eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
563 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
159 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨دقایقی قبل جنگنده‌های اسرائیلی یک ساختمان نزدیک به سفارت ایران در دمشق را هدف قرار دادند ساختمان هدف قرار گرفته کاملا ویران شده است ....... .......
اعلام بالاترین سطح هشدار در اسرائیل
العالم: ساختمان کنسولگری ایران در دمشق به‌طور کامل ویران شد 🔹شبکه خبری العالم گزارش داد که در حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی،‌ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق به‌طور کامل ویران شد. ..... .....
‏همزمان با عقب نشینی صهیونیست ها از بیمارستان شفا، رونمایی از جنایات جنون آمیز آن مکان در صدر اخبار جهان قرار گرفت ‏حمله به کنسولگری ایران در دمشق در این روز برای جابجایی اولویت‌های خبری است ‏پس از این حمله بی سابقه و شهادت ⁧ ⁩ ایران باید رسما با شورای امنیت اتمام حجت و اقدام نماید ‏⁧ ⁩ سال١٣۶٣-۶۴فرمانده تیپ ما(تیپ۴۴قمر بنی هاشم)بود و با شهادت شهید خرازی در کربلای۵ فرمانده لشگر امام حسین(ع)شد ‏شب عملیات والفجر٨با او دیده بوسی کردم و دیگر هیچگاه از نزدیک او را ندیدم ‏سمت راست شهید محمدعلی شاهمرادی قائم مقام ایشان بود که در عملیات کربلای۵ شهید شد ‏رحمت و رضوان الهی بر آنان باد ..... ....
کانال خبر و تحلیل
‏همزمان با عقب نشینی صهیونیست ها از بیمارستان شفا، رونمایی از جنایات جنون آمیز آن مکان در صدر اخبار
🔴سردار محمدرضا زاهدی که بود؟ 🔹سردار محمدرضا زاهدی متولد ۱۱ آبان ۱۳۳۹ در اصفهان، در سال ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و در طول جنگ تحمیلی از فرماندهان میانی سپاه بود و فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم را از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ برعهده داشت. 🔹وی در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) بود. 🔹زاهدی در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران بود. 🔹وی از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ با حفظ سمت فرمانده قرارگاه ثارالله نیز شد و از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ معاونت عملیات سپاه پاسداران را هم برعهده داشت. 🔹سردار زاهدی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ در نیروی قدس فعالیت می‌کرد و فرمانده سپاه سوریه و لبنان بود. 🔹این سردار والامقام در جنایت حمله هوایی امروز صهیونیستها به دمشق به شهادت رسید. ..... .....
💠 سردار زاهدی از فرماندهان سپاه قدس به شهادت رسید 🔵 سردار محمدرضا زاهدی از فرماندهان سپاه قدس در حمله هوایی ساعتی پیش صهیونیستها به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق به شهادت رسید. ...... .....
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند... و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. تا اینجا داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام "آیت الله نجفی" از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت.... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست.... مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی.... گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد... ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم. اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت... اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛ خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند... این نمکدان حسیــــن جنس عجیبی دارد❣ هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد😭 "یا حسین ياحسین ..... .....
آخر داستان می‌خواهد جنگ شود ... بالاتر از این مگر هست؟ چند سال است داریم می‌نویسم بزنید... بزنید، این حرامزاده‌های چند ملیتی را بزنید تا حساب دستشان بیاید، این همه موشک و تسلیحات و تجهیزات برای چیست؟ باباجان بزنید. به پیر به پیغمبر هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. خدا می داند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. این مکان‌ها را نمی‌خواهید بزنید، یکی از پایگاه‌های هوایی را با خاک یکسان کنید، خواست واکنش نشان بدهد تمام پایگاه‌هایش را با خاک یکسان کنید... تا کی می‌خواهید چرتکه بیندازید؟ تا کی می‌خواهید حساب و کتاب کنید؟ به خدا قسم خون تمام این شهدا به گردن کسانی است که در حال چرتکه انداختن هستند، بعد از شش ماه جنگ چیزی از این رژیم مفلوک نمانده، بزنید شاید فلسطینی‌ها هم حرکتی کردند، بزنید من قول می‌دهم مردم اردن و مصر هم حرکت کنند... هر جا دستتان رسید بزنید و رحم نکنید. چند ماه دیگر پس از ترور یک فرمانده دیگر، ترور چند مستشار دیگر باز هم می‌آیم و همین‌ها را می نویسم.... مگر چقدر باید شهید بدهیم؟ انگار بعد از شهادت حاج قاسم مردانگی و شجاعت هم رفته است؟ قرار بود کرک و پشم صهیونیست‌ها را بر باد بدهیم؟ پس چه شد؟ امشب 100 موشک هایپرسونیک به همراه 300 پهپاد انتحاری با هم بفرستید و کل سیستم برق این رژیم را مختل کنید... عین سه نیروها و 22 پست برق رژیم را با خاک یکسان کنید تا دم تابستانی مثل سگ به دریا بزنند... اگر می‌ترسید بزنید کلیدها را بدهید دست ما، به خدا می‌زنیم و بعدش هم هر چه بخواهد بشود... اصلا بعدش مهم نیست. ..... .....
البته من اگر جای مسوولان نظامی و سیاسی کشور بودم، پایگاهی که جنگنده‌های مذکور از آنجا بلند شده و ساختمان دیپلماتیک کشورمان را منهدم کرده‌اند را به صورت کامل منهدم می‌کردم. قول می‌دهم که هیچ اتفاقی هم بعد از آن نیفتد و آب هم از آب تکان نخورد. تنها اتفاق مهم آن است که صهیونیست‌ها تا ماه‌ها ماست‌ها را کیسه کرده و جرأت هیچ اقدامی نخواهند داشت. توان این کار در کشور وجود دارد، می‌دانم وجودش را هم فرماندهان امر دارند فقط می‌ماند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی که این یکی دیگر واقعا کار سختی نیست. رژیم صهیونیستی مانند سگ هاری می‌ماند که دارد سقط می‌شود و همه را گاز می‌گیرد، یاد سر این سگ را متلاشی کرد... این تنها راه است.... هیچ راه دومی برای یک جانور زخمی و خطرناک وجود ندارد. .... .....