ناگهان آمد خیالت نیمه جانم را گرفت
ابر غم آمد دوباره آسمانم را گرفت
هر چه کردم تا بگویم دوستت دارم، نشد
بغض آمد، راه گفتن از زبانم را گرفت
شانه ی دیوار بود و هق هق بی تاب من
درد دوری آمد و تا استخوانم را گرفت
گریه هایم پیش دل شد بی اثر هر شب ولی
شعله های اشک عشقت دیدگانم را گرفت
رنگ غم پاشید خودکارم به روی دفترم
این پریشان حالیم شعر و بیانم را گرفت
#موسی_رئیسی
@Loveyoub