eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
465 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
152 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ اَرزَندگیِ شب قدر در روایتی است: قال رسول الله «صلی‌الله علیه و آله»: قال موسی «علیه‌السلام»: حضرت موسی «ع» به خداوند عرض می‌کند: إلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ خدایا! تو را می خواهم. این مقامات معنوی است. قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ خداوند به او فرمود: اگر قرب مرا می‌خواهی شب قدر بیدار باش! قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ عرض می‌کند: خدایا! تو را می‌خواهم. قَالَ رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ رحمت من برای کسی است که در شب قدر به تنگ‌دستان ترحم کند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ عرض می‌کند: خدایا! می‌خواهم از براحتی عبور کنم و نلغزم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ خداوند می‌فرماید: این برای کسی است که در شب قدر در راه من صدقه‌ای بدهد و انفاقی بکند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا عرض می‌کند: خدایا! من از درخت‌های و میوه‌های آن می‌خواهم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ این برای کسی است که در شب قدر من را بگوید. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ خدایا! من رهایی از آتش می‌خواهم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ این برای کسی است که در شب قدر کند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ خدایا! ی تو را می‌خواهم. قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ خداوند به او می‌فرماید: رضای من نسبت به کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند. از مجموعه این روایت به دست می‌آید که شب قدر در بین جمیع ایام سال یک امتیاز خاص دارد. به خاطر اینکه ضریب اعمال و سیر مقامات را بالا می‌برد. انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی پژوهشی مصابیح‌الهدی صفحه ۲۴. شب قدر سال ۱۳۷۳. ..... .....
✳️ علی «ع» به زبیر چه گفت؟ حالا من يک قضيۀ تاریخی را برایتان نقل می‌کنم که غالب شما شنیده‌اید. در جنگ جمل، طلحه و زبير بيعتشان را با علی شکستند! علی «علیه السلام» وقتی که با آنها مقابل شد، زبیر را صدا زد که زبير! بيا کارت دارم. حضرت خودش را خلع سلاح کرد و با لباس عادی جلو رفت! امّا زبير با همان پوشش مسلحانه­‌اش جلو آمد! علی «علیه السلام» به زبیر فرمود: چرا به جنگ من آمده‌ای؟ او هم پاسخی داد که مورد بحث من نیست. بعد علی «علیه السلام» گفت: اين مطلبی را که می‌گويی، دروغ است! زبیر هم نتوانست حرف حضرت را انکار کند! یعنی زبیر پذیرفت که دلیلش برای جنگ با علی، دروغ و خلاف واقع است. لذا محکوم شد که ادعايش دروغ است. بعد اميرالمؤمنين به زبیر گفت: من می‌خواهم جريانی را برايت يادآوری کنم؛ روزی به دیدار پیغمبر آمده بودی و حضرت سوار بر مرکب بود. همین‌که چشم حضرت به من افتاد، سلام کرد. يعنی پیغمبر پیش از من، به من سلام کرد. تو آنجا خنديدی و گفتی: يارسول‌الله! علی از تکبّرش دست بر نمی‌دارد! یادت هست که پیغمبر فرمود: علی اصلاً تکبّر ندارد. بعد رو به تو کرد و فرمود: آيا علی را دوست داری؟ تو هم گفتی: به خدا قسم که او را دوست می‌دارم! بعد پيغمبر به تو فرمود: والله که روزی از روی ظلم با او خواهی جنگید. یادت هست؟! زبیر نتوانست انکار کند و همین‌که ماجرا را شنید، گفت: «استغفرُالله ربّی و اتوب و اليه» من اين ماجرا را فراموش کرده بودم. اگر اين جریان يادم بود، به جنگ با تو نمی‌آمدم؛ ولی چه‌کار کنم که کار از کار گذشته، دو لشکر مقابل هم صف کشيده‌اند و بيرون رفتن از جنگ برای من عار است! علی به او فرمود: عار بهتر از نار نيست؟! زبير هم برگشت و رفت. عبدالله پسرش جلو آمد و گفت: اين صحبت­‌ها چه بود؟ زبیر هم گفت: علی مطلبی را به ياد من آورد که فراموش کرده بودم؛ من ديگر دست از جنگ برداشتم و به جنگش نمی‌روم. برای همین کناره‌گيری کرد و رفت. من يک مثال زندۀ تاريخی زدم که قابل انکار نيست. اين چه تفکّری بود که زبیر را به این نتیجه رساند که صحنه را ترک کند و برود؟ چرا زبیر وقتی فهمید این کارش باطل است، رفت و همراه علی نشد؟! برای اینکه فکر می‌کرد آدم می‌تواند نه با حق باشد و نه با باطل؛ خیال می‌کرد این‌طوری می‌تواند خودش را نجات دهد. درست است که با ترک میدان جنگ، به شقاوت رویارویی با امیرالمؤمنین دچار نشد، ولی این آخر کار نبود. یعنی حتّی با این کار، به راه حق نرفت؛ چون انسان يا با حق است و در راه درست، یا با باطل است و در گمراهی! منزل ششم: حق و باطل انتشارات مؤسسه فرهنگی پژوهشی مصابیح‌الهدی جلسه ۱۳، ۸ اسفند ماه ۱۳۸۶. ..... ....