eitaa logo
محمد هادی سمتی
165 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
133 ویدیو
23 فایل
📣 کانال شخصی محمدهادی سمتی ✅ طلبه حوزه علمیه قم ✅ سوابق: https://eitaa.com/MHSemati/2935 ✅ راه های ارتباطی: https://eitaa.com/MHSemati/2925 ✅ صفحه من در ویراستی: https://virasty.com/Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
https://instagram.com/p/BgeBP8qH1hW/ یادداشتی که برای کتابخانه اینترنتی دارالکتاب ارسال کرده بودم و اکنون (یکشنبه بیست و هفتم اسفند 96) منتشر شده است: سلام به همراهان کتابخوان طرح ایده یک کتابخانه با محوریت هیئت علمی، جالب و شایسته تقدیر است. مشکل کتابخوانی شاید یک دلیل عمده اش همین باشد که افراد برای شروع به خوانش کتاب، با ابهام در شناخت مسئله های ضروری تر مواجه می شوند و همین باعث سردرگمی و در نهایت سرد شدن روحیه کتابخوانی می گردد. طبیعی است که هر کتابی که در قفسه ها چیده شده است مناسب همه نیست و گاهی مطالعه برخی از مطالب موجود در صفحات کاغذی کتاب ها موجب بروز مشکل می شود. بنابر این ما ناچاریم از این که کتابخوانی را ساماندهی کنیم و نسخه واحدی برای جامعه نپیچیم. این بسیار خوب است که عده ای از افراد صاحب نظر و مطلع دور هم جمع شوند و کتاب های مفید را معرفی کنند. قدم بعدی هم این باید باشد که سطح سواد افراد مورد توجه قرار بگیرد و شناساندن و توصیه یک کتاب همراه با معرفی درجه آن کتاب و اختصاصی یا عمومی بودنش باشد. من امیدوارم این طرح به زودی فراگیر شود و کتابخوانی اصولی و تخصصی در جامعه ایران نهادینه بشود. محمد هادی سمتی طلبه حوزه علمیه قم/ دانشجوی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام چهارشنبه بیست و هفتم دیماه 96 @MHSemati
«پلی از جنس شیشه» عنوان نمایشنامه ای است که نگار نادری آن را نوشته است. شخصیت های داستان یک زن و شوهر و پدر زن به علاوه وکیل دادگستری هستند. در ابتدای این اثر تذکر داده شده است که بخش هایی از این نمایشنامه برگرفته از واقعیت است. متن داستان که جزء آثار برگزیده بیست و هفتمین جشنواره تئاتر فجر است ، یکشنبه هفته قبل (بیستم اسفند) توسط یکی از دوستان به دستم رسید و از من خواست که بخوانم و نظرم را اعلام کنم. روز بعد نظرم را فرستادم و گفتم این نمایشنامه خیلی خیلی بد بود و یکسره تاریکی داشت. اما داستان از این قرار است که زن به شوهرش می گوید میخواهم به خانه پدرم بروم و بعد از آن هم امام زاده را زیارت کنم و بعدش هم بروم خانه دوستم و او را ببینم. اما بعد از این که خانه دوستش را ترک می کند و سوار تاکسی می شود گرفتار چند نفر آدم فاسد می شود و در نهایت هم منجر به تعرض می گردد. بعد از این اتفاق زن اقدام به شکایت می کند و ماجرا لو می رود. در ادامه داستان گفتگوهای زن و شوهر را می خوانید و در نهایت هم داستان با یک صحنه تلخ تمام می شود و پدر دختر او را با روسری خفه می کند! این نمایشنامه از 29 دی ماه تا 15 بهمن ماه در تالار ناصر خسرو تهران اجرا شده است و از 22 اسفند به مدت پنج شب هم در کانون شهید باهنر بافق به روی صحنه رفته است. من از همه کسانی که در بافق به فرهنگ دینی احترام می گذارند سؤال می کنم که آیا این نمایشنامه را خوانده اید؟ چرا و به چه دلیل باید این نمایشنامه در شهر ما اجرا شود؟ مگر نمایشنامه های فاخر نداریم؟ ممکن است کسی بگوید بخش هایی از این اثر واقعی بوده است. اما آیا هر واقعیتی را باید به تصویر کشید؟ اگر با همین دست فرمان در بافق حرکت کنیم در آینده بافق چالش های فراوانی خواهد داشت که به سادگی قابل حل نخواهد بود. ساده انگاری است اگر تصور کنیم یک نمایشنامه چیزی را تغییر نمی دهد. بافق را دریابید قبل از آن که دیرتر شود. محمد هادی سمتی دوشنبه 28 اسفند 96 @MHSemati نقد و نظر: @HadiSemati