#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_بیستم
🌺سپاه قریش صفهای خود را مرتب ساخت . پرچم در دست جوانان عبدالدار بود . خالد بن ولید در میمنه و عکرمه بن ابی جهل در میسره و عمرو بن العاص و صفوان بن امیه فرمانده سواران و عبدالله بن ربیعه فرمانده تیراندازان و بت بزرگ ( هبل ) که قریش از مکه باخود آورده بودند ، پیشاپیش آنان قرار داشت .
🌺هند ( زن ابوسفیان ) با گروهی از زنان مکه که برای تحریک و تحریص سربازان ، به جبهه آمده بود ، در انتهای جنگجویان قرار گرفته ، به خواندن سرودهای مهیج پرداختند .
🌺نخستین کسی که از سپاه قریش به میدان آمد ، طلحه بن ابی طلحه ، پرچم دار کفر بود . مبارز طلبید . علی ( ع ) به میدان شتافت و او را از پای درآورد . رسول خدا تکبیر گفت و مسلمانها هم ، صدای تکبیر بلند کردند . نفر دوم و سوم و چهارم از بنی عبدالدار پی درپی به میدان آمدند . همه بدست علی ( ع ) کشته شدند .
🌺وحشت و هراسی عظیم بر دلهای سپاهیان مکه افتاد . در آن حال مسلمانان به یک حمله شدید دست زدند و صفوف دشمنان را به هم ریختند . جمعی از آنان پا به فرار گذاشتند و شیرازه لشگر از هم پاشیده شد .
🌺جنگجویان اسلام در گوشه و کنار میدان ، جانبازی می کردند و صمیمانه از اسلام حمایت می نمودند . تا جائی که بت بزرگ ( هبل ) را سرنگون کردند و قوای خصم را درهم شکستند . رفته رفته ، میدان جنگ از سربازان مکه خالی شد و مسلمانان به جمع آوری غنائم جنگی و ضبط سلاحها و اموال دشمن پرداختند .
یک اشتباه خطرناک...
#ادامه داستان در قسمت بعد ...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨