eitaa logo
❤️تو رو دوست دارم❤️
33.7هزار دنبال‌کننده
90.5هزار عکس
78.8هزار ویدیو
126 فایل
کانال عاشقانه تورو دوست دارم کانالی پر از کلیپ ویدیو و پستهای خاص و زیبای عاشقانه دلنوشت و شعر جملات ناب و اهنگهای گلچین و بیو تکست عاشقانه و پروف خاص بهترین کانال عاشقانه در ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
را ڪم دارم.... فصلِ خرمالوهاے قرمز نارنگےِ نارَسِ سبـــز زالزلڪ هاےِ زرد زمان درحالِ گذر است و فصل هزاررنگــــــــ باعجلہ میگذرد روزے فصلہـــا را باخوشمزه هایش ڪنارِهم مے گذراندیم میشود برگردے؟؟ فصلہــــا بے برایم بے رنگــــــ وطعم و بے بو شده است.!! @Loveyouh
درست میان سرمای عجیب پاییز بهار را به خانه میکشانم اگر بیایی بیایی تا برایت از دلتنگی بگویم از روزهای نبودنت از اینکه هر شب را با فکر به صبح رساندم که تمام لحظه های نبودنت را نوشتم نوشتم تا مردم شهر را دلتنگ کنم که پاییز را عاشق کنم که با تو بهار را بیاورم بیایی تا به بهانه ی حضورت دوباره بخندم دوباره آرام شوم عزیزِ روزهای بیقراری ام کاش کسی بود تا از من برايت میگفت از منی که دلتنگم کاش این رویاهای بی تعبیر با تو تعبیر می‌شدند بیا بیا و پاییز را دیوانه تر کن حضرت بیقرارِ من @Loveyouh
دلتنگم و خیالِ تو پونه‌ای خشک است در دستانم که هرچه بیشتر خُردش می‌کنم عطرش بیشتر زندگی را بر می‌دارد @Loveyouh
این روزها فصل هاے نبودنت را به تنهایــے میڱذرانــم... گاهــے به خــزان میــفتم ... مانند پایـــیز... گاهــے دست و دلــم از سرماے روزگار میــلرزد مانند زمستان گاهی اشڪ میـبارم و نوازش میڪنم شڪوفه های بـبار نشسته ے انتظارت را مانند بهار و گاهــے... تشنه ام تشنه ے عشـقی ڪه گرمــاے آن بنـد بنـدِ وجودم را به آتش میڪشد مانند تابستان میبــینی.....؟ وقتی نیـستی... چگونه فصـلها در مـن زندگــے میڪنند؟..؟ @Loveyouh
وصال دوست می‌باید مرا پیوسته روز و شب من این رسم جدائی را نمیدانم نمیدانم @Loveyouh
مهر که گذشت و پیدایت نشد دانستم مهرت را از دلم بریده ای و از دوست داشتنم دست کشیده ای خدا کند‌ لااقل همراه باران بر دقایقم نازل شوی و خواستنت را بر دلم عرضه داری همان نور مطلقی که با خودت عشق می آری @Loveyouh
آمد هوای احساسم سرد شد اشک چشمانم یخ بست و کوله بار علاقه ام از دلتنگی لبریز گشت دوباره در خاطرم نقش بستی دوباره دیدمت دوباره از پشت ابر تیره بغض رخ نمایان کردی دوباره با اعجاز چشمانت بر دیدگانم نازل شدی و دوباره با رنگ مهتاب نگاهت بر پیکر تیره شب تاختی و حالا من زیر نور روشن ماه آواره در خیابان آبان ای را پیش رو دارم که هر ثانیه اش لبریز دلتنگی است و خدا کند آبان پیش رو به لطف پیشکش ترانه گام هایت پر مهر تر از مهری باشد که بدرودمان گفت @Loveyouh
که میشود پاییز کمی خودش را این پهلو آن پهلو میکند...! برگ های بیشتری زمین را رنگ میکنند...! پچ پچ های باد شدت میگیرد! سردی حرف هایش مارا کم کم سمت چمدان های چهارخانه گوشه کمد میکشاند تا اولین لباس بافتنی را بیرون بکشیم...! ابر ها به هم نزدیک تر میشوند...! انار ها سرخ تر میشوند..! شب ها زود تر از راه میرسند...! این ها را میدانم چرخه طبیعت است...! کجایی؟! @Loveyouh
عشق تو مثل گل انار بود خوشرنگ و زیبا در قلبم آن را پروراندی وقتی که به ثمر نشست ناگهان یک روز سرد پاییز بی خبررفتی ازغصه زخمی شد ترک برداشت. @Loveyouh
خاطراتم را لای شب بوهای عاشق ، در شهر رها می کنم یک ترانه ، تنهایی ام را دُچارتر می کند و را از دستهایم دور و دورتر ... کجای این شهر عطرت را جا نهاده ای که هربار بوییدنش نفسم را بند دلت می کند کجای دلتنگی من قدم می زنی که شهر بی مرا آرام نمی گذارد ... این تن میان خستگی روزگار به آواز خوانی حنجره ، پنجرهای زیادی را عاشق می کند @Loveyouh
پارادوکس تلخ تر از این که دوووورترین آدمِ نزدیکِ منی..‌. @Loveyouh
دردهایے ڪه در نوشته میشود غرشِ بغض بے سر و صداے دلتنگے هاست دردهاے پنجشنبه شعرهایے هستند ڪه خاموش فریاد میزنند گوش شنوا میخواهد، پنجشنبه را شنیدن دل عاشق میخواهد، سڪوتِ نگاه پنجشنبه را در عین پر حرفے معنا ڪردن! دلِ تنگ میخواهد درد را گوش ڪردن... @Loveyouh‌ ‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
را پرسه می زنم در پس کوچه های خیال ولبریز از حسِ انتظار به دنبالِ حالِ خوش، در حوالیِ توأم... چقدر تو را کم دارم... @Loveyouh
که می آمد زمین ، پاک می شد از خبرِ آمدن ات جمعه هم ،جمعه های قدیمی ! من می آمدم می آمدی بگذار کوتاه بگویم همه با فعل آمدن، می آمدند زنده باد معلم آن زمان ! به کوچه ،به روزگار فعل رفتن را نیاموخته بود آه ! تو بگو ! آدینه و آن زنبیل ها که شادیِ درونشان برق می زد باکدام جمعه ی عربی رفت !؟... @Loveyouh
ها ، دل تنگ ترم!! منم ودوچای.. چشم به ایوان باز باخیالت دلم راگرم کردی. چایم را سرد.!!! @Loveyouh
همه برگ‌ های تقویم را به دنبال شمرده‌ ام برگ‌ های سیب برگ‌ های انگور پاییز اما فصل خرمالوست فصل گس تنهایی ... @Loveyouh
شب كه شد سراغی از من بگير شايد مرا از دست دلتنگی‌ات نجات دادی ... 🌙 @Loveyouh
است و من دوباره با یادت بر روی صندلی نشسته ام در وسط حیاط خانه ی قدیمی. دلم در هوای با‌ ‌بودن میتپد طپش قلبم را دوست دارم. چون قلب من خانه ی توست و کسی جز تو صاحب این خانه نخواهد شد پنجشنبه‌ را بخاطر فکر کردن به دوست دارم ... @Loveyouh