#لیلی_سر_به_هوا☕🍁
#قسمت_چهارم🎁
مشغول بازی کردن با حليم بود، لبخندی زد و گفت: به من نزدیک نمی شی ها! مثل اینکه برادرش متوجه حرفش شده بود که با لبخند دستش را که پر از حلیم بود به طرف لباس او گرفت که عاطفه گفت: مامان این که نمی خوره، چرا برکت خدا رو حروم می کنین؟ سکینه خانم اخمی کرد و گفت: چی کار کنم؟ بچه به این گندگی رو بذارم روی پام بهش غذا بدم؟ بچه ست دیگه، بزار بازیش رو بکنه مثل همیشه از حرف های مادرش ناراحت شده و چیز دیگری نگفت. بعد از تمام کردن صبحانه اش، تشکری کرد و زیر لب "خدا یا شکرت را زمزمه کرد که محمد آقا با شنیدنش لبخند کوچکی زد. به طرف اتاقش رفت و موبایلش را برداشت، به مبینا زنگ زد و از او پرسید که آیا همراه او به نماز جمعه می آید یا خیر؟ مبینا که همیشه مشتاق نماز جمعه و مراسمات مذهبی بود آن هم همراه عاطفه، پس قبول کرد. ساعت ده و نیم سر چهار راه محله شان قرار گذاشتند. نگاهی به عقربه های ساعت انداخت که نزدیک هشت بودند. لباس هایش را روی تخت آماده کرد و حوله به دست به طرف حمام رفت.
***
وسایلش را در کیف کوچکش گذاشت و بار دیگر چک کرد که چیزی را جا نگذاشته باشد، با خودش مرور کرد: گوشی، کیف پول، کارت عضویت، خودکار، دفترچه و کلید.
زیپ کیفش را بست بعد چادر، روسری، طلق روسری و گیره اش را | برداشت و به طرف آیینه قدی اتاق پذیرایی رفت و مشغول درست کردن طلقش شد. بعد از کلی کلنجار رفتن، آن را به صورت لبنانی بست و گیره ای که خودش درست کرده بود را روی آن زد......
#ادامه_دارد
💞@MF_khanevadeh
💚🤍❤️
و زن
زندگیاش را داد
تا ما آزادی داشته باشیم
💚🤍❤️
ای چرٖاغِ دل تاریکم
از این خانه مرو
آشنای تو منم ،
بر درِ بیگانه مرو
شمع من باش و بمان
نور ز تو اشک ز من
💚🤍❤️
جان فشان تو مَنم،
در بر پروانه مرو...
💚🤍❤️
💞@MF_khanevadeh
🔰 لوح | دانشگاه تعطیل؟! پیشرفت تعطیل!!
🔻 رهبر انقلاب در دیدار اخیر نخبگان علمی: یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما میبینید در مقاطع مختلف تلاش شده که دانشگاهها و کلاسها تعطیل بشود، ناشی از این است. هر چه دانشگاه را بتوانند خراب و ناقص کنند، برای دشمنان پیشرفت کشور مغتنم است. ۱۴۰۱/۰۷/۲۷
💞@MF_khanevadeh
👐 بازم سلام 👐
سلامی با رایحه امید و آرامش و صدای خش خش برگ های خزان و باران پاییزی و یک خبر خوب، مجله آشنای جدید رسید 😍
⏰ فرصت شرکت در مسابقه تا پایان آذر ماه🤩🤩🤩
🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇
https://shamiim.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/14017301410365_Ashena223.pdf
✏️برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۳ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇
http://ashena.shamiim.ir/
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#رمان_هفت_شهر_عشق #قسمت_هشتاد_و_دو شب روایی نیمه های شب است. صحرای کربلا در سکوت است و لشکر کوفه د
#رمان_هفت_شهر_عشق
#قسمت_هشتاد_و_سه
و بعد از لحظاتی کاروان به سوی این سرزمین حرکت کرد. ساعتی بعد پسر و عروسم آمدند. چشمه زلال آب چشم آنها را خیره کرده بود و گفت:
_ اینجا چه خبر بوده است مادر؟
_ حسین فرزند آخرین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اینجا بود و تو را به یاری فرا خواند و رفت.
فرزندم در فکر فرو رفت. این حسین 'علیه السلام' کیست که چون حضرت عیسی علیه السلام معجزه می کند؟ باید پیش او بروم. پسرم تصمیم خود را گرفت تا به سوی حسین 'علیه السلام' برود. او می خواست به سوی همه خوبی ها پرواز کند.
دل من هم حسینی شده بود و می خواستم همسفر او باشم. برای همین به او گفتم:《پسرم! حق مادری را ادا نکرده ای اگر مرا هم به کربلا نبری》.
فرزندم به من نگاهی کرد و چیزی نگفت.
آن گاه همسرش جلو آمد و به او گفت:《همسر عزیزم! مرا تنها می گذاری و می روی. من نیز می خواهم با تو بیایم》. وهب جواب داد:《این راه خون است و کشته شدن. مگر خبر نداری همه دارند برای کشتن حسین 'علیه السلام' به کربلا می روند، امّا همسر وهب اصرار کرد که من می خواهم همراه تو بیایم.
و این چنین بود که ما هر سه با هم حرکت کردیم تا حسین 'علیه السلام' را ببینیم.
من با شنیدن این حکایت به این خانواده آفرین می گویم و تصمیم می گیرم تا در دل تاریکی شب، آنها را همراهی می کنم.
گویا امام حسین 'علیه السلام' می داند که سه مهمان عزیز دارد. پیش از اینکه آنها به کربلا برسند خودش از خیمه بیرون آمده است.
زینب علیهاالسلام هم به استقبال میهمانان می آید. اکنون وهب در آغوش امام حسین 'علیه السلام' است و مادر و همسرش در آغوش زینب علیهاالسلام.
به خدا سوگند که آرامش دو جهان را به دست آورده ای، ای وهب! خوشا به حال تو!
و دین سه کافر به دست امام حسین 'علیه السلام' مسلمان می شوند.
<<اَشهَدَ اَن لا اِله اِلا الله وَ اَشهَدَ اَن مُحَمَّداً رَسولَ الله>>
خوشا به حال شما که مسلمان شدنتان با حسینی شدنتان یکی بود. ایمان آوردن شما در این شرایط حساس، نشانه روحیّه حق طلبی شماست.
#قسمت_هشتاد_و_چهار
نگاه کن! آن پیرمرد را می گویم. آیا او را می شناسی؟
او اَنس بن حارث، یکی از یاران پیامبر است. او نبرد قهرمانانه حمزه سیدالشّهدا را از نزدیک دیده است و اینکه با کوله باری از خاطره های بزرگ به سوی امام حسین 'علیه السلام' می آید.
سن او بیش از هفتاد سال است، امّا او می آید تا این بار در رکاب فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر بزند.
نگاهش به امام می افتد. اشک در چشمانش حلقه می زند. اندوهی غریب وجودش را فرا می گیرد. او خودش از پیامبر شنیده است: 《حسین من در سرزمین عراق می جنگد و به شهادت می رسد. هر کس که او را درک کند باید یاریش کند》. او دیده است که پیامبر صلی الله علیه و آله چقدر به حسین عشق می ورزید و چقدر در مورد او به مردم توصیه می کرد.
اکنون پس از سال ها، آن هم در دل شب هشتم، اَنس بار دیگر مولایش حسین 'علیه السلام' را می بیند. تمام خاطره ها زنده می شود. بوی مدینه در فضا می پیچد. اَنس نزد امام می رود و با او بیعت می کند که تو آخرین قطره خون خود در راه امام جهاد کند.
آری! چنین است که مدینه به عاشورا متصل می شود. اَنس که در رکاب پیامبر شمشیر زده، آمده است تا در کربلا هم شمشیر بزند.
اگر در رکاب پیامبر شهادت نصیبش نشد، اکنون در رکاب فرزندش می تواند شهد شهادت بنوشد.
آنجا را نگاه کن!
دو اسب سوار با شتاب به سوی ما می آیند. خدایا! آنها کیستند؟ نکند دشمن باشند و قصد حمله داشته باشند؟
_ ما آمده ایم امام حسین 'علیه السلام' را یاری کنیم.
_ شما کیستید؟
_ منم نُعمان اَزدی، آن هم برادرم است.
_ خوش آمدید.
آنها به سوی خیمه امام می روند تا با او بیعت کنند. آیا آنها را می شناسی؟ آنها کسانی هستند که در جنگ صفّین در رکاب حضرت علی علیه السلام شمشیر زده اند.
فردای آن شب نزد نعمان و برادرش می روم و می گویم:
_ دیشب از کدام راه به اردوگاه امام آمدید؟ مگر همه راه ها بسته نیست؟
_ راست می گویی، همه راه ها بسته شده است، امّا ما با یک نقشه توانستیم خود را به اینجا برسانیم.
_ چه نقشه ای؟
_ ما ابتدا خود را به اردوگاه ابن زیاد رساندیم و همراه سپاهیان او به کربلا آمدیم و سپس در دل شب خود را به اردوگاه حق رساندیم
#ادامه_دارد
#شبتون_پراز_یاد_خدا
💞@MF_khanevadeh
✳️تاکتیک مبارزه در قرآن(۲)
سوره الأنعام (6): آيه 112
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض (112(
(اى پيامبر! اينان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختند، بلكه) ما اين گونه براى هر پيامبرى، دشمنى از شيطانهاى انس و جنّ قرار داديم كه برخى از آنان حرفهاى دلپسند و فريبنده را به برخى ديگر مرموزانه القا میکنند
✳️بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی
13920317
کارهای بزرگ، مزاحمتها و معارضههای بزرگ دارد. این مخصوص پیغمبر ما هم نیست؛ همهی پیغمبران، همهی رسالتها مواجه با یک چنین معارضههائی بودند؛ البته در مورد پیغمبر ما این معارضهها سنگینتر بود، شدیدتر بود، همهجانبهتر بود؛ «و کذلک جعلنا لکلّ نبىّ عدوّا شیاطین الانس و الجنّ یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا»؛ شیاطین انس و جن در مقابل دعوت الهی، در مقابل راه سعادت بشر، به هم کمک میکنند
🍃هر صبح، یک حدیث🍃
☘️ از پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم سوال شد:
پدر و مادر کدام یک اعظم هستند؟
☘️ پیامبر(ص) فرمود: آن کس که تو را در شکمش حمل نمود و به تو شیر داد و تو را حفظ کرد، پدر و مادرش را فدای تو کرد؛ یعنی هستی خود را فدای تو نمود.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۵, ص۱۸۲
💞@MF_khanevadeh
':
خانوم خونه غلط گیرِ همسرجان نباش...
مثلا تو جمعِ دوستاتون نشستید شوهرتون شروع میکنه یه جریانی را تعریف میکنه که شما هم تو صحنه حضور داشتید.. بعد میبینید که یه چیزایی را دقیق نمیگه!😐
حالا یا واقعاً جزئیاتو یادش نیست، یا یه کم میخواد پیاز داغشو زیاد کنه یا هرچیز دیگه ای.....
شما لازم نیست هی ازش غلط بگیرید یا حرفهاشو تصحیح کنید یا بپرید تو حرفهاش که صحبشو کامل کنید جوری که انگار خودش بلد نیست درست بگه....
مثلا نگید:
-نخیر... اینجوری نبود اونجوری بود
-نه ه ه ه... اونجا که نبود فلان جا بود
-صبح که نبود ظهر بود...
-سیااااه که نبود سفید بود..
-نه باباااااا... اسمش فلان بود نه بهمان....
-اینجوری که نگفت، اونجوری گفت...
-الکی نگو؛ اینجوری که نشد...
-اصلاً بذار اینجاشو من بگم...(یعنی تو خوب نمیتونی تعریف کنی)
پس
زمانی که توی جمع همسرتون داره صحبت میکنه، به هیچ وجه سعی نکنید حرف هاشو اصلاح کنید یا غلط هاشو بگیرید🌹
بلکه سعی کنید تازه کلی هم تاییدش کنید و اتفاقاً بیشتر از هرکس دیگه ای و با اشتیاق به حرفهاش گوش فرا بدید...
.💞@MF_khanevadeh
#تربیت_فرزند
هيچ پدر ومادرى نميتواند به فرزندش
بگويد تلويزيون تماشا نكن.
بايد پيشنهاد بهترى بدهد تا خودش
تلويزيون را خاموش كند و بيايد.
💞@MF_khanevadeh
🔸 کیفیت نماز آیات
✅ نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت آن پنج رکوع و دو سجده دارد و به چند صورت میتوان آن را به جا آورد:
صورت اول: در هر رکعت، پنج بار حمد و سوره خوانده میشود؛ به این صورت که بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، یک حمد و سورهی کامل میخواند و به رکوع میرود، سپس سر از رکوع برداشته، دوباره حمد و سوره را میخواند و به رکوع دوم میرود و باز سر از رکوع برمیدارد و به همین شکل ادامه میدهد تا پنج رکوع انجام شود، سپس به سجده میرود و پس از انجام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول به جا میآورد و پس از انجام دو سجده تشهد را خوانده و سلام میدهد.
صورت دوم: در هر رکعت فقط یک حمد و سوره خوانده میشود؛ به این صورت که سوره را پنج قسمت کرده و بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام، حمد و یک قسمت از سوره را (چه یک آیه باشد یا کمتر و یا بیشتر) میخواند و به رکوع میرود و بعد از رکوع بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم سوره و سپس رکوع دوم را انجام میدهد، و همینطور ادامه میدهد تا سورهای که پیش از هر رکوع، یک قسمت از آن را خوانده، قبل از رکوع آخر تمام شود، سپس رکوع پنجم را به جا میآورد و به سجده میرود و پس از اتمام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول انجام داده و تشهد را خوانده و سلام میدهد.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۶۷۳
💞@MF_khanevadeh
🌺 توصیه هایی برای یک زندگی شیرینتر:
💠آیت الله خوشوقت:
🔹کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شبها را عبادت کند.
🔹در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسهی اعمال است، هر چه اعضا زحمت میکشند و جمع میشوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ میکند!
🔹اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید، وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد.
🔹شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری!
💞@MF_khanevadeh