کوچه مهدی موش
چرا باید کتاب خاطرات طهماسب مظاهری را خواند؟
✍️ پرویز گیلانی
سالها پیش مردی کوتاهقد و ریزجثه در دستگاه ناصرالدینشاه آشپزی میکرد. او دشمنان بسیار داشت که برای تخریبش دسیسهچینی میکردند اما آشپز زیرک، همواره با زرنگی از دام بدخواهان میجست. نامش مهدی بود و در ابتدا در زمره خدمتگزاران و مستخدمان دربار ناصری بود که بعدها به آشپزخانه و صندوقخانه و فراشخانه شاهی راه پیدا کرد. یکی از روزهایی که آشپز ریزنقش ناصرالدینشاه مجمعی از اطعمه را برای شاه قاجار میبرد، در چند قدمی شاه متوجه شد بدخواهانش موشی را زیر سینی پلو پنهان کردهاند تا او را نزد شاه بدنام و بیاعتبار کنند. آشپز شاه که میدانست اگر دم موش از زیر غذا نمایان شود، باید با زندگی خداحافظی کند، بهمحض گذاشتن سینی غذا، موش را لقمه کرد و در دهان گذاشت. آن روز به خیر گذشت و آشپزباشی دربار، یک روز که شاه حال و احوال خوبی داشت، داستان آن موش و لقمه موشی را بازگفت و به این ترتیب ناصرالدینشاه او را به لقب «مهدیموش» مفتخر کرد. «مهدیموش» بعدها به یکی از متمولان و ثروتمندان بزرگ تهران تبدیل شد. اکنون خیابانی باریک به همین شهرت وجود دارد که میدان شاهپور را به منطقه امیریه تهران وصل میکند. سالها پیش در این خیابان، کودکی پرشور به دنیا آمد که بعدها وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی ایران شد. طهماسب مظاهری در این کوچه بود که راه رفتن و الفبای خواندن و نوشتن را آموخت.
اکنون پسر این روایت، کتابی نوشته و داستان چهار دهه حضور خود را در کوچه و پسکوچههای اقتصادایران روایت کرده است.
«لحظهای در تاریخ» کتاب خاطرات طهماسب مظاهری از حضوری 43ساله در دولت و تجربه سیاستگذاری و تصمیمگیری در اقتصاد کشور است. مظاهری سابقه طولانی در سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی دارد. در سازمان برنامه معاون بوده، در بانک مرکزی سمت دبیرکل و رئیسکل داشته و زمانی هم وزیر امور اقتصادی و دارایی بوده است.
مظاهری در این کتاب ما را از کوچه «مهدی موش» به خیابان «باب همایون» و بلوار «میرداماد» میبرد و از خیابان «پاسداران» تا «سعدآباد» و «پاستور» میگرداند و در این میان جستهوگریخته روی حوادثی چراغ قوه میگیرد که بخشهایی از آن را دیده یا شنیدهایم اما قسمتهای مهماش را نمیدانیم.
هرچند مظاهری بنا به ملاحظاتی که داشته، ترجیح داده نور کمرنگی روی جنجالیترین رویدادهای اقتصادی و سیاسی سالهای گذشته بیندازد اما همین هم برای ما کافی است تا فقط کمی از پشت پرده بدهبستانهای مالی سالهای گذشته بدانیم. از این منظر کتاب «لحظهای در تاریخ» بیشتر از همه محمود احمدینژاد را هدف گرفته؛ آنجا که مظاهری با زیرکی، سرنخهایی درباره نحوه مدیریت او بر مسائل اقتصادی افشا کرده است.
در اوج تحریمها محمود احمدینژاد این ایده را مطرح میکند که بخشی از ذخایر ارزی را در اختیار افرادی که امین او هستند قرار گیرد تا آنها بتوانند در قالب معاملات شخصی، نیازهای کشور را تامین کنند و بدین وسیله تحریمها را دور بزنند.
او دو نفر شخص حقیقی را معرفی میکند که هرکدام یک نامه امضاشده از سوی احمدینژاد را در دست دارند. در نامهها دستور داده شده که به یکی 120 و به دیگری 150 میلیون دلار از ذخایر بانک مرکزی پرداخت شود. مظاهری نمیپذیرد اما احمدینژاد اصرار دارد که مجوز لازم از رهبری گرفته شده است.
مظاهری باز هم نمیپذیرد و پس از مشاجره با رئیس دولت، موضوع را با دفتر مقام معظم رهبری در میان میگذارد. رهبری پس از شنیدن سخنان او میگویند: «چنین مجوزی را به رئیسجمهور ندادهام.» مظاهری در کتاب توضیح داده که نامه رئیسجمهور را که همراهم بود، خدمتشان دادم که خواندند و باعث تعجبشان شد. سپس پرسیدند: چه مبلغ پرداخت کردهای؟ گفتم یک سنت هم پرداخت نکردهام. گفتند: کار شما هم از نظر قانونی و هم از نظر مدیریت، تدبیر درستی بوده است.
مدتی بعد احمدینژاد رئیسکل بانک مرکزی را فرا میخواند و از او میپرسد، شما گزارشهایی را که برای من میفرستید، آیا به دفتر رهبری نیز ارسال میکنید؟ مظاهری میگوید، همه را نه. اما هر گزارشی که به شما میدهم و برای مقام معظم رهبری هم میفرستیم، ذیل گزارش به شما ذکر میکنیم که رونوشتی برای ایشان ارسال شده است. احمدینژاد سرش را تکان میدهد و میگوید: اینطور نمیشود ادامه دهیم. و مظاهری هم میگوید: بله، من هم میدانم که این وضع قابل ادامه نیست.
#تجارت_فردا
🔴 گنج پنهان یا پادشاه عریان؟!
🔹مجله #تجارت_فردا تصاویر تعدادی از اساتید اقتصاد را از #مسعود_نیلی گرفته تا #موسی_غنینژاد، لیست کرده که چرا از دانش آنها استفاده نمیشود!
🔸این خاصیت نئولیبرالهای ایرانی است. از دهه ۷۰، سیاستهای نئولیبرالی را در این مملکت اجرا کردند ولی هیچوقت مسئولیت فاجعه را نپذیرفتند! حذف یارانهها، هدفمندسازی یارانهها، جهانیسازی قیمتها، شناورسازی نرخ ارز و آزادسازی قیمتها، خصوصیسازی اقتصاد، صنایع و مولدسازی، خصوصیسازی آموزش و بهداشت و درمان، کوچکسازی دولت، خصوصیسازی بانکها، افزایش مالیات کارمند و کارگر و دهکهای پایین جامعه و...، یک به یک اجرا شد و صندوق بینالمللی پول به دولتهای ایران لوح تقدیر هم داده، اما آقایان هیچوقت حاضر نیستند مسئولیت دستپخت خود را بپذیرند. همواره هم در جایگاه اپوزیسیون نشستهاند!
🔹هدفمندسازی یارانهها، حذف ارز ترجیحی، سیاست شوکدرمانی بنزین #آبان_۹۸ با نظر آنان انجام شده، تمام برنامههای توسعه و برنامههای اجرایی در سازمان برنامه و بودجه با نظر آنان تدوین شده، دولتها از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب به نسخههای تجویزی و ترجمهای صندوق بینالمللی پول عمل کردهاند اما باز از اینها به عنوان #گنج_پنهان یاد میبرند!
🔸نه آقا؛ حنای شما دگر رنگی ندارد. نسخههای شما اقتصاد کشور را بیثبات کرده و کشور را در عدالت عقب نگه داشته؛ لختی پادشاه را همه فهمیدهاند! تنها راه نجات اقتصاد، توقف این سیاستهاست.
.....
....