💔
هر چند وقت یه بار تماس میگرفت ،
چهل و پنج روز از رفتنش گذشته بود ،
بهش گفتم : مادر نمیای؟
گفت : مامان از تو انتظار نداشتم !
خیلی ازش عذر خواهی کردم 🌸
گفت : مامان من نمیتونم بیام .
با چه رویی برگردم ؟
چجوری سرمو بلند کنم و خانواده ی شهدا رو ببینم؟؟..😔
تو خواب دیدم شهید شد و افتاد🕊 من بغلش کردم. سریع همه رو بیدار کردم گفتم : صالح شهید شده
گفتند: نه آروم باش ایشالله که چیزی نیس
روز بعد که خبر شهادتشو دادن دیدم همون ساعتی که من خوابشو دیدم شهید شد.💔
همه دعام این بود بدنش دسته دشمنا نیوفته آخه طاقت نداشتم ...😔
به روایت: مادر #شهید_عبد_الصالح_زارع🌹#مادر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@sarbazan_e_velayat
✍مادر است دیگر...
「 مَـرْدِ مِیـْدٰانْ 」
💔 هر چند وقت یه بار تماس میگرفت ، چهل و پنج روز از رفتنش گذشته بود ، بهش گفتم : مادر نمیای؟ گفت : م
ممنون و متشکریم از حضور گرم پدر بزرگوار #شهید_عبد_الصالح_زارع
حاج وهاب زارع که دعوت ما رو به کانال عاشقان حضرت آقا لبیک گفتن