لااقل صدها غزل در وصف چشمت گفته‌ام ، خاك ِعالم بر سرت ، یك ذره با احساس باش .

- ولنتاین ؟ . + عشق‌ فقط‌ روز‌ ِوصال ِمولا علی ُخانومش ((: .

گفت پیغمبر ِاکرم وسطِ خطبه‌ی عقد ، چقدر فاطمه‌ی من به علی می‌آید ((: .

و علی‌ زهـرایش‌ را‌ اینگونه‌ ، خطاب‌ می‌کرد ، آرام‌ و قرار ِدل‌ ِعلی :)) .

+ کجا بروم ك از عشـق خبری نباشد ؟ . - هیچ کجا نمی‌شود رفت . + شاید بشود مُـرد . . - در مـرگ از عشـق هزاران خبر است سبك سر ! . + چطـور آن وقت ؟ . - عزرائیل عاشق ِحیدر است ((: .

مولا علی شدت ِعشقش رو به حضرت فاطمه ۜ اینجوری بیان می‌کرد : اگر از دل ِمن غایب شوی پس سینه‌ی من ، کجا می‌‌تواند قلب ِجایگزین داشته باشد ؟ :)) .

من‌ از لیلی‌‌ ُمجنون‌ درس‌ِ عشقم‌ را نمیگیرم ، ك باشد حضرت‌‌ ِزهرا هنوزم‌ لیلی‌ِ حیدر .

قلب ِمن موقع اهدا به تو ایراد نداشت ، مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را .

چشم می‌دوزم به چشمت ، می‌شود آیا کمی ، دستهایم را بگیری بین دستانی ك نیست ؟ .

درود . کافه میخواد یه تیم ِپشت صحنه راه اندازی کنه ، جهت ِتکمیل ِاین تیم به : - گوینده [ خانم و اقا ] با سابقه ُخوش نوا . - نویسنده‌ی خوش قلم . -ادیتور ِحرفه‌ای . - عکاس ِخلاق ، نیازمنده 💙 . برای ِهمکاری با ما به این ایدی [ @delinv ] پیام بدین .

من چیزهای ساده را دوست دارم ؛ کتاب را ، تنهایی را ، یا بودن با کسی ك مرا می‌فهمد .

از حال ِمن نپرس ك دیوانه‌تر شدم از حال ُروز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز ؟ .

دوستش‌ دارم ولی از ترس ِریش و اخم ِاو ، در دلم جانا ، به لب حاجی صدایش میکنم .

تا حرف ز ِگیسوی تو شد مرجع‌ما‌ن‌ گفت ، چون مایه آرامش ِجان است حلال است .

*

باید از چیزای اعتیاد‌آور دوری میکردم مثل سیگار ، الکل ، قهوه ، تو ، تو ، تو .

- قهر ؟ باشد ، یادگاری‌هایمان را پس دهیم ؟ . بوسه‌ی من را بیاور ، بوسه‌ی خود را بگیر .

نگرانم ك به تو هدیه کنم شعرم را ، و تو آن را به کسی . . وای ، ولش کن اصلا .

*

آغوش ِشعرهای مرا دست کم نگیر ؛ گاهی بیا و یك بغل سیر گریه کن * .

چشم درویش بکن موقع ِصحبت با من ، من دلم خواسته شاید به شما زل بزنم ! .

از من نخواه بگذرم از چشم های تو ، ما پس نمی دهیم دلی ِرا ك برده‌ایم .

حال ِیك دل را اگر کردی خراب آماده باش ، اشک ِچشمِ دل‌شکسته خانه ویران می‌کند .

گفتم‌ ك تو منظور من‌ از این‌ همه‌ شعری ، مغرور ، نگاهی‌ به‌ من‌ انداخت‌ ، ك منظور ؟ .

*

لبخند ِتو شروع ِشعر است ، مبادا اخم کني ، بند ِدل ِقافیه‌ها پاره شود .

توبه کردم ك دگر شعر نگویم همه عمر ، اگر این عشق ِغزل خیز ِتو رخصت بدهد .