eitaa logo
محمد هادی سمتی
167 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
130 ویدیو
22 فایل
📣 کانال شخصی محمدهادی سمتی ✅ طلبه حوزه علمیه قم ✅ سوابق: https://eitaa.com/MHSemati/2935 ✅ راه های ارتباطی: https://eitaa.com/MHSemati/2925 ✅ صفحه من در ویراستی: https://virasty.com/Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد هادی سمتی
شهادت شیخ فضل‌الله نوری رهبر نهضت مشروطه 11 مرداد 1288 شهید شیخ فضل الله نوری از جمله روحانیونی بود که در پیروزی نهضت مشروطه نقش مهمی ایفا کرد؛ اما، پس از مشاهده انحراف این نهضت بنای مخالفت با روشنفکران غرب زده گذاشت. او خواستار مشروطه مشروعه بود و مشروطه ای را که بنای آن بر پایه قوانین اسلامی کشورهای غربی و الگوبرداری از تمدن و فرهنگ غربی بود را رد می کرد. او از نخستین عالمان اسلامی بود که به نقشه استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین کردن حکومت لائیک تحت پوشش مشروطه و قانون اساسی پی برد و سعی کرد تا اجازه ندهد ملی گرایی به جای اسلام گرایی بنشیند و به نام آزادی و دموکراسی ، بی بند و باری غربی در جامعه اسلامی حاکم شود. پس از فتح تهران که مشروطه خواهان از هر سو به تهران هجوم آوردند و حکومت استبدادی محمدعلی شاه را سرنگون کردند، بواسطه انحرافات بسیاری که در میان ایشان وجود داشت و دست های خارجی که آنها را هدایت می کرد، منزل شیخ فضل الله نوری را که از رهبران اصلی مشروطیت و از نخستین قیام کنندگان برای ایجاد عدل و برچیدن بساط ظلم بود محاصره کردند. یک نفر از سفارت روس وارد خانه شد و از ایشان خواست که به سفارت روسیه پناهنده شوند. اما شیخ بشدت مخالفت کرد بعد، آن شخص اظهار کرد که اگر حاضر نمی شوید بیایید لااقل پرچم را بالای در خانه نصب نمایید باز هم شیخ فضل الله جواب داد که «اسلام زیر بیرق کفر نمی رود» و فرمود: «آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده ام حالا بیایم بروم زیر بیرق کفر؟» پس از آن شیخ همه اطرافیان را مرخص کرد تا به ایشان آسیبی نرسد. سرانجام شیخ فضل الله را دستگیر کرده و پس از سه روز محاکمه ای صوری تشکیل داده و یکی از منحرفان روحانی نما حکم اعدام ایشان را صادر کرد. در آستانه اعدام، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید. ایشان در جواب گفت: « دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی و من چنین امضایی نخواهم کرد». مرحوم جلال آل احمد در کتاب خدمت و خیانت روشن فکران می نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».