eitaa logo
「 مَـرْدِ مِیـْدٰانْ 」
1.7هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
10هزار ویدیو
67 فایل
|بس‍ــم رب الشـهدا و الص‍ـدیقیـن| #گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است🍂¡ ٫وگرنه همه اجر‌ها در گمنامیست .. ! ادمین کانال: @Mohammadhossein_arab_f
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 خيلي از شبــهـا آدم تو منطقه خوابش نميبرد... وقتي هم خودمون خوابمون نميبرد دلمون نمي يومد ديگران بخوابن..😄😅 يكي از همين شبها يكي از بچه ها سردرد عجيبي داشت و خوابيده بود.تو همين اوضاع يكي از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!🗣 رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چي شده؟؟😰😨 گفت: هيچي...محمد مي خواست بيدارت كنه من نذاشتم!😌😆 رسول و مي بيني 😡داغ كرد افتاد دنبال اون و دور پادگان اون رو مي دواند😂😆 @sarbazan_e_velayat
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 😁 پسرخاله زن عموی باجناق😐 یک روز سید حسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ بیاورد.❄️ موقع برگشتن، عراقی‌‌ها پیش پای او را با خمپاره هدف گرفتن،😢 همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود،☹️ بغض گلوی ما را گرفت بدون شک شهید شده بود.😢 آماده می‌شدیم برویم پائین که حسن بلند شد و لباسهایش را تکاند،😐 پرسیدیم: «حسن چه شد؟»😳 گفت: «با حضرت عزرائیل آشنا در آمدیم،😶 پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود.😨 خیلی شرمنده شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه میداشت!»😂😂😂 -------------------------- @sarbazan_e_velayat
پُست نگهبانی رو زودتر تَرک کرد! فرمانده گفت : ۳۰۰تا صلوات جریمته! چند لحظه فکر کرد. وگفت: برادرا بلند صلوات! همه‌ صلوات فرستادن گفت: بفرما از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ... ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
😂 روزهاي اولي كه خرمشهر آزاد شده بود، توي كوچه پس كوچه‌هاي شهر براي خودمان صفا مي‌كرديم. پشت ديوار خانه مخروبه‌اي به عربي نوشته بود: « عاش الصدام. »😃 يك دفعه راننده زد روي ترمز و انگشت به دهان گزيد كه: پس اين مرتيكه آش فروشه! آن وقت به ما مي‌گويند جاني و خائن و متجاوز!😃 كسي كه بغل دستش نشسته بود، گفت: « پاك آبرومون رو بردي پسر، عاش، بيسواد يعني زند باد!» ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
? میشود 😂 دو ـ سه نفر بیدارم کردن و شروع کردن به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا می‌گفتن: «آبی چه رنگیه؟» عصبی شده بودم گفتن: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم» دیدم بدم نميگن! خلاصه همینطوری سی نفر و بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شدیم و هممون دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش رو به مردن بزنه و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند! فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش رو نگه داره گذاشتیمش روی دوش بچه‌ها و راه افتادیم. گریه و زاری یکی می‌گفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟» یکی می‌گفت: «تو قرار نبود شهید بشی» دیگری داد می‌زد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟» یکی عربده می‌کشید یکی غش می‌کرد! در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدن و چون از قضیه با خبر نبودن واقعا گریه و شیون راه می‌انداختن! گفتیم بریم سمت اتاق طلبه ها!! جنازه رو بردیم داخل اتاق این بندگان خدا كه فكر مي‌كردن قضيه جديه، رفتن وضو گرفتن و نشستن به قرآن خواندن بالای سر میت!!! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: «برو خودت و روی محمدرضا بنداز و یه نیشگون محکم بگیر.»😂 رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم می‌خوام باهات بیام!» بعد نیشگون گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبه‌ها از حال رفتن! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم😂 خلاصه اون شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم😂 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
يك تانك افتاده بود دنبالش.😂 معلوم نبود چطوری آن جلو مانده؛ آر پی ‌چی ‌زن‌ها را صدا زدند. آنقدر شليك كردند كه تانك منفجر شد. پسر كه به خاكريز رسيد، پرسيديم كجا بودی؟🤔 گفت: «ديشب كه رفتيم جلو، خوابم برده بود. تقصير مادرمه؛ از بس به ما زور می‌كرد سرشب بخوابيم، بد عادت شديم.😂 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
سال ۶۱ پادگان ۲۱ حضرت حمزه؛ آقای «فخرالدین حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان.🍃 طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: «من بند کفش شما بسیجیان هستم.» یکی از برادران نفهمیدم خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد، از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تأیید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت. جمعیت هم با تمام توان الله‌اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند!😂 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
اسیر شده بودیم قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت: من نمی تونم نامه بنویسم از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ می خوام بفرستمش برا بابام نامه رو گرفتم و خوندم از خنده روده بُر شدم بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود 😂😂😂 ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد میگفت رفته بودیم مناطق جنگے براے بازدید. توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امڪان داره کمی هم من رانندگے ڪنم. من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع کردن به رانندگی میگفت بعد چندکیلومتر رسیدیم به یڪ دژبانے که یڪ سرباز آنجا بود ما نزدیڪ شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂 زنگ زد مرڪزشون گفت: قربان: یه شخصیت اومده اینجا.. از مرڪز گفتن ڪه ڪدوم شخصیت؟ !! گفت: قربان نمیدونم ڪیه ولےگویاڪه آدم خیلے مهمیه گفتن چه آدم مهمیه ڪه نمیدونے ڪیه؟!! گفت:قربان؛نمیدونم کیه ولے حتما آدم خیلی مهمیه ڪه حضرت آیت الله خامنه‌ایی رانندشه!!😂😂😂 -این لطیفه رو حضرت آقا توجمعےبیان ڪردند... ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
😂امتحانات بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم. يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند .😁 بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم. خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند. يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند. يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند. ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: [برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي !] ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
جنگ جنگ تا پیروزی😂 شنیده اید می گویند عدو شود سبب خیر؟ ما تازه دیروز معنی آنرا فهمیدیم. دیروز عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند. نمی دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت، باید بودید و با چشمان خودتان می دیدید. دار و ندارش پخش شده بود روی زمین، کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید، همه آنچه احتکار کرده بود! انگار مال بابایش بود. بچه ها مثل مغولها هجوم بردند، هر کس دو تا، چهارتا کمپوت زده بود زیر بغلش و می گریخت و بعضی همانجا نشسته بودند و می خوردند. طاقت اینکه آنرا به سنگر ببرند نداشتند، دو لپی می خوردند و شعار می دادند: جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن جای دیروزی!😂😂 از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی ــــــــــــــــــــــ🌱🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ 📿 🌿| @jahhad_edame_darad ڪانال؛ جهاد ادامه دارد
تازه اومده بود جبهه یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید: وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟ اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده😄 شروع کرد به توضیح دادن: اولاْ باید وضو داشته باشی😁 بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی: اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین بنده خدا با تمام وجود گوش میداد ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت: اخوی غریب گیر آوردی؟😂 「 مَـرْدِ‌مِیـْدٰانْ
🌱در‌زمان‌اشغال‌خرمشهر..!! عراقۍ‌ها‌روۍ‌دیۅار‌ نوشتھ‌بودند:«جئنا‌ لنبقے‌‌!!"😐 آمدیم‌تآ‌بمانیم"🙄» بعد‌از،‌آزادے‌خرمشهر🌱 شهید‌بهروز‌مـرادۍ‌زیرش‌نوشت «آمدیم ‌نبودید🤨🚶🏼‍♂😂» @MARDE_MEYDAN313
سلامتی راننده✨ صدا به صدا نمے‌رسید. همہ •●مهیاے●•رفتن و پیوستن به برادران °مستقر در خط بودند° راه طولانے⇨↯ تعداد ○●نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود●○ راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردے آینه را میزان کرده و به سر و وضعش مے‌رسید. بچہ ها پشت سر هم ○°صلوات°○ مے‌فرستادند، برای •سلامتے امام•بعضے مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد. بالاخره سر و صداے بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات میےخواهی. اینکہ خجالت نداره. چیزے کہ زیاد است صلوات.»‌‌⇩ سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتے بنده! گیر نکردن بہ دنده،🌿😆⇨ کمتر شدن خنده یک صلوات راننده پسند! بفرستید.»🙃😎 ●•اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم•● @MARDE_MEYDAN313