تاکنون از محبت عشق شیشه به سنگ چیزی شنیدید؟
تجربهی قلبی من همانند محبت عشق شیشه به سنگ بود!..
#آقای_میم
•"همه اون رو دیوانهای میدونستن که شبها با خون معاشقه میکنه و روزها با مواد رفاقت.
بین تموم عاقلها، طاعون رو دوباره بیدار کرده بود و طاعون، ریز ریز بین رگهای مردم در حال شیوع بود.
شاید اون عاقل تر از این بود که دیوانه نباشه."•
میـــــــــــم :^)
•"همه اون رو دیوانهای میدونستن که شبها با خون معاشقه میکنه و روزها با مواد رفاقت. بین تموم عاقل
ولی این متن همانند یک مورفین درون رگهام تزریق شد
شیشه ای سه سال عمرشو پای سنگی گذاشت...
خود شیشهای بیش نبود. ظریف شکننده.
آخرش هم شکست. اکنون خورده شیشههایش را در اطراف مشاهده میکنید.
از بیان نکردن احساستش، سنگ بیرحمی کرد که صدالبته ذات سنگ بیرحمیست!
ولی آن سنگ، سنگی نبود که بیرحم باشد فقط این اواخر نامهربان شد.
اکنون سه سال میگذر و خوردهشیشه مدام سرزنش میکند خود را که چرا بیان نکرد؟.
گذشت آن زمان که تایم مهم آدمیان بود.. حال وفاداری مهم است، تعهد.
حرف را همه میزنند ولی عمل را...
آری:)
گاه آغوش یک عروسک برای دختری
و گاه با خالی کردن ترشحات مغزی پسری بر روی کاغذ
دردها پخش میشوند.
مهم نیست کیستی و به چه روش.. مهم این است ما همان هایی بودیم که از جان مایه گذاشتیم برای شادی دیگران، ولی خود شبها غمگینیم و روزها تظاهر به شاید میکنیم.
دلم گریه نه..
سیگار هم نه..
فریاد و فحش هم نه..
کمی سکوت میخواهد:)
از لفظ.. آخر
شب آخر
خداحافظی آخر
هرچه که به آخرین مربوط است متنفرم، گویا آلرژی پیدا کرده ام با دیدنش شنیدنش از زبان و رفتار هرشخص بهم میریزم.
دست من نیست قلب پریشانم زنگ زده..
من نه.. ولی قلبم در فشار است از تیزی شمشیر تیر میکشد گویا زخمش عفونی شده و تیر میکشد.. امیدوارم کار دستم ندهد:)
امشب حال قلب بنده پریشان خاطر بود، خود سکوت کرده بودم و او برایتان روایت میکرد، و پاسخ ناشناس میداد
اگرحرفهایم برای کسی درد بود حلال کنید
چون امشب خود درد کشیدهام، میفهمم درد چیست و عمق شکستنش چه مقدار.. پس امیدوارم حلال کنید:)