وقتیکه راه نمی روی!
یا نمی دَوی!
زمین هم نمی خوری!!!
و این " زمین نخوردن" ...
محصول سُکون است!
نه مَهارت! ...
وقتیکه تصمیمی نمی گیری!
و کاری نمی کنی!
پس اشتباه هم نمی کنی!!!
و این " اشتباه نکردن" ...
محصول اِنفعال است!
نه انتخاب! ...
خوب بودن ...
به این معنی نیست که ...
درهای تجربه را برخود ببندی!
و فقط پرهیز کنی،
خوب بودن ...
در انتخابهای ماست ...
که معنا پیدا می کند ...
و شکل می گیرد ...
چه جالب...
ناز را می کشیم؛
آه را می کشیم؛
انتظار را می کشیم؛
فریاد را می کشیم؛
درد را می کشیم؛
ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!
" از هر آنچه آزارمان میدهد"
ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!
روزگارتان پر از اتفاقهای قشنگ
"هيچى سلامتى "!
اين همون جمله ى كوتاهيه كه تا همين دو سه هفته قبل، در جوابِ "چه خبر" خيلى راحت به زبون مياورديمش، اما حالا شايد متوجه شده باشيم كه سلامتى واقعاااا "مهم ترين چيزه"!
شايد حالا متوجه شده باشيم كه همون دور زدنِ ساده تو ماشين با رفيقمون خيلى خوب بود و قدرشو ندونستيم.
همون قهوه اى كه تو كافه بى خيالِ دنيا، سفارش ميداديم خيلى ميچسبيد
همون پيتزايى كه يهويى هوس ميكرديم و با يه تلفن مياوردن دمِ خونه خيلى حال ميداد.
همون چرخ زدنِ الكى تو پاساژ و خيابون، نعمتِ بزرگى بود.
شايد اگه از دلِ اين بحران خوب و خوش بيرون بيايم،
ديگه وقتى كه حوصلمون سر رفته، نگيم: اى بابا اينم شد زندگى؟!
يا سرِ يه ناراحتىِ كوچيک به اين دنيا بد و بيراه نگيم
شايد اگه اين روزاى سخت بخير بگذره، از اين به بعد تو جوابِ چه خبر؟ بگيم: "خداروشكر، سلامتى"
گفتگو با خداوند
خدایا! همیشه ناظر بر کارهایم باش تا گناهی نکنم. همیشه در کنارم باش تا احساس قدرت بیشتری نمایم.
خدایا! کمکم کن تا از قدرتم در راه خیر استفاده کنم و قدرت تشخیص خیر از شرّ را به من بده و آرامش وعشق پاک کودکیم را به من بازگردان.
خدایا! در هنگام بیپناهی، پناهم ده. آنقدر ظرف وجودیم را بزرگ ساز تا هرگز از ناملایمتها لبریز نشود.
خدایا کینهها را از ذهنم دور ساز. کمکم کن تا در موقع خشم، سخنی به زبان نیاوردم، در مقابل کمکهایم به دیگران، انتظار محبت و کمک متقابل نداشته باشم. غمهای گذشته و نگرانیهای آینده را از خود دور سازم و در لحظهٔ حال زندگی کنم.
خدایا! دوستهایم را زیاد و دشمنهایم را کم کن.
خداوندا! سلامتیام را زیاد و بیماریام را کم کن.
خدایا! شادیم را زیاد و غمهایم را کم کن. آرامشم را زیاد و اضطرابم را کم کن.
خدایا! صبرم را زیاد و بیقراریم را کم کن.
دانائیام را زیاد و جهلام را کم کن.
خدایا! عشقم را زیادو نفرتم را کم کن.
خدایا! آنچنانم کن که لیاقت داشتن نام انسان را که اشرف مخلوقات توست، داشته باشم و بتوانم دیگران را نیز در موهبتهائی که به من عطا میفرمائی، سهیم گردانم.
خدایا! مرا از امتحانهای زندگیم سربلند بیرون آور.
بودنت بودن جان است ،خودت میدانی
نفس و تاب و توان است،خودت میدانی
بروی چون زبرم .جان ز تنم رفته ببین
رفتنت رفتن جان است ، خودت میدانی
چومسیحایی و من تشنه ی انفاس توام
نفست روح جوان است ،خودت میدانی
چوهزاری که زند نغمه به عشق گل سرخ
تو صدایت ضربان است . خودت میدانی
با تو دل شادم و از هر چه غم و درد بری
بیتودل، گیرو دمان است،خودت میدانی
همه احساس منی ، در همه ابیات غزل
نام تو ورد زبان است ، خودت میدانی
#پرویزغلامی
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفَالله ز صبا کز تو پیامی میداد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر
کز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود
🌼🌼🌼
خدا.....✨
رئوف هست و مهربان...
فقط کافیست
به آسمان نگاه کنی....!!!
تا ناز دل شکسته ات🍂
را یکجا بخرد....