eitaa logo
مِهر گُلپایِگان
360 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
6هزار ویدیو
149 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ العَصرِ و الزَّمان، ای آفتابِ جهانِ جانِ 💚 ‌ ✨️کانال مهر گلپایگان ویژه نو+جوانان و جو+انان عزیز ⚘️ با برگزاری برنامه های متنوع😉 👌ما ثامنی هستیم. اهل بصیرت...💡✌️ @Poshtiban_meher👈 پشتیبانی ‌@MEHR_golpaygan ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دو برادر با هم در مزرعه خانوادگي كار مي كردند كه يكي از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگي داشت و ديگري مجرد بود . شب كه مي شد دو برادر همه چيز از جمله محصول و سود را با هم نصف مي كردند . يك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ ((درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من مجرد هستم و خرجي ندارم ولي او خانواده بزرگي را اداره مي كند .)) بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت . در همين حال برادري كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :‌(( درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من سر و سامان گرفته ام ولي او هنوز ازدواج نكرده و بايد آينده اش تأمين شود . )) بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحير بودند كه چرا ذخيره گندمشان هميشه با يكديگر مساوي است . تا آن كه در يك شب تاريك دو برادر در راه انبارها به يكديگر برخوردند . آن ها مدتي به هم خيره شدند و سپس بي آن كه سخني بر لب بياورند كيسه هايشان را زمين گذاشتند و يكديگر را در آغوش گرفتند https://eitaa.com/MEHR_golpaygan
📚 داستان کوتاه پول یا قرآن 💎 مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند را ، برای صرف شام دعوت نمود . 💎 جلوی آن ها یک قرآن و مبلغی پول گذاشت . هنگامی که از صرف شام فارغ شدند به آنها گفت : ☀️ می خواهم به شما هدیه ای بدهم ؛ از این دوتا ، آیا قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را ؟! 💎 اول از همه ، نگهبان گفت : 👮🏻‍♂ آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم پس مال را می‌گیرم ، چرا که فائده آن ، با توجه به وضعیت من ، بیشتر هست . 💎 کشاورز گفت : 👨🏼‍🌾 زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم ، اگر مریضی او نبود ، قطعا قرآن را انتخاب می‌ کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم . 💎 آشپز گفت : 👨🏻‍🍳 من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ، ولی من همیشه مشغول کار هستم ، و هیچ وقتی برای قرائت قرآن ندارم ، بنابراین پول را بر می گزینم . 💎 مدیر شرکت ، به پسری که مسئول حیوانات بود و خیلی هم فقیر بود ، رو کرد و گفت : ☀️ تو هم حتما مال را انتخاب می کنی ، تا غذا فراهم کنی یا اینکه به جای این کفش پاره خود ، کفش جدیدی بخری . 💎 پسرک گفت : درسته من نیاز شدیدی به پول دارم تا کفش نو بخرم یا گوشت و غذایی فراهم آورم و به همراه مادرم میل کنم ، اما من ، قرآن را انتخاب می کنم . چون که مادرم ، بارها گفته است : یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ، ارزشمندتر از هر چیزی است و مزه و طعم آن ، از عسل هم شیرین تر است . 💎 بنابراین ، قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود ، در آن دو کیسه دید ، در اولین کیسه ، مبلغی ده برابری آن مبلغی بود ، که روی میز غذا قرار داشت ، و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود : به زودی این مرد ، غنی و وارث من می‌ شود . 💎 مرد ثروتمند گفت : هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد ، پس الله او را ناامید نمی کند . https://eitaa.com/MEHR_golpaygan