eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺مژده جدید به مخاطبان باحال با صفا 🤔 🎁 به مناسبت فرارسیدن ایام پر فیض ماه مبارک رمضان، ارزش جوایز مسابقه مجله آشنا دو برابر شد و فرصت شرکت در مسابفه تا پایان ماه رمضان تمدید گردید 🤩🤩🤩 🥇مجله آشنا شماره ۲۲۱ ایندفعه با طعمی متفاوت از زندگی و با چاشنی قرن جدید تقدیم حضورتان میشود 🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇 http://shamiim.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/1400123120109577_Ashena-221-WEB2.pdf 🔻برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۱ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇 http://ashena.shamiim.ir/ 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان ۲۱فروردین ۸رمضان ﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ خبر آمد رمضان است خدا... میبخشد بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد معصیت کارترین باشی اگر با توبه وسط بزم مناجات و دعا می بخشد قطره ای اشک ز چشمت بِچکد میبینی که چه آرامشی این حال بُکا می بخشد تیرشیطان به دلت کرده اثر غصه نخور که خداوند طبیبانه دوا می بخشد سفره داریِ خدا فرق عجیبی دارد میهمان را عوض آب و غذا،می بخشد آن قَدَر بخشش او وُسع زیادی دارد که دراین ماه بخواهد همه را می بخشد دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت اوکریم است و کریمانه خطا می بخشد حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست عاشقان را سفر کرببلا می بخشد ته گودال تجلی کرامت شده است شاه بر قاتل خود نیز عبا می بخشد ━━━━💠🌸💠━━━ 💞@MF_khanevadeh
8.mp3
2.12M
🌹 🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 دعای روز هشتم 🎤 با بیان آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه 💞@MF_khanevadeh
آیـا می‌دانیـد ⁉️ ✍ آیا می دانید اگر در ماه رمضان قصد کنید چیزی بخورید(یا هر کاری که مبطل روزه است) ولو بعد منصرف بشید و انجامش ندید باید امروز را روزه بگیرید و بعدا هم قضایش رو بگیرید؟ یا اینکه مردد باشید روزه را باز کنید یا نه. اینم حکمش مثل بالاست. (آیت الله خامنه ای و سیستانی احتیاط دارند و آقای مکارم فتوا دارند.) یا بین روز ماه رمضان قصد کند دیگه روزه نباشد. یا مردد باشد که روزه باشد یا نباشد. اینجا هم حکمش مثل بالاست بنابراحتیاط.(رهبری). آقای سیستانی: اگر دوباره نیت روزه کند بنابراحتیاط امروز را بگيرد و بعدا قضایش را هم بگيرد. 💞@MF_khanevadeh
👬👭............ ما وقتی مستقیم می‌رویم جشن تکلیف می‌گیریم در عبادات، ممکن است جشن تکلیف ما موفقیت نداشته باشد. من این خطر را به خانواده‌ها گوشزد بکنم. بنده پیشنهادم این است که یک جشنی در هفت‌سالگی برای آغاز ورود فرزندمان به دوران تربیت بگیریم.👭 یکی دفعه‌ای چهارده سالگی یا مثلاً نه سالگی بچه مواجه می‌شود با اینکه باید یک دستورات الهی را گوش بکند. اگر ما هفت‌سالگی جشن ادب بگیریم، متوجه می‌شود که وارد فضای زندگی مؤدبانه و پر دستور شده. دقت فرمودید؟ آن‌وقت یکی از این دستورات تکلیف نماز است که جشن تکلیف برایش می‌گیریم. جشن تکلیف را پنجاه درصد موفقیت جشن تکلیف را افزایش خواهد داد جشن ادب. بچه هفت سال عبد پدر و مادر است.👬 هفت سال دوران بارش دستورهاست. البته منطقی، البته مهربانانه، البته با همۀ شرایطش. و امر و نهی هم بکنیم، نیازی نیست حتی برای امر و نهی‌مان دلیل بیاوریم. این یک دستور است. پسرم این یک دستور است. اجرا بکن. دین مطابق فطرت است. وقتی از هفت‌سالگی بچه باید ضابطه‌مند بشود یعنی ضابطه‌مندی را دوست دارد فطرتاً. ما باید برویم آن فطرت او را بیدار کنیم. یک‌بار پیش یک بچه‌ای تشویق کنید، بگویید بچه‌هایی که دستورات را دقیق اجرا می‌کنند، برایشان کف بزنید.................. [ادامه دارد •••••••] ✍ 💞@MF_khanevadeh
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 📚 مقدمه : من دیگر «خسته نباشید» نمی گویم!🌼🌼🌼🌼🌼 صبح شده است و باید هر چه زودتر به محل کار خود بروی. با خانواده خود خداحافظی می کنی و سوار تاکسی می شوی. به راننده سلام می کنی و به او میگویی: خسته نباشید! و وقتی که به اداره خود می رسی با همکارانت رو برو می شوی به آنان سلام کرده و دست می دهی و باز میگویی: خسته نباشید! ما عادت کرده ایم به هر کسی که به کاری مشغول است، «خسته نباشید » می گوییم این کار پسندیده ای است که ما احساسات خوب خود را نسبت به دیگران به زبان آوریم. ولی من به راننده و همکار و دیگران، «خسته نباشید» نمی گویم! حتما تعجب می کنی؟ من به جای «خسته نباشید» چنین می گویم: «عبادتت قبول!» شاید بگویی که چرا داخل تاکسی و اداره را با مسجد و محراب اشتباه گرفته ای؟ آری، حق داری که چنین بگویی! از آن زمانی که ما عبادت را فقط نماز و روزه دانستیم، از آن زمانی که از دین واقعی دور شدیم، از آن زمانی که عرفان و معنویت را فقط در گوشه خلوت و انزوا جستجو کردیم، دیگر از کمال و سعادت راستین فاصله گرفتیم و از اسلام واقعی دور شدیم.......... [ادامه دارد••••••📝 ✍📚 💞@MF_khanevadeh
انسان شناسی ۴۶.mp3
11.78M
۴۶ قرآن می‌فرماید ؛ دو ویژگی ، دو خْلق ، دو روحیه ، اگر در جانِ انسان، ریشه داشته باشند ؛ 🔥 حتماً حتماً حتماً جایی انسان را روبروی خدا، قرار می‌دهند! این دو خُلق هست در ما، یا نه؟ 💞@MF_khanevadeh
🔺️ رهبر انقلاب: از اوایل انقلاب تا وقت شهادت، حقّاً و انصافاً جز خیر از این مرد [شهید صیادشیرازی] چیزی ندیدیم. آنچه در میدانهای جهاد از او بروز کرد، کارهای بزرگی بود؛ هم در میدان جنگ و هم بیرون از میدان جنگ. چیزی که مهمّ است، این است که یک نفر علاوه بر جنگ با دشمنان، در هم پیروز شود. ۷۸/۲/۱۹ ۲۱ فروردین سالروز شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی شادی روحشان صلوات 🌺 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ موضوع : هدیه خداوند پس از ازدواج 🎙 سخنران : آیت الله حائری شیرازی همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
💞 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : 🌺اگر کسی در ماه رمضان یک آیه از قرآن را تلاوت کند ثوابش مثل کسی است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است. 📚 بحار الانوار ج ۹۶ ص۱۵۸ 🌿 🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔 📣با یک تیر🏹 دونشان🎯🎯 بزنید هم از فیوضات ختم قرآن بهره ببرید و هم در کمک به نیازمندان سهیم شوید 🔵ختم قرآن کریم به مناسبت ماه مبارک رمضان در کانال مرکز فرهنگی خانواده و شهرکهای وابسته و فروش ختم به اموات و صرف آن در کمک به نیازمندان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🎙کسانی که نمی‌توانند برای امواتشون ختم قرآن کنند می توانند با خرید ختم کانال هم به اموات خود هدیه کنند و هم قدمی در جهت مشارکت در امور نیازمندان بردارند👌👌 🔊ارتباط با ما👇👇👇 @sarbaze1121 ✅ عزیزانی که مایل هستن در طرح شرکت کنن جزء مورد نظر خود را در لینک زیر ثبت کنند 👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/2urb9 💞@MF_khanevadeh
✨💫✨💫✨ نماز ظهرم را که در مسجد نزدیک خانه شان خواندم ،مطمئن بودم می خواهم تا زنده ام ،چند خط راجع به این زن بنویسم .اما می توانستم ؟ مردد بودم و می ترسیدم ته دلم احساس می کردم این کار سنگین است.دلم می خواست یک نفر با اطمینان بگوید بله، بنویس یا بگوید نه،نمی توانی .بعد این مسئولیت را بگذارم گوشه ی موسسه و خیالم راحت باشد کسی شایسته تر از من آن را به سرانجام می رساند اما این طور نشد.تو گویی ایستاده بودم در شانه ی خاکی گردنه ی خوشبختی ،آن بار سنگین را به عهده گرفته بودم و برگشتی نداشت.هفته ای دو بار می توانستم کنار اشرف سادات بنشینم و حرف هایش را بشنوم.هر دفعه احوال خودم و خانواده ام را دقیق می پرسید و می گفت :صبر کن ،من اول برم دو تا چایی بریزم .و هیچ وقت تعارف نکردم که میل ندارم یا اجازه بدهد من بریزم .تشنه ی همان فنجان بلور چای بودم .از دستش می گرفتم و می گذاشتم روی میز و او نشسته ،تاکید می کرد زودتر بخورم تا سرد نشود. این همنشینی ها ،یک سال و نیم به ضرورت کار بود،بعدش اشتیاق شد و بهانه ی هم صحبتی. موقع پیاده کردن صوت های مصاحبه ،بیشتر دقت داشتم تا به آنچه شنیده بودم، فکر کنم.با خودم می گفتم این زن یک آدم معمولیست،مثل همه ی ما دلتنگی را تجربه کرده،دلواپس و غصه دار شده،بارها خسته و بیمار شده،نیاز به استراحت دارد.گاهی با کوچک ترین اتفاق ذوق می کند .با رنج کشیدن آشناست.احساسات دارد و در عین حال می تواند اطرافش را به جایی خواستنی تبدیل کند،از آن آدم هایی که دنیا بهشان نیاز دارد.شاید فرقش با ما همین بود،که نبودنش به چشم می آمد. چیزی که در تمام رفت و آمد هایم دیدم ،جز این نبود .پیر و جوان،اشرف سادات از زبانشان نمی افتاد .همسایه ها می آمدند خانه اش برای جلسه قران ،ولی اول سراغ اشرف سادات را می گرفتند .حاج حبیب از نماز جماعت حرم بر می گشت ،صدا می زد اشرف سادات ،تلفن زنگ می خورد،اشرف سادات را می خواستند .و او ،حتی اگر بیمار بود و کم حوصله ،لبخند از لب هایش دور نمی شد و محبت از نگاهش انگار که خورشید باشد. خودش اما،این را قبول نداشت.می گفت:اگر اهل بیت نباشند ،من هیچم .هر سحر خودم را می رسانم حرم حضرت معصومه و کمک می خواهم .از بزرگواری آنهاست که در این خانه هنوز باز مانده و من به مردم خدمت می کنم. نمی دانم ،شاید راست می گفت .بعضی ها در خلوت خودشان آن قدر به دنبال خورشید می دوند که آخر سر،ماه می شوند. همین آدم معمولی،که البته خیلی با ما فرق داشت ،قهرمان دوست داشتنی قصه ی من شد.قهرمانم را دوست داشتم.هر بار که دست هایش را باز می کرد و مرا در آغوش می گرفت ،به جهان امیدوار می شدم .سر شانه هایم را که می بوسید ،از ذوق ،پرنده ای می شدم با دو بال روی شانه هایم. در نگارش شنیده هایم ،تلاش کردم جانب امانت را نگه دارم و قصه گویی نکنم ،اما آنچه در مورد این زن در سال های بعد شهادت فرزندش نگفته باقی مانده،اگر بیش از این روایت مکتوب نباشد،کمتر نیست. من روبه روی خود زنی را دیدم که در آستانه ی هفتاد سالگی هنوز دل نگران انقلاب است .موضع و نظر سیاسی دارد.در صحبت هایش به گفته های حضرت آقا استناد می کند .معیشت مردم ،غصه ی جدی اش است و آن خانه ی با صفا و دلبازش،خانه ی امید خیلی ها.برای تک تک کسانی که از شهرستان های اطراف ،پرسان پرسان به او می رسند وقت می گذارد و حتی لازم باشد ،آبرو خرج می کند.اشرف سادات هنوز هم تمام قد پای انقلاب ایستاده و خودش را مدیون می داند،همین می شود مه بی چشم داشت و سهم خواهی،با دلسوزی ،مقتدر قدم بر می دارد و در مقابل هیچ پیشامدی ،منفعل نیست.زنده دل است و پویا .شاداب است و امیدوار. بعد از روزهایی که با حاج خانم گذراندم ،شجاع شدم .حالا هر کجا مادر شهیدی را می بینم ،بدون حجاب ،با اشتیاق و عطشی شیرین ،هر طور شده باب صحبت را باز می کنم و با هر جمله ی دعا و مهربانی شان،فکر می کنم بهره ام را از این دو روزه ی حیات برده ام . و همه ی این اتفاقات را مدیون حاج حسین کاجی هستم ،که آن روز سفارش کرد بروم و برای یک بار ،حاج خانم را ببینم. والبته ،به سرانجام رسیدن این کتاب حاصل نمی شد ،مگر با بزرگواری ،صبر و شفقت محمد قاسمی پور در مقابل کاستی هایم ،او که بیش از فن ،به من اخلاق آموخت و در وادی استاد و شاگرد ی ،پر رنگ ترین یادگاری ها را برایم به جا گذاشت. در میان این مکتوب ،هر کجا کج سلیقگی و ضعف دیدید،به پای من است.اگر عبارت و کلمه ای دلتان را برد ،لطف نگاه محمد معماریان است از بهشت،به واسطه ی محبتی که از مادرش در دلم جاگیر شد و تبارک هایی که به سفارش مادرم برایش خواندم. من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ۲۹اسفند ۹۸ مصادف با ۲۴ رجب ۱۴۴۱ شب شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ❣️ ادامه دارد..... 💫 💠 مرکز فرهنگی خانواده« آ_ش» 💞 @MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.mp3
1.9M
🌹 🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 دعای روز نهم 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه ‍ ‍ ‍ 🙏دعای روز نهم ماه مبارک رمضان🙏 🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 🌼اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِک َ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین🌼 بار خدایا!🙏 🌺 در این روز بهره ای از رحمت گسترده ات را بر من نصیب فرما و با برهانها درخشانت مرا در این روز هدایت کن و مرا به سوی رضایت جامع ات بکشاند به محبتت ، ای آرزوی آرزومندان 🔷صوت سریع خوانی جزء نهم 9 معتزآقایی http://cdn.ahlolbait.com/files/12/download/Tahdir%20joze9.mp3 ❤️ 👌 🔷احکام ‼️ قرص زیر زبانی 🔷 اگر هنگام استفاده از قرص های زیر زبانی، آب دهان با آن آغشته شده باشد، در صورت بیرون ریختن آن، روزه صحیح است. 📕 منبع: leader.ir 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تفسیر قرآن کریم (۱) 🔸 آیات ۳۹ الی ۴۱ سوره نجم 🎤 حجةالإسلام قرائتی 🔹 وَ أن لَّيْسَ لِلْإنسَٰنِ إلَّا مَا سَعَىٰ (۳۹) 🔹 وَ أنَّ سَعْيَهُۥ سَوْفَ يُرَىٰ (۴۰) 🔹 ثُمَّ يُجْزَىٰهُ ٱلْجَزَآءَ ٱلْأوْفَىٰ (۴۱) 🔹 و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست. 🔹 و اینکه تلاش او به زودی دیده خواهد شد. 🔹 سپس به تلاشش پاداش کامل خواهند داد. ❤️ صلى الله عليه و آله: 🍀 هر چيزى زكاتى دارد و زكات بدن ها ، روزه گرفتن است 📚الکافي ج4 ص62 💞@MF_khanevadeh
👬👭 اصلاً دیگر دلیل نمی‌خواهد شما بیاورید برای دستوراتتان! آن حسّ بیدار می‌شود. ما باید بدانیم این دوران، دورانی نیستش که حالا مثلاً پدر و مادر دانشجو، تحصیلکرده، همه چی را با دلیل می‌پذیرند، بعد می‌گوید حالا من دلایلم را چه‌جوری برای این بچه توضیح بدهم؟ بابا این بچه دوران کودکی خودش را دنبال. مجری: دنبال یک ادبیات متناسب می‌گردد برای دلیلش. بله! اینجا اصلاً بچه خیلی از اوقات دلیل نمی‌خواهد. نوع دستور را می‌خواهد باهاش آشنا بشود. زندگی بچه خراب باشد، هیچ دستوری بهش ندهیم، یک دفعه یک دستور الهی آمده برای نماز. مجری: سنگین است برایش دیگر. بله دیگر؛ این یک‌دانه این وسط خودش را بد نشان می‌دهد. ولی وقتی که از هفت‌سالگی ما جشن تکلیف گرفتیم، تکلیف نه، جشن ادب. اسمش را می‌توانیم ادب بگذاریم. «خَیرُ ما وَرَّثَ الآباء الأبناء الأدب»؛ بهترین چیزی که به ارث می‌توانند بگذارند ادب است......... ✍[ادامه دارد••••]📝 ✍📚 💞@MF_khanevadeh
🌺🌼🌺🌼🌺 📚 اگر شما در حال کار کردن هستید من با صدای بلند به شما می‌گویم: ای رزمنده راه خدا! ای مجاهد! تو داری در راه خدا جهاد می‌کنی! آیا شنیده ای که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر آن کس که برای مهیا کردن مخارجِ خانواده خود تلاش کند همانند رزمندگان می‌باشد و خدا همان ثوابی را به او می‌دهد که به رزمندگان می‌دهد» 🌺[ الإمام الصادق علیه السلام: «الکادّ علی عیاله کالمجاهد فی سبیله»]🌺 مگر نمی دانی که یک روز جهاد در راه خدا بالاتر از چهل سال عبادت است. هر روزی که برای خوشبختی همسر و فرزندت به سر کار می‌روی و عرق می‌ریزی، به اندازه چهل سال عبادت به خدا نزدیک شده ای. برادرم! اگر خداوند بر شما واجب کرده است که برای خرج زن و بچه خود تلاش کنی، باید بدانی که خدا برای این کار تو ثواب بزرگی قرار داده است. 🌺{ رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم: «إنّ صبر المسلم فی بعض مواطن الجهاد یوماً واحداً خیر له من عبادة أربعین سنة»}🌺 آری، خداوند می‌داند که تو با عشق به سعادت خانواده ات تلاش می‌کنی، پس همان ثوابی را که به رزمندگان حقیقی می‌دهد به تو هم عنایت می‌کند. حالا که این را دانستی از تو خواهشی دارم...... [ادامه دارد•••••]📝 ✍📚 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؟ ✅ جلسه بیست و یکم: دانستن‌کافیست یامهارت هم لازمه؟ 👈 کارشناس:استاد ابراهیم ‌اخوی روان شناس و استاد مرکز مشاوره حوزه علمیه 👈 موضوع: سبک زندگی اسلامی 1️⃣ دانستن به تنهایی کافی نیست 2️⃣ بعد از دانستن، تطبیق دانسته ها مهم است 3️⃣ قدم بعدی: تبدیل دانش ها به مهارت 4️⃣ به دلیل اطلاعات زیاد فکر میکنیم مهارت هم داریم!!! 5️⃣مدیریت 💞@MF_khanevadeh
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 برکت دعا در کنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی، سحری خوردن کنار آرپی‌جی و مسلسل، وضو با آب سرد، قنوت در دل شب، قیام روبروی آسمان بدون هیچ حجابی که تو را از دیدن وسعت‌ها بی نصیب کند، گریه بچه‌های عاشق در رکوع و همه چیز برای یک مهمانی خدا آماده بود. یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداریشان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند . راوی : حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محمدی نماینده ولی فقیه در لشکر 42 قدر اراک شادی روح و 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ موضوع : دخالت والدین در زندگی زن و شوهر 🎙 سخنران : آیت الله حائری شیرازی همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞 @MF_khanevadeh
✨💫✨💫✨ ✅فصل اول ✨ادخلوها بِسلامِ آمنین ☀️خانم فاطمه ،خواهر بزرگ ترم ،بعدش من،اشرف سادات ،بعدتر هم،دو پسر و چهار دختر ؛هشت تا خواهر و برادریم.خانه مان قم،خیابان چهار مردان بود.خانه ی خودمان که نه ،مستاجر دایی مادرم بودیم. انتهای حیاط بزرگش به باغ کوچکی میرسید .شاخه های درخت انار از باغ سرک می کشیدند به حیاطی که درست وسطش ،یک درخت توت جا خوش کرده بود؛ما بهشان می گفتیم انار بوته ،توت بوته.از تنه ی قهوه ای زمخت و پهن ،برگ های زبر و شاخه های تودرتویش ،معلوم بود عمر زیادی کرده است.آقاجان چند تا میخ سر کج زده بود روی تنه ی درخت و فصلش که می رسید و توت ها آبدار می شدند ،پایش را می گذاشت روی میخ ها،دستش را به گره های درخت بند می کرد و بالا می رفت. ما چادر می گرفتیم زیر شاخه ها و آقا جان از آن بالا داد می زد :"بتکونم؟حاضرید؟"و ما طوری با هیجان جیغ می زدیم اره .که ته گلویمان می سوخت. آقا جان تا جایی که دستش می رسید،شاخه ها را تکان می داد .گاهی هم با چوب دستی می زد به شاخه های بالایی و توی گودی چادری که یک گوشه اش را من گرفته بودم ،یک گوشه اش را فاطمه ،به جز توت،کلی برگ و چوب ریز و چندتایی هم جک و جانور می ریخت. با احتیاط چهار طرف چادر را جمع می کردیم .عزیز خیلی سفارش می کرد که :"توت ها له نشن"میوه ی نوبر فصلمان جور می شد .آن موقع ها که این طور نبود هر خانواده بتواند جعبه جعبه میوه بخرد زندگی به سختی می گذشت ،ولی با خوشی. خانه ی ما دو اتاق داشت.یکی که بزرگ تر بود و جادار ،در حکم مهمان خانه بود ،همیشه تمیز و مرتب .از پله های کنار حیاط بالا می رفتی و به یک اتاق معمولی می رسیدی که با چند تا گلیم،فرش شده بود.ساده ی ساده ،حتی بدون پنجره ؛فقط دو لنگه در جفتی داشت که کنار هم قفل می شدند. زیر ایوان جلوی اتاق هم یک حوض بزرگ بود که هر وقت نوبتمان می شد ،آب تویش می انداختند و پرش می کردند.آن آب،هم برای خوردن بود،هم غذا درست کردن و هم شست و شو. یک گوشه ی حیاط هم اتاقکی گلی برای پخت و پز داشتیم؛بهش می گفتیم مطبخ.مادرم باید با هیزم و چوب های ریز،اجاق روشن می کرد تا غذا بپزد ؛اغلب،غذایی خیلی ساده و دم دستی که شکم سیر کن باشد و خرج زیادی نداشته باشد. طرف دیگر حیاط اتاق کوچک تری بود مثل اتاق مهمان خانه ؛تنها فرقشان ،وجود یک دار قالی بود که من و فاطمه را سرگرم می کرد. با فاطمه ،صبح تا شب پشت دار می نشستیم و رج می زدیم .کمک خرج خانواده بودیم .دار برای خودمان نبود و مثل خیلی از مردم توان مالی ضعیفی داشتیم،حتی قبل از خانه ی همسایه قالی می بافتیم و بابتش روزانه مزد می گرفتیم. ❣️ ادامه دارد... 💫 💠 مرکز فرهنگی خانواده《 آ_ش》 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا