#ورود_اهل_بیت_عصمت_به_کوفه ۶۱ ق
چون به ابن زیادلعنت الله علیه) خبر رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهدا را که عمر بن سعد(لعنت الله علیه) از پیش فرستادهح بود خارج کرده و پیش روى اهل بیت ببرند و با هم به شهر درآورند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود مردم کوفه چون از ورود اهل بیت خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند و زنان کوفه براى تماشا بالاى بام ها رفته بودند زنى از بام صدا زد من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید گفتند نحن اسارى آل #محمد_صلى_اللهعلیه_وآلهوسلم چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت آورد و برایشان پخش نمود مخدرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
💠به روایت مسلم گجکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر در روى آنها زنان و اطفال بودند و سید #سجادعلیهالسلام مریض بر شتر برهنه نشسته و خون از رگهاى گردنش جارى بود اهل کوفه گریه مى کردند حضرت با صداى ضعیف مى فرمود شما بر ما گریه مى کنید پس ما را چه کسى کشت.
💠سهل گوید چون وارد کوفه شدم دیدم بوقها زده مى شد و پرچم ها افراشته ناگاه لشکر وارد شد صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى #شهدا را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند آوردند در پیش سرها سر مبارک #امام_حسین مثل ماه مى درخشید.
💠امام در نوک نیزه #آیه مبارکه را تلاوت مى نموده ام حسبت انّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا، سهل گوید گریه کنان گفتم یابن رسول الله رأسک اعجب یعنى تکلم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است پس جناب #زینب مردم را امر به سکوت نمود و #خطبه_اى شروع کرد در حالی که همه خاموش بودند .
کانال فرهنگی خانواده در سروش🆔http://sapp.ir/farhangekganevade
کانال فرهنگی خانواده در ایتا
🆔eitaa.com/markazfarhangekhanevade
#ما_ملت_امام_حسینیم
💠 در یکی از توقفگاهها که آب قافله تمام شد و راه را هم گم کرده بودند، امام #سجاد علیه السلام از شدت بیماری وتشنگی نزدیک بود جان بدهد، حضرت #زینب سلام الله علیها او را زیر سایه شتری نشاند و همچنان که بادش میزد، میگفت: ای برادرزاده، برای من دشوار است که تو را در این حال ببینم.
💠 در شهر عقلان جوانی بازرگان به نام زریر خزاعی وقتی شهر را مزیّن دید و مردم را شادمان، شرح حال اسرا را پرسید و پس از اطلاع از هویت آنان، به سراغ کاروان رفت. با مشاهده امام #سجاد علیه السلام به گریه افتاد.
حضرت سجاد علیه السلام از او خواست به سربازانی که سر مقدس حضرت امام حسین علیه السلام را بر نیزه حمل میکردند، بگوید جلوتر بروند تا مردم به آن نگاه کنند و چشم از زنان اهل بیت بردارند. زریر 50 دینار به سربازان داد و خواسته امام را برآورده کرد، سپس برگشت و پرسید: «اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
امام فرمود: زنان لباس و پوشش میخواهند. زریر بلافاصله جامههای فراوانی برای زنها فراهم کرد. سربازان خبردار شدند و او را آن قدر زدند تا از هوش رفت.
💠 در شهری به نام #حراّن یک مرد یهودی به نام یحیی با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک #سید_الشهداء علیه السلام متعجب و متنبه شد و جامهای از خز را به حضرت سجاد علیه السلام هدیه داد.
💠 امام #زین_العابدین علیه السلام در شهرهای سیبور، بعلبک و حلب با دیدن بیاحترامی مردم به اسرا و شادمانی آنان اشعاری با این مضمون خواند:
«آل رسول برشتران بیجهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکبهای آراسته. این همان زمان است که شگفتیهایش از نظر بزرگان پایانپذیر نیست و مصائبش نامشخص است.
💠ای کاش میدانستم مشغلههای زمان تا به کجا ما را به دنبال خود میکشاند. ما را بر شتران عریان و بیجهاز در هرشهر و دیاری میگردانند و کسانی از آنان که مهار شتران را در دست گرفتهاند حمایت میکنند
گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیانیم و آنچه پیامبر فرموده نادرست بوده! وای بر شما که به رسول خدا کفر ورزیدید.
شما به گمکردهای میمانید که راهها را نمیشناسد. من فرزند امام هستم. چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است. »
کانال فرهنگی خانواده در سروش🆔http://sapp.ir/farhangekganevade
کانال فرهنگی خانواده در ایتا
🆔eitaa.com/markazfarhangekhanevade
#ما_ملت_امام_حسینیم