eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
124 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @Gorbanzadeh_m لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: مهمترین کمک به همسر، این است که سعی کنید همدیگر را دین‌دار نگهدارید. این مراقبت، مراقبت اخلاقی، مهربانانه و پرستارانه است.۷۹/۸/۳ کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓من یک پسر ده ساله دارم که چند وقته توی مدرسه دوستاش در مورد روابط زن‌ و مرد چیزهایی بهش گفتن و مدام توی خونه از من می‌پرسه‌ در این مورد و من هم با هر روشی خواستم فکرش را از این قضیه منحرف کنم نشده😔 لطفا راهنمایی کنید! 🔻 سلام 👈 1- حفظ کامل خونسردی. نباید به هم بریزید و آشفته بشید. خیلی راحت باشید در مواجهه با این سوالات. 👈2- اول تخلیه اطلاعاتی کنید. با مهربونی و رفاقت بپرسید تو چی میدونی؟ چیا شنیدی؟ تو کتاباتون چی نوشته؟ دوستات چیا گفتن؟ وِ.. 👈3- اگر اطلاعات درست داشت تأیید کنید و نترسید. اگر نداشت به اندازه سنش بهش بگید. مثلا بگید درون بدن مادر یک کیسه مثل بادکنک هست که مخصوص درست شدن جنینه. و وقتی به خواست خدا و ارتباط ازدواج پدر و مادر بچه در اون درست میشه 9 ماه طول میکشه تا کامل بشه. ✔️ "ی ازدواج بگید و رد شید." اگر باز پرسید بگید خب الان تو توی سن ازدواج نیستی. هر وقت بزرگتر شدی خودم کاملتر برات توضیح میدم. ✔️ "برید تو جریان جنین و اینها." بعد راجع به تولد بگید: مادر میبرن بیمارستان و با یه جراحی کوچیک از زیر شکم بچه رو از اون کیسه بیرون میارن. مادرا خیلی سختی میکشن تو بارداری و خیلی هم اذیت میشن تو تولد اما چون بچه شون خیییلییی بیشتر از اونکه فکرش بکنه دوست دارن این سختیا رو تحمل میکنن و این دردها براشون آسون میشه. 💓خوبه از خاطره و حس و حال لحظه ای که تو بیمارستان قنداقش آوردن براتون تعریف کنید. ⭕️ اگر جایی گیر کردید جواب غلط یا الکی ندید. بهش بگید باید مطالعه کنم. یا باید بپرسم. بعد بپرسید و درستش بهش بگید. ✍کارگاه مشاوره ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ کانال فرهنگی خانواده در سروش👇👇👇👇👇👇👇👇🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا👇👇👇👇👇👇👇👇👇@markazfarhangekhanevade🆔
توجه توجه به اطلاع بسیجیان آمریکا می رساند جهت تکمیل پرونده و کارت فعال بسیج فردا رأس ساعت 7در کاخ سفید پایگاه مقاومت حضرت مسیح مراجعه فرمایند با تشکر نیروی انسانی پایگاه مقاومت حضرت مسیح کاخ سفید😂 کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
چکار کنیم برنج خوب قد بکشد 👇 موقعی که در اوج جوشیدن است یک استکان آب سرد داخل برنج بریزید قابلمه را بزرگ انتخاب کنید تا برنج جای کافی برای قد کشیدن داشته باشد موقع آبکش کردن روی برنج آب سرد نریزید زیرا به برنج شوک وارد کرده و جلوی ادامه قد کشیدن آنرا می گیرد ...🍚 کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔 ✨
🌸🍃 🍃 🔖دور کردن پشه ها با خوردن ویتامین B برای فرار کردن از پشه ها در تابستان ویتامین B بخورید ؛زیرا پشه ها از بوی این ویتامین که در خون شما جریان پیدا میکند ،بیزار هستند . 🍃 🌸🍃 کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
افول آمریکا کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
gheseh_parpary_249107.mp3
زمان: حجم: 4.76M
کودکان _گلم ⏰ پرپری 🎶 با صدای کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی شوخی کاخ سفید داره حسینیه میشه! هر لحظه منتظر بودم ترامپ با یه سینی چایی بیاد وسط جمعیت😁 کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢خاطراتی از شهید حججی💢 حجت_خدا خانه اش طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~ حساس بود روی نماز صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش گرم نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را باحال و با بخواند..😌👌🏻 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال شهادت بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 … 😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال فرهنگی خانواده در سروش👇👇👇👇👇👇👇👇🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا👇👇👇👇👇👇👇👇👇@markazfarhangekhanevade🆔