فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
این آهنگ مهدی دارابی عالیه . . .
♥️
https://eitaa.com/joinchat/366739642Cb277f71f86
گروه دوستان با صفا 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعه ای دلنشین و پر از حس خوب ... .
#تقدیم_شما
❤️💙 💙❤️
🌺✨🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعه ای دلنشین و پر از حس خوب ... .
#تقدیم_شما
❤️💙 💙❤️
🌺✨🖤
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ ...
✍سکوت کن!
بزار بغض هایت سربسته بمانند،
گاهی سبک نشوی
سنگین تری!!!
•••❥ ℒℴνℯ
https://eitaa.com/joinchat/366739642Cb277f71f86
گروه دوستان با صفا😍
فقطبراےتو 🍁
گونه های تَر من،
دست پر از مِهر کسی را حس کرد
سر من ناز و نوازشها دید
یک نفر نام مرا زیبا برد !
و به اندازه ی قلبم
دل او نیز تپید ...
#حمیدمصدق🍁
فقطبراےتو 🍂
اینجا همگی حالمان خوب است.
هنوز خورشید هر صبح چشمانمان را نوازش میکند.
پرنده ها بر شاخه ها آواز میخوانند فارغ از هیاهوی شهر بر فراز آسمان رنگ پریده پرواز میکنند و امید را جار میزنند.
حالمان خوب است؛به خوبیِ چای تازه دم در یک عصر پاییزی.
به خوبیِ لبخند های پدرم.
هنوز از بوی صفحه های کتاب لذت میبریم و بوی نارنگی برایمان لذت بخش است.
دلخوشی های کوچمان را بغچه کرده ایم و هرکجا دلمان گرفت آن را پهن میکنیم دانه دانه آنها را لمس میکنیم و جان میگیریم.
اینجا هنوز دختر بچه ها لی لی بازی میکنند و از ته دل میخندند.
هنوز مادرم موهای خواهر کوچکم را میبافد و برایش قصه میگوید.
دلمان به دلخوشی های کوچکمان گرم است.
به روزهایی که از آن ها گذشتیم و روزهایی که در انتظار خوب بودنشان نشسته ایم.
اینجا همگی حالمان خوب است.
ادسالی📩 #فاطمه_یزدانی📝
فقطبراےتو 🍁
همیشه از میانه هر راه
باز می گردم تصویر پایان نـومیدم می کند
کـلاف درهم این جـاده ها
جغرافیای سفرهای ناتمام من است
#منوچهر_آتشی 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
من تو دریای چشات غرق شدم...
💖💋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
زندگی می کنم
و برایش دلیل هم دارم :
دوست داشتن تــــــــو …
عشقم خیییلی دوستت دارم 😍😘
💖💋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
بده به من دستتو ...
شب من پنجره ای بی فردا
روز من قصه ی تنهایی ما
مانده بر خاک و اسیر ساحل
ماهی ام ، ماهی دور از دریا
دیشب، با خیال روی تو،
شعری از مهتاب سرودم
شعری از ستاره باران هوای تو سرودم
از نگاهت، از صدایت،
از تو و چشم سیاهت،
شعری با صدای غمبارت سرودم
دیشب، با خیال روی تو،
از جاده بی انتهای شب، گذر کردم
اما از روی حسادت
از نگاه روشن مهتاب حذر کردم
بی تو بودن
و بی تو به مهتاب نگاه کردن
برای من کابوسی از رفتن دیرینه توست…
دیشب، با خیال یاد تو،
شب را به صبح سر کردم
این بار از روی خجالت
به مهتاب نظر نکردم
بی تو مرا،
مهتاب رنگی دگر است
وای از آن شعر، شعر کوچه !
وای از آن شب، شب مهتاب !
وای از شوق دیدار…
حتی در خواب
بی تو بودم…تک و تنها،
دور از همه غمها
با تو اما،
عشق آمد و من رفتم تو رویا…
از غم دوری تو شعر سرودم
شعر که نه!…
حرف دلم بود که دگر بار بریدم!
همه امید به آن لحظه
که آیی به سراغم…
شوق دیدار تو بود، دیدار نبود!
عطر صد خاطره بود، یار نبود…
یادم آید که شبی،
از این کوچه گذر کردی
شعر خواندی و نوشتی و سفر کردی…
یاد داری که به من گفتی حذر کن؟
حذر از عشق ندانم هرگز