضرت است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد. آدم به جبرئیل علیهالسلام گفت: من چه بگویم؟ فرمود: یزید را لعنت کن! آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد. سپس چند قدمی راه رفت تا به عرفات رسید و حوا را در آن جا یافت.
📗بحارالأنوار ج ۴۴، ص ۲۴۲
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚درسی از مکتب حضرت اباالفضل العباس(ع)
ماجرای داش علی مست و روضه حضرت عباس(ع) ....
یکى از جاهلهاى محل ما «داش على» بود که چند سال پیش فوت شد، در زمان حیاتش یک روز من از توى بازار رد مىشدم، دیدم داش على بازار را قُرقُ کرده و چاقویش را هم دستش گرفته و یک نفس کش جرأت نطق نداشت، آن روزها هنوز ماشین و اتومبیل نبود، من با قاطر به مجالس سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع ) مىرفتم، از سرگذر که رد شدم متوجه شدم که مرا دید و تا چشمش به من افتاد، گفت: از قاطر پیاده شو، پیاده شدم، گفت: کجا مىروى؟
دیدم مست مست است و باید با او راه رفت، گفتم: به مجلس روضه مىروم! گفت: یک روضه ابوالفضل همین جا برایم بخوان، چون چارهاى نداشتم، یک روضه اباالفضل(ع ) برایش خواندم، داش على بنا کرد گریه کردن، اشکها روى گونهاش مىغلتید و روى زمین مىریخت، چاقویش را غلاف کرد و قرق تمام شد، بعد فهمیدم همان روضه کارش را درست کرده و باعث توبهاش شده بود. چند سال بعد داش على مرد، چند شب بعد از فوتش او را در خواب دیدم، حال او را پرسیدم ، مثل اینکه مىدانست مىخواهم وضع شب اول قبرش را بپرسم،
گفت: راستش این است که تا آمدند از من سؤالهایی بکنند، سقائى آمد، مقصودش حضرت ابوالفضل(ع) بود و فرمود: داش على غلام ما است، کارى به کارش نداشته باشید
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔴توشه انفاق
فرمود: ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ﴾؛ اینها از آنچه ما به اینها دادیم انفاق می كنند برای اینكه با دست خالی كه نمی شود سفر كرد. اینها باور كردند آن طرف مرگ، انسان زنده است بدن دارد روح دارد مسكن می خواهد لباس می خواهد غذا می خواهد و آنجا هیچ خبری از #روابط_و_ضوابط نیست؛ نه آنجا بازار هست برای خرید و فروش و نه رحامت و نسب است كه از راه رابطه مشكل حل بشود.
خب اگر نه ضابطه است نه رابطه، فقر هم هست، باید از اینجا بُرد؛ این طور نیست كه آن طرف مرگ انسان غذا نخواهد مسكن نخواهد لباس نخواهد. آن طرف مرگ نه #ضابطه است: ﴿لاَ بَیعٌ فِیهِ﴾ نه #رابطه است: ﴿وَلاَ خُلَّةٌ﴾.
ما این طرف مرگ مشكلاتمان یا با ضابطه حل می شود مثلاً اگر چیزی را احتیاج داریم می خریم یا با رابطه حل می شود اگر چیزی را احتیاج داریم، پدر داریم، پسر داریم، برادر داریم، مادر داریم، خواهر داریم اینها حل می كنند اما آن طرف مرگ نه خبر از تجارت و ضوابط اقتصادی است و نه خُلّت و خلیل و حبیب و دوستی در كار است بلکه همه از خاك بر می خیزند، كسی پدر كسی نیست، كسی پسر كسی نیست. اینها باور كردند كه با دست خالی نمیشود سفر كرد و اگر این باور باشد جامعه ما كاملاً تأمین است چون همه چیز دارد.
📚 سوره مبارکه قصص جلسه 21
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_6003691567670365275.mp3
23.1M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📑 «سازمان سری شیعه» - جلسه ۵
🗓 ۱۱ مرداد ماه ۱۴۰۱ - تهران
🎧 کیفیت 48kbps
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨