فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح است نشاط وشادمانی دم ڪن
پیوندِ لب وخنده به هم محڪم ڪن
میخانهےچشمهاے خود را بڪَشاے
بر زخمیِ شب ، پیالهای مرهم ڪن
#شهریار
💕 @Loveyoub
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🎼❤ ❤🎼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت
گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت
رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید
آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت
در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد
غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت
در پی ات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن
بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت
نازنین میبندم این دفتر گذشت ان فصل ما
با نسیمی می روم افسـانه گشتم عـاقبت
#شهریار
@Loveyoub
من از جهان به تو دل بسته ام که جانِ منی♥️🌻
#شهریار🌱
❤️]@Loveyoub
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر بپرسیدن این بخت سیاه آمده ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای
می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده ای
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای
#شهریار
🎻🤍|
@Loveyoub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا به دیوار و درش
تازه کنم عهد قدیم
گاهی
از کوچه معشوقه خود می گذرم🪔
#شهریار
@Loveyoub
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت
گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت
رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید
آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت
در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد
غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت
در پی ات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن
بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت
نازنین میبندم این دفتر گذشت ان فصل ما
با نسیمی می روم افسـانه گشتم عـاقبت
#شهریار 🪴
@Loveyoub
♥️🍃
من بنازم ناز چشمت دلبریها میکند ،،
عاشقی را پیشه و دل را فریبا میکند،،
من تمام هستیم را پای چشمانت دهد ،،
هر که دیده چشم تو یاد پریها میکند،،
#شهریار
.
@Loveyoub
♥️🍃
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد..!
#شهریار
@Loveyoub
روشنانی که به تاریکی شب گردانند
شمع در پردهو پروانه سرگردانند
خود بده درس محبت که ادیبان خرد
همه در مکتب توحید تو شاگردانند
تو به دل هستیو این قوم به گل میجویند
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند
رختبندان عدم، بارگشایان وجود
وین همه حیرت و اسرار، ره آوردانند
عاشقان راست قضا هر چه جهان راست بلا
نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند
اهل دردی که زبان دل من داند نیست
دردمندم من و یاران همه بیدردانند
بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا
مرو ای مرد که این طایفه نامردانند
آتشی هست که سرگرمی اهل دل از اوست
وین همه بیخبرانند که خونسردانند
چون مس تافته اکسیر فنا یافتهاند
عاشقان زر وجودند که روزردانند
شهریارا مفشان گوهر طبع علوی
کاین بهائم نه بهای در و گوهر دانند
#شهریار
📔 @Loveyoub
روشنانی که به تاریکی شب گردانند
شمع در پردهو پروانه سرگردانند
خود بده درس محبت که ادیبان خرد
همه در مکتب توحید تو شاگردانند
تو به دل هستیو این قوم به گل میجویند
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند
رختبندان عدم، بارگشایان وجود
وین همه حیرت و اسرار، ره آوردانند
عاشقان راست قضا هر چه جهان راست بلا
نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند
اهل دردی که زبان دل من داند نیست
دردمندم من و یاران همه بیدردانند
بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا
مرو ای مرد که این طایفه نامردانند
آتشی هست که سرگرمی اهل دل از اوست
وین همه بیخبرانند که خونسردانند
چون مس تافته اکسیر فنا یافتهاند
عاشقان زر وجودند که روزردانند
شهریارا مفشان گوهر طبع علوی
کاین بهائم نه بهای در و گوهر دانند
#شهریار
📔 @Loveyoub
♥️🍃
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد..!
#شهریار
@Loveyoub
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا می رود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می کند
بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشق بازی ها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خامش ولی این زهره ی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم ز دست، اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی از پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هرساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
#شهریار
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
@Loveyoub
♥️🍃
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد..!
#شهریار
@Loveyoub