eitaa logo
- کافه‌ماھ‌‌‌ .
953 دنبال‌کننده
64 عکس
3 ویدیو
1 فایل
شاید که خدا با شعر قلبمان را شکل‌داد ، آن روز می‌آید که بربال ِاشعار ، لحظه‌ٔ دیدارمان برصفحهٔ تاریخ رقم بخورد .. ؛ـ ـــــــــــــ ــ؛ - پیش‌از تو جهان نَثر بود ، آمدی شعر شد ! * کپی ؟ خلاق باش . https://daigo.ir/secret/918351471 .
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌نشینی چند تمرین ِریاضی حل کنی ، خط کش و نقاله و پرگار شاعَر می‌شود .
تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حَس کنی ؟ حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود ..
خیال ِخوب تو لبخند میشود به لبم ، وگرنه این من ِدیوانه غصه‌ها دارد .
تَمنا از علی هم‌صحبتی با اوست خود ور نه ، شفاعت می‌کند پیش از علی ، ام‌البنین ما را ..
مانده‌ام با چه گمانی تو گرفتار ِمنی ، و هنوزم که هنوزست خریدار ِمنی !
تو همانی که امیدت به دلم مُهر زده ، تو همانی که دمادم ، پی ِانکار ِمنی .
دست این ثانیه‌ها پای ِتو را سخت گرفت ، تا که حاشا بکند بخت ، که تو یار ِمنی ..
درد و درمانی و زخمی و حواست‌هم نیست ، که پرستاری و تیماری و بیمار ِمنی ..
لحظه‌ی رفتن ِتو خواب ز چشمانم رفت ، بعد از آن روز تو هم ماه ِشب تار منی .
دست تقدیر تو را از سر ِمن باز نکرد ، هر کجا می‌روم انگار که سربار ِمنی ..
بر لبم ذکر ِتو انگیزه‌ی ِفریادم داد ، گله از عشق ندارم که سزاوار ِمنی ..
تو کمر بسته‌ای از عمد به سلّاخی ِمن ، وقت ِاعدام خودت ، چوب سردار ِمنی !
خواستم از غم ِتو دل بکنم ، جانم رفت ، تو به اندازه‌ی ِیك‌ روح بدهکار ِمنی ..
بلندای ِشب ِیلدا برای کامیابان است ، برای عاشقان در به در ، هرچه کوتاه‌تر بهتر .
عیدتون مبارك آهالی ِکافه 🤍
آمدی تا که نگین ِدل ِخاتم باشی ، کوثر و خیر ِکثیر ِهمه عالم باشی ..
آمدی فاطمه ، صبح ِازلی روشن شد ، آمدی فاطمه ، چشمان ِعلی روشن شد : )) .
گفته‌بودی که چرا محو ِتماشای ِمنی ؟ آنچنان مات که یك دم مژه برهم نزنی ؟
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود ، ناز ِچشم ِتو ، به قدر ِمژه برهم زدنی ..
جان‌ ِپژمرده‌ی ِمن را در آغوش بگیر !
به جز آغوش ِتو هرگز ، برایم نوش‌دارو نیست ، نهنگی خسته می‌فهمد ، نوازش‌های ِساحل را ..
لحظه‌ی ِدیدنت انگار که یك حادثه بود ، حیف چشمان ِتو این حادثه را دوست نداشت .
سیب را چیدم و در دلهره‌ی ِدستان‌م ، سیب را دید ولی دلهره را دوست نَداشت .
تا سه بس بود که بشمارم و در دام افتد ، گفت‌یك گفت‌دو ، افسوس سه را دوست نَداشت ..
من و تو خط ِموازی ، نرسیدن هرگز ، دلم این قاعده‌ی ِهندسه را دوست نَداشت .
درس ِمنطق نده دیگر تو به این عاشق که ، از هَمان کودکی‌اش مدرسه را دوست نَداشت !