eitaa logo
رضوان(محتوا مدارس)
1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
514 ویدیو
278 فایل
ارتباط با ما @AmirHatami
مشاهده در ایتا
دانلود
📚اهل بیت کسی را که به والدینش نیکی کند را دوست می دارند عمار بن حيان گفت بحضرت صادق عليه السلام گفتم كه اسمعيل پسرم بمن مي كند حضرت فرمود من او را دوست ميداشتم اكنون محبتم زيادتر شد. پيغمبر اكرم (ص ) خواهرى داشت روزى همان خواهر برايشان وارد شد همينكه نظر پيغمبر بر او افتاد مسرور گرديد و رو انداز خود را براى او پهن كرد و او را بروى آن نشانيد با گشاده روئى و احترام بسويش توجه كرد و در صورت او ميخنديد تا از خدمت حضرت مرخص شد و رفت ، اتفاقا همانروز برادرش نيز آمد ولى حضرت رسول (ص ) آن نحو رفتاريكه با خواهرش نمودند با او انجام ندادند. بعضى از صحابه عرض كردند يا رسول الله با خواهرش سلوكى كرديد كه با برادر آنرا بجا نياورديد با آنكه او مرد بود؟ (يعنى سزاوارتر بآن محبت بود) فرمود "علت زيادى احترام من اين بود كه آن دختر به پدر و مادر خويش نيكى ميكند. 📚منبع : منتهى الامال، ج 2، ص 324 و ج 16 بحار.
لندن زندگی می‌کردم ، یک روز سوار تاکسی شدم در بين راه کرایه را پرداختم. راننده بقیه پولم را که برگرداند. متوجه شدم 20 پنس اضافه تر داده است!  چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ... گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. - پرسیدم بابت چی؟ - گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم ؛ اما هنوز کمی مردد بودم . . . وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم. . . تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد، داشتم اسلام را به بیست پنس می فروختم . . . @Amin_madares
🔵فهرست مطالب کانال🔵 محتوای مدارس محمد امین اصفهان 🔷اعضای محترم کانال، با استفاده از هشتکهای زیر، به محتوای کانال و مطالب مورد نیاز، به آسانی دسترسی خواهید داشت. 🔰🔰🔰🔰 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌿🌿🌿 ‼️با زدن بر روی هشتک ها، مطلب مورد نظرتان را به سادگی بیابید. التماس دعا🤲
🌹داستان آموزنده🌹 بزرگی میگفت: چندین سال قبل در محله ما یک گاریچی بود، که نفت می‌آورد و به او عمو نفتی میگفتیم. یک روز مرا دید و گفت: سلام؛ ببخشید خانه‌یتان را گازکشی کرده اید؟! گفتم: بله! . گفت: فهمیدم؛ چون سلامهایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه؟! گفت: قبل از اینکه خانه‌ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل میگرفتی، حالم را می‌پرسیدی. همه اهل محل همین طور بودند؛ هرکس خانه اش گازکشی می‌شود، دیگر سلام علیک او تغییر می کند! . از آن لحظه فهمیدم سی سال است سلامم به جای این که بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد بوی نفت میداده است! سی سال او را با اخلاق خوب تحویل گرفتم؛ خیال می‌کردم اخلاقم خوب است! ولی حالا که خانه را گازکشی کرده‌ام ناخودآگاه نوع سلام کردنم عوض شده است! . خوب است تمام امورمان برای خدا باشد و سلام‌ها و برخوردهایمان در زندگی بوی نیاز ندهد! @Amin_madares ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
⭐️داستان کوتاه و عینی و خواندنی برای مبلغین امین😊 سلام بذارین امروز اتفاق جالبی که برام افتاد را براتون بگم شاید برای شما هم جالب باشه و انجامش بدید امروز حدود ساعت 10 صبح باید جایی می رفتم خواستم برم بیرون وضو گرفتم و نیت کردم که برای امام زمان عجل الله کاری کنم و بعد به همسرم زنگ زدم دیدم خیلی با منزل فاصله داره.......... گفتم اشکال نداره با تاکسی می رم و رفتم سرخیابون منتظره تاکسی و بلاخره یک ماشین نگه داشت ولی دیدم انگار مجبوری نگه داشت که سوارشم.خواستم سوار ماشین بشم دیدم عقب ماشین هم یه خانم نشسته ولی اصلا دیگه دقت نکردم به پوشش اون خانم و برای اینکه راحت باشم رفتم جلو نشستم و...... راهی شدیم اقای راننده در مسیر یک مسافر دیگر هم که به نظر می رسید دانشجو باشد سوار کرد وسط راه یهو دلم افتاد که امروز که متعلق به فرزندان زهرا سلام الله هست به امام حسن علیه السلام و. به نیت سید الشهدا علیه السلام کرایه این سرویس را حساب کنم و مبلغ کل کرایه را گذاشتم رو داشبورد ماشین و به اقای راننده گفتم بفرمایید کرایه کل این سرویس شما گفت برای بقیه هم حساب می کنید گفتم بله و سکوت شد تا نزدیک مقصد شدیم که اون خانم کرایه اش را خواست بده که اقای راننده گفت حساب کردن.... گفت چرا و اون اقاپسرم گفت چرا زحمت افتادین گفتم نذرهست...... اون خانم خواست از من تشکر کنه که برگشتم عقب تا جواب بدم دیدم یه دختر خانم هست و روسری به سر نداره ولی تا منو دید یه جورایی خجالت کشید و.... اصلا به روش نیاوردم و گفتم قابلی نداره گلم نذر بود.... و همین کوتاه و دیدم دختر خانم داره تلاش می کنه از تو کیفش شالش را دربیاره و بذاره روسرش یکم که رفتیم دختر خانم به راننده گفت اقا نگه دار پیاده می شم و وقتی پیاده شد و اومد جلو ازم تشکر کنه دیدم شالش را سرش گذاشته و تشکر کرد و..... راستش از تشکراش خجالت کشیدم و بعد آقای راننده گفت...... راستش چون چادر سرتون بود نمی خواستم نگهدارم، یا ترسیده بود یا می ترسید لفظی برخوردی بشه چون اون خانم نشسته بود........ و بعد گفت یه سوال بپرسم گفتم بفرمایید گفت چرا کرایه این جوون‌ها را حساب کردین؟؟ گفتم *نذر فرهنگی هست* گفتم اصلا من نگاه این خانم نکردم و بعدا متوجه حجابشون شدم.... و *فقط نیتم برای خدا بود* و آقای راننده اه می کشید و می‌گفت کاش همه مردم مثل شما بودن به هم مهربون بودن، کاش چادری ها با غضب به این جوونایی که اینطوری می ان نگاه نکنند کاش چادری ها و با حجاب ها اینها را به درون خودشون ببرن و هی قسم می داد این جوون‌ها را ببرین بین خودتون و می‌گفت منم جوون دارم دارن از بین میرن باید یکی مثل شماها باشه که با این‌ها بجوشه و..... یادشون بده خودی کیه دشمن کیه اقای راننده با ناله و اه اینهارا میگفت و بسیار زیاد ازم تشکرد کرد و وقتی پیاده شدم. از ماشین پیاده شد به احترام این بنده حقیر و من امروز خیلی شرمنده شدم که نتونستم کاری برای این جوون ها انجام بدم امروز متوجه شدم این جوونا اینطوری شدن ما هم مقصریم و........ پ. ن: نویسنده این داستان واقعی ناشناس است، اما برای سلامتی ایشان و همه دلسوزان اسلام و نظام اسلامی ایران، شاخه گلی از صلوات عنایت بفرمائید. 🦋 @amin_madares 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🔵فهرست مطالب کانال🔵 محتوای مدارس محمد امین اصفهان 🔷اعضای محترم کانال، با استفاده از هشتکهای زیر، به محتوای کانال و مطالب مورد نیاز، به آسانی دسترسی خواهید داشت. 🔰🔰🔰🔰 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌿🌿🌿 ‼️با زدن بر روی هشتک ها، مطلب مورد نظرتان را به سادگی بیابید. التماس دعا🤲