📌 *نفوذ تا بیت امام
* ماجرای یک نفوذی مهم منافقین که پس از فوت امام لو رفت
📖همه ماجرا این است که سال ۶۰، دختری ۲۵ ساله و غیرسیاسی که چندسالی است از تاهل و سکونتش در آلمان میگذرد، توسط منافقین جذب میشود. کمکم منافقین میفهمند دخترعمهاش (شکوه گیوهچی)، همسرِ برادرزن امامخمینی و یکی از خواهران همسر امام(زهره ثقفی) هم، دوست دوران جوانیاش بوده است. علاوه بر اینها، شوهرخواهرش (عبدالله برقعی) که در جبهه شهیدشده نیز جزو پاسدارهای محافظ بیت امام بوده است. اینها یعنی «امکان»ی برای رسیدن سازمان تا قلب جماران.
🔹آخرین روزهای خرداد سال ۶۴ عفت و همسرش علی توسط سازمان به فرانسه دعوت میشوند و وقتی میرسند تازه خود را وسط مراسم ازدواج مسعو درجوی و مریم قجر عضدانلو، همسر سابق مهدی ابریشمچی میبینند. بعد از مدتی آمادهسازی ذهنی و روانی، ماموریت سفر به ایران به آنها ابلاغ میشود. پروژهای که دو هدف دارد: نفوذ در خانواده امام و اطلاع از مسائل شخصی وخانوادگی مرتبط با امام توسط عفت؛ و اطلاع از مسائل نظامي سپاه حفاظت جماران و محل زندگي امام توسط علي.
🔹هدف سفر اول او و همسرش در تابستان ۶۴ و سفر دوم در زمستان همان سال، رسوخ به لایههای فامیلی و شخصی بیت امام است که به خوبی انجام میشود. عفت هنگامی که در پایگاه سازمان در آلمان است، هرهفته یک یا دوبار با برخی از آنها تلفنی صحبت میکند و جویای احوال خودشان و امام است. در جریان سفر دوم بود که به پیشنهاد سازمان، یکی از اعضای سازمان در آمریکا را به عنوان گزینه مناسب ازدواج به خانواده برادرزن امام معرفی کند. علاوه بر اینها او توانسته با همسر امام هم رابطهای صمیمانه برقرار کند و تنها به خاطر اینکه مورد شک قرار نگیرد، به منزل امام تلفن نمیزند.
🔹خرداد سال ۶۵ عفت و همسرش را به ملاقات مسعود رجوی میبرند. آنجا است که از زبان او میشنوند طرح نفوذ آنها تا کنون نزدیک نیممیلیون دلار هزینه داشته و باید قدرش را بدانند. چند روز بعد خبر سفر مسعود به عراق و انتقال سازمان به این کشور منتشر میشود. سازمان حالا دیگر دنبال تشکیل ارتش آزادیبخش و عملیات نظامی از خاک عراق در جبهه است. این را عفت و علی چندماه بعد وقتی به عراق دعوت میشوند و با مهدی افتخاری (مسئول اطلاعات سازمان) جلسه میروند متوجه میشوند. دستور ابلاغی سفر عراق، «ترور امام»است. مدتی بعد عفت میهمان همسر امام است و در حیاط منزل، امام را مشغول وضو میبیند؛ اما جرات نمیکند آنطور که دستور داده شده بپرد گلوی ایشان را بفشارد یا با شیء تیزی حمله کند.
🔹چندسال از این اتفاقات میگذرد. عفت که درگیر مشکلات زندگی با علی است در عملیات مرصاد شرکت میکند و زخمی میشود، و سپس برای تداوم زندگی معمولیاش به آلمان باز میگردد. جنگ تمام میشود، یک سال بعد امام هم فوت میکند. عفت و علی که در کشاکش مشکلات زندگی زناشویی و بی علاقگی به سازمان هستند، چندبار دیگر به ایران میآیند و هیچکس از رازشان خبردار نمیشود تا سال ۶۹. وقتی آنها تصمیم میگیرند برای همیشه به ایران بیایند،.غافل از اینکه مدتی است لو رفتهاند و نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی منتظر بازگشتشان به ایران هستند. با دستگیری عفت غنیپور و همسرش علی کمالخانی؛ پرده از یکی از مهمترین نفوذهای منافقین میافتد.
📎نویسنده: امین فرجالهی
#عصراندیشه
.....
.....
سرلیست هر سه لیست انتخاباتی در دور دوم مجلس از تهران، یعنی سعید آجرلو(شانا)، سیدنظام موسوی(امنا) و عطا بهرامی(مصاف) رای نیاوردند که نشانه بحران مرجعیت در بین حزب الله است.
اینک فقط طبقه متوسط فاقد مرجع و نماینده نیست، بلکه حزب الله هم دیگر مرجعی ندارد و این یعنی بروز آنومی!
[🔗 عبدالرضا داوری 🇮🇷 (@DavariAbdolreza)](https://twitter.com/i/status/1789223348347474017)
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌 *جلیلی یا قالیباف؟ *
📖کمیل خجسته مدیر سابق سایت خامنهایداتآیآر نوشت: این سوال، سمیترین سوال حاضر این روزهاست. پرداختن بیش از حد به این سوال موجب میشود تا طرفداران دو کاندیدا، #فرمول_شکست را برای کاندیدای مطلوبشان اجرا کنند.
چرا فرمول شکست؟ طرفداران امروز آقای #جلیلی و آقای #قالیباف در حال حاضر #لوکوموتیورای آن دو هستند. هسته سختی برای هر دو کاندیدا که اتفاقا از یک سبد واحد رایدهی بهوجود آمدهاند. فعالیت و حرکت این دو لوکوموتیو موجب میشود تا رای دیگران به سمت کاندید مطلوبشان برود.
خب حالت «جلیلی یا قالیباف» در حال حاضر موجب میشود تا جنگ لوکوموتیوها در بگیرد. واضح است که در این رقابت، به دلیل مواجهه هستههای سخت نه اقناعی وجود دارد و نه برندهای و حتی موجب از بین رفتن انرژی، ایجاد کدورت و شکاف هم میشود. در حالیکه رقابت در اقناع لوکوموتیوها نیست. در همراه کردن واگنهای مردد است.
اتفاقا از این منظر آقای #پزشکیان با توجه به اینکه کل جبهه اصلاحات رویش متحد است نگرانی از حیث جنگ لوکوموتیوها در سبد مشترکش ندارد. بله، آنها زودتر وارد برداشتن رای مرددها شدهاند. کما اینکه اضافهشدن افرادی از ستاد پیشین آقای روحانی به ستاد آقای پورمحمدی میتواند در ایجاد رای تخریبی علیه آقای جلیلی و قالیباف موثر واقع شود. درست شبیه تجربه ۹۲ در نقشآفرینی یکی از کاندیداها.
راهکار چیست؟ پرداختن به #رای_سوم
رای سوم کجاست؟
ما سه حوزه رای دهی داریم.
۱) حوزه اول کسانی هستند که جلیلی و قالیباف را به دلیل قرابت با شعارهای انقلاب و داشتن برنامه و کارنامه برگزیدهاند.
۲) حوزه دوم سبد اصلاحات است.
۳) اما مهمترین و سرنوشتسازترین حوزه، حوزه سوم است: #مرددین
کسانی که هنوز انتخاب نکردهاند.
پس سوال اصلی این روزها اینست و بقیه دام و مشغولسازی است. چرا باید گروه مردد جلیلی یا قالیباف را انتخاب کند؟ و چرا این تکلیف است؟
آوردن رای مرددین به حوزه اول موجب میشود تا اولا سبد رای انقلاب تقویت شود. در ثانی چون این کار نیاز دارد تا با زبان عامه صحبت شود، خود بخود موجب میشود تا ادبیات انقلاب چه از حیث گفتمانی و چه از حیث کارآمدی تبدیل به زبان عامه شود و اینگونه به اعماق توده مردم برسد. ثالثا اینکه حرفهایی با این ادبیات برای اقناع این گروه میتواند مشارکتکنندگان جدیدی برای انتخابات را رقم بزند.
به همین دلیل تکلیف برای حزباللهی اینست که به سمت مرددین گام بردارد. وگرنه گفتگو و بحث با همپایگاهی و همکلاسی و همان حلقه نزدیک دور خودمان احساس رفع تکلیف را میسازد اما گرهای از انتخابات این دوره باز نخواهد کرد.
#عصراندیشه
......
.....
📌روح الامین سعیدی سردبیر عصراندیشه در واکنش به حرکت زشت و زننده مشاور مسعود پزشکیان نوشت:
📖به عنوان یک دانشآموخته علوم اجتماعی که از ابتدای دهه هشتاد تا کنون مستمراً در محافل دانشگاهی هستم، با مصادیق رفتار امروز محمد فاضلی نیک آشنایم؛ از سوی جریان متبختر به اصلاح روشنفکری با کولهباری پر از ادعا و تهی از فرهیختگی. همانها که شعار زنده باد مخالف من سر میدهند اما کمترین نقد و مخالفتی را برنمیتابند و به آنارشیستیترین گونهها واکنش نشان میدهند. ما که میشناختیم اما خوب شد مردم نیز دانستند.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
.....
....
📌چند پرسش از دوستان جبههٔ اصلاحات
📖محمدرضا جلائیپور
از منظر اصلاحگرانه برایم چند پرسش از نویسندگان بیانیهٔ امروز جبههٔ اصلاحات مطرح شد که برای مشارکت در گفتگوی عمومی و درونجریانی به اختصار میپرسم:
🔹 این بیانیه اگر قبل از دفاع میهنی ۱۲ روزه و قبل از نسلکشی غزه و حتی قبل از بهاربهخزانکشیدهٔ عربی نوشته میشد دقیقا چه فرق مهمی میکرد؟ آیا این اتفاقات بزرگ نباید تاثیری در بخشی از محتوا و رویکرد متن نیروی سیاسی ملی بگذارد؟ آیا بازگشت به تنظیماتِ کارخانهایِ قبل از جنگ فقط برای حکمرانان خطا است و برای نیروهای سیاسی مطلوب است؟
🔹 چرا متن گویی در دههٔ نود میلادی و غلبهٔ خوشبینی/خوشخیالی به نظم تکقطبیِ لیبرالِ جهانی نوشته شده است و هیچ ردی از تغییرات صحنهٔ جهانی و افزایش قدرت چین و ضرورت بیشترِ پیمانها و ائتلافسازیهای جدید منطقهای در آن دیده نمیشود؟ آیا نیروی سیاسی نباید متناسب با درسآموختههای منطقه و جهان چارچوبهای تحلیلی و فرضهای نظری و زبان و رفتارش را روزآمد کند؟
🔹 مثلا اگر این بیانیه نه برای ایرانِ ۱۴۰۴ در این منطقه بعد از درسآموختههای توسعههای توافقمحور جهان و شکستهای گذارهای منطقه و شکستهای اجماع واشنگتنی، بلکه قرار بود مثلا چند دهه قبل برای کرهٔ جنوبیِ وابستهٔ آمریکا در برابر کرهٔ شمالیِ وابستهٔ شوروی نوشته شود چه تفاوت رویکردی میداشت؟
🔹 یا مثلا اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبود و همین چند هفته پیش وسط مذاکرات با جنگدهٔ بیدو ایران را بمباران نکرده بود یا نسلکشی نشده بود متن این بیانیه چه تفاوتی میداشت؟ یا اگر راهبرد فشارمحور و گذاریِ بخشی از نیروهای سیاسی در دهههای گذشته عملا بینتیجه یا با نتایج عکس نمیشد، متن این بیانیه چه فرقی میداشت؟
🔹 بیانیهٔ «جام زهر» مجلس ششم چه اشکالی داشت که عملا راهگشا نشد و با چه تحلیلی تکرار همان محتوا و لحن و رویکرد سودمند محسوب میشود؟
🔹 آیا ایران فقط بین دو گزینهٔ تسلیم و جنگ مخیر است؟ آیا گزینهٔ سومی که میتواند طراحی و خلق شود، نباید در متن توضیح داده شود؟ فرض کنیم ایران حتی به سبک جولانی یکسره تسلیم شود، آیا همانطور که نتانیاهو به قوای دفاعی سوریه، آنهم حین مذاکرات جولانی با نتانیاهو و علیرغم حمایت ترامپ از او، حمله کرد، به بهانهٔ دیگری به ایران حملهٔ نظامی یا اقتصادی نخواهد شد؟
🔹 چرا بعد از حملهٔ دو قدرت اتمی به ایران و در کنار تاکید بهجا بر ضرورت ابتکار عمل دیپلماتیک و ذینفعسازی اقتصادیِ همسایگان و قدرتهای جهانی در رشد و امنیت ایران و افزایش رضایت عمومی و همبستگی ملی، در متن بیانیه تاکیدی بر ضرورت تقویت قوای نظامی و دفاعی ایران نمیشود؟ آیا تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران در این منطقه و جهان زیاده سادهانگارانه و عقبمانده از زمان نیست؟
🔹 چرا یازده پیشنهاد متن شامل لوازم افزایش تابآوری اقتصادی محرومترین شهروندان ایران - مهمترین قربانیان جنگ - نمیشود و صرفا رضایت طبقه متوسط و فرادستان اقتصادی را هدف میگیرد؟
🔹 در متن، نظام به ترک «تخاصم خارجی» دعوت شده است. آیا «تنشزا» و مخاصمهجو ایران است که در حال مذاکره با آمریکا بود یا نتانیاهو و ترامپ که به ایران حملهٔ تجاوزکارانه کردند؟
🔹 به فرض پذیرشِ مخاصمهجویی ایران، آیا ترک تخاصم و ترک زبانِ سیاستِ ستیز و تقویت توافقگرایی فقط در برابر ترامپ مطلوب است و در سیاست داخلی عبور از قطبیسازی و زبانِ ستیز و تقویت توافقگرایی و توافقسازیِ حل مسالهای مطلوب نیست؟
🔹 آیا اینکه پیام اخیر حسن روحانی و مقالات جدید جواد ظریف و مواضع اخیر علی لاریجانی و زبان تعدادی از اعضای کابینه به نسبت این بیانیه موثرتر و راهگشاتر بودهاند از جمله به خاطر لحن و زبان مناسبتر و توازن محتوایشان نیست؟
🔹 آنچه در بیانیه به عنوان نقشهٔ راه ذکر شده در واقع لیست اهداف و آرزوهای جبهه نیست؟ آیا نیروی سیاسی مصلح نباید از لیست کردن اهداف فراتر برود و زبان و مسیر متناسب با تحققشان و گشایشگری عملی را برگزیند؟ اگر نقشهٔ راهِ ممکن و متناسب با ظرفیتها بود، آیا نباید در موارد متعددی که در سالهای قبل تقریبا بدون تفاوت در محتوا و زبان لیست شده بودند محقق میشدند؟ اگر از دو موردی که علاوه بر «امکان» در «مطلوبیت»شان هم تردید هست بگذریم، گامهای غیرآرزواندیشانه و برنامهٔ جبهه برای تحقق این اهداف چیست؟
🔹 آیا شرایط پرمخاطرهٔ ایران و مسائل انباشتهٔ کشور نمیطلبد که جبههٔ اصلاحات با بازاندیشی راهبردی، رقبای سیاسیاش را بخشی از راه حل کند (و نه صرفا بخشی از مساله) و با روش و زبانی سیاست بورزد که بتواند به جای قطبیسازی، توافقهای راهگشا بسازد و کارگزار اصلاح عملی شود (به جای صرفِ طلبِ اهداف رادیکال) و در نظر رقبایش هم اصلاحگران بخشی از راه حل شوند و نه بخشی از مساله؟
#عصراندیشه
....
....