مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه #زیبایے_ظاهرے #زیبایے_معنوے✨ 👇🌸👇🌸
.
💠پیامبر اکرم(ص) :
"همانا خداوند زیباست و زیبایے را دوست دارد" *
و چہ زیباست کہ #انسان را نیز زیبادوست آفریده است؛
انسانے کہ با دیدن منظرهاے چشمنواز😍 مدهوش مےشود...
و از شنیدن صدایے دلنشین🎶 بہ وجد مےآید...
و با بوییدن گلے خوشبو🌹 آرام مےگیرد...
💫انسانی کہ تا این حد بہ زیبایے عشق مےورزد، مگر مےتواند خود را زیبا نخواهد؟!
لباسهای خوشرنگ بر تن نکند، با عطرهاے نفیس خود را خوشبو نکند و با زیورآلات گوناگون مزین ننماید؟!
مگر مےتوان #زیبادوستے او را منکر شد و یا بخاطر آن او را نکوهش کرد⁉️
مگر مےشود #عشق_بہ_زیبایے را از او گرفت⁉️
هرگز نمیتوان با او چنین کرد✋
ولے،
مےتوان بلایے دیگر بر سرش آورد؛👇👇
• مےتوان او را بہ برخے از زیبایےها مشغول کرد و از زیباترینها بازش داشت...⚡️
• مےتوان چشم سرش را تقویت و چشم دلش را کور کرد...🙁
• مےتوان با او کارے کرد کہ زیبایےهاے والاے معنوے را نبیند ولے زیبایےهاے مادے را چهارچشم بہ نظاره بنشیند...😟
• و مےتوان بلایے بر سرش آورد کہ جز بہ آراستگے ظاهر نیاندیشد و آراستگے باطنش را طلب نکند...😐😞
💯پس هرچند خواستن ظاهرے زیبا نکوهیدنے نیست، بلکہ نیکوست ولے غفلت از #باطنے_زیبا بہ شدت نکوهیده بلکہ خسارت است.💥
☝️خداوند در وجود انسانها عشق به زیبایے نهاد تا با این عشق از پروردگارشان بخواهند آنان را بہ زیباترین زیبایےها و #کمالات_اخلاقے_و_معنوے آراستہ گرداند✨
پس؛
👈#زیبایےهاے_معنوے را فداے زیبایےهاے ظاهرے نکنیم❌
📖*الکافے، ج ۶، ص ۴۳۸
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
1_7870652.mp3
5.16M
❣ #سه_شنبه_هاے_جمڪرانی
همہ هسٺ
آرزویـم
ڪہ ببینـم از تـو
رویـی 😍
دعاے #توسل امشب فراموش نشود❤️
#اللہـم_عجـل_لولیڪ_الفـرجــ
🎤 #حاجمهدیمیرداماد
•🎙• @masjed_gram
#تلنگر
✴️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ .
💠#محمد_7 💠
🌸 اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى كند و گام هايتان را استوار مى سازد .
🌐💠⚜⚜💠🌐
🔷🔹 انسان، موجودى محدود است و نصرت و يارى او از راه خدا نيز محدود؛ ولى خداوند بى نهايت است و نصرت او برخاسته از قدرت نامحدود .
🔷🔹 خداوند چند چيز را در گرو چند چيز بر خود لازم كرده است :
👇👇👇👇
🍁 توجّه و يادكردش را در گرو يادكرد انسان .
🔸«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»🔸
💠 #بقره_152 💠
🍁نصرت وياريش را در گرو يارى انسان .
🔸إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ🔸
💠 #محمد_7 💠
🍁 بركت و ازدياد را در گرو سپاسگزارى انسان .
🔸لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ🔸
💠 #ابراهیم_7 💠
🍁 وفاى به عهدش را در گرو وفادارى انسان .
🔸أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ🔸
💠 #بقره_40
🌐💠⚜⚜💠🌐
🔔🔔 بنابراین؛ لازمه ى #ايمان، اقدام #عملى در جهت نشر و گسترش دين الهى است .
💠💠 هركس با #فكر، #زبان و #عمل خويش، دين اسلام را يارى كند، خداوند نيز او را حمايت مى كند و به او #ثبات_قدم می بخشد .
✴️✴️ انتظار نصرت خداوند بدون تلاش و كوشش، توقّعى #نابجاست .
✳️✳️ بنابراین وقتی در دعای خود می گوییم: ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک، باید برای بهره مندی از نصرت و حمایتهای خاص الهی، برای تقویت دین خدا #تلاش کنیم .
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_دوم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ خونه عموم دیوار به دیوار خو
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_سوم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
اون شب وقتی مهمونا رفتن،
پدرم به مادرم گفت بخدا هنوزم
راضی نیستم قدم رو شوهربدم.
نمیدونم چطور شد قضیه تا اینجا
کشیده شد. 🙄
تقصیر پسر عموم بود😐
با گریه اش کاری کرد توی رو
دربایستی بمونم، با بغض و آه گف
اگه پسرم زنده بود، قدم رو به اون
میدادی؟!
حالا فکر کن صمد پسر منه 😞
پسر عموی پدرم سالها پیش در
نوجوانی مریض شده و از دنیا
رفته بود. بعد از گذشت این همه
سال، هر وقت پدرش به یاد اونن
می افته، گریه میکنه
تاثر او باعث ناراحتی دیگران می
شد.
حالا هم از این مسأله سواستفاده
کرده بود و اینطوری رضایت پدرم رو
بدست آورده بود✅
در قایش رسمه قبل از مراسم
نامزدی، مردها و ریش سفید ها
میشینند و باهم به توافق میرسند.
💞 مهریه رو مشخص میکنند خرج
عروسی و خرید های دیگه رو
براورد میکنند و روی کاغذی
مینویسند 📝
🌀 این کاغذ رو یک نفر به خونواده داماد
میده، اگه خونواده داماد موافق باشند
زیر کاغذ رو امضا میکنند و همراه
یک هدیه اون رو به خونواده عروس
پس میفرستند👌🎁
اون شب تا صبح دعا می کردم پدرم
مهریه رو دست بالا بگیره و خونواده
داماد اون رو قبول نکنند.😕
فردا صبح یک نفر از مهمونا کاغذو
برد خونه داماد که فهمیدم مهریه رو
پنج هزار تومان تعیین کرده اند😍
پدر و مادر صمد با هزینه هایی که
پدرم تعیین کرده بود موافق
نبودند😎
اما صمد همینکه رقم مهریه رو
دیده بود ناراحت شده و گفته بود
چقدر کم😳؟!
مهریه رو بیشتر کنید😬
اطرافیان مخالفت کرده بودند👊
صمد پاش رو تو یه کفش کرده
بود ... پنج تومن دیگه به مهریه
اضافه کرده بود و زیر کاغذ رو هم
خودش امضا کرده بود
عصر اونروز یه نفر کاغذ امضا
شده رو به همراه پارچه پیراهنی
زنونه برامون فرستاد. 🛍
دیگه امیدم ناامید شد.
به همین سادگی پدرم به اولین
خواستگارم جواب مثبت داد و
ته تغاریش رو به خونه بخت فرستاد.😒
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#فرقه_ضاله_یمانی
#قسمت_اول
❌نام موسس این فرقه❌
نام مؤسس این فرقه احمد اسماعیل گاطع و از قبیله «صیامر» است. وی لقب خود را احمد الحسن یمانی گذارده است. گاطع در حدود سال 1351 در روستای همبوشی در منطقه هویر از توابع شهرستان زبیر از استان بصره متولد شد و توانست فارغالتحصیل دانشکده مهندسی نجف در سال 1378 شود، بعد از ارتباط با استخبارات عراق وارد حوزه علمیه شده و اخراجی حوزه علمیه شهید سید محمد صدر است. اسماعیل گاطع سلسله ادعاهای کذب زیادی داشته اما یکی از جالبترین آنها ادعای ظهورش و سپس به دوران غیبت رفتنش است؛ شروع دورانی که دیگرکسی او را نمیبیند و همه میبایست از طریق نزدیکانش با وی ارتباط داشته باشند. در حال حاضر اسماعیل گاطع به شکل مداوم در کشورهای جنوبی خلیجفارس در سفر بوده و بیشتر در امارات و قطر حضور دارد.
احمد اسماعیل گاطعی با وجود آنکه سید نیست، ادعای سیادت دارد. وی در قبیله صیامر به دنیا آمده و اهالی بصره همه متفقاند که این قبیله سادات ندارد، درحالیکه وی خود را فرزند و رسول و جانشین امام زمان(عج)معرفی میکند!😳
#ادامه_دارد...
📚منابع:
1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617.
2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75
3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
4⃣ علیاکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبههناک، فصلنامه انتظار، شماره 14.
5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343.
@masjed_gram
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔹بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت می کردیم و به #شلمچه می رسیدیم دیگر نیازی به خواندن مصیبت نبود🚫! #سید رو به قبله می نشست و به افق خیره می شد، اشک در #چشمانش حلقه می زد، بعد به شدت گریه می كرد😭. نگاه به #چهره_سید خیلی در انسان تأثیر گذار بود👌.
🔸رضا علیپور می گفت: «بعد از آنكه سید از #زیارت خانه خدا🕋 برگشت برای گفتن زیارت قبولی رفتیم منزلشان🏡.» سید گفت: «وقتی رفتم توی سرزمین #عرفات، یک جایی خلوت كردم. اول بینی ام را روی خاک گذاشتم و خاک را #بوییدم، می دانی چه بویی را حس كردم⁉️» گفتم: «نه.»
🔹با حال عجیبی ادامه داد: «من #بوی_شلمچه را احساس كردم. بعد هم خیلی گریه كردم😭، اطرافم كسی نبود. #داد_میزدم، گریه كردم. می گفتم آقا من لایق نیستم❓ می خواهم برای یک بار هم كه شده، حتی به صورت #ناشناس شما را ببینم، آن قدر گریه كردم كه اطراف سرم كاملاً خیس شده بود.» آری👌، سید همه جا به یاد شلمچه بود.
🔸علیپور می گفت: «یک شیشه عطر خوشبو😌 از #شهیدسیدعلی_دوامی به سید مجتبی رسیده بود.» آقا سید در مراسم ازدواج رفقا💍 كه دعوت می شد به آن ها می گفت: «این شیشه عطر سوغات سید علی است كه از #مشهد آورده، حیفم می آید كه فقط خودم از آن استفاده كنم. در این روز مبارک به یاد سید علی و تشرف او به #حرم_امام_رضا (ع) شما را هم معطر می كنم☺️.»
🔹سید حتی در این لحظه ها هم از #یاد_یاران شهیدش غافل نبود🚫 و با این كار به دیگران هم یادآوری می كرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمــدار
🕊|🌹 @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریحانه
انیمیشن #حجاب و #حیا 👀🍃
کلیپ باز شود 🌸☝️🏻
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
⭕️🔴چه کسی انسان را از نماز و مسجد و قرآن جدا میکند⁉️
🕋 أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى
🕋 عَبْداً إِذا صَلَّى
💢 آيا ديدى آن كه منع مىكند
💢 بندهاى را كه نماز مىخواند⁉️
📖 سوره علق ۹/۱۰
👇👇👇👇
🔥🔥این ملعون، شیطان محض است که اراده نموده، به هر طریقی، مانع همنشینی ات با یاد خدا و نماز گردد
🔰🔰به آیه زیر دقت کنید لطفا :
🕋 إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ ... يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
💢 همانا شيطان مىخواهد ... شما را از ياد خدا و نماز باز دارد .
📖 سوره مائده آیه ۹۱
🌸🌸 حالا آیه بعدی رو باهم ببینیم :
🕋 الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ
💢 كسانىكه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزوديم .
📖 سوره نحل آیه ۸۸
👆👆👆👆
💠💠 خدا تو این آیه میگه که گروهى هستند راه خدا را بر ديگران مىبندند
✴️✴️ که البته عذابشان چند برابر سایر گناهکاران خواهد بود
😇😇 بعد میگه تو یکی عاقل باش،مطمئن باش این شیاطین، دشمن خونی ات هستند در لباس دوست! مبادا مانع رسیدنت به مقصد خدا گردند!
🔔🔔 شیطان درکمین است، جدایت کند از نماز و یاد خدا؛ مراقب باش!
👇👇👇👇
🕋 لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
💢 و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، همانا او دشمن آشكار شماست
📖 سوره زخرف آیه 62
قرارگــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سوم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ اون شب وقتی مهمون
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_چهارم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
💞 چند روز بعد مراسم شیرینی
خورون و نامزدی در خونه ما
برگزار شد.
مردا و زنا جدا تو دو تا اتاق
نشسته بودن.
من تو انباری قایم شده بودم و زار
زار گریه میکردم😭
خدیجه همه جارو دنبالم گشته بود
تا عاقبت پیدام کرد.
💠 وقتی منو با اون حال زار دید شروع
کرد به نصیحت کردن و گفت دختر!
این کارا چه معنی داره؟ مگه بچه
شدی؟
تو دیگه چهارده سالته. همه دخترای
هم سن تو آرزوشونه پسری مثل
صمد بیاد خواستگاریشون و ازدواج
کنن☺️👌
مگه صمد چه عیبی داره؟😒
صمد پسر خوبیه ☺️ تو رو هم
دیده و خواسته😎 از خر شیطون
بیا پایین.
با حرفای زن داداشم کمی آروم شدم.
باهم رفتیم تو حیاط.
رفتیم تو اتاق و همه برام دست زدن
و به ترکی شعر خوندن🌹👏🌹
ولی من حس و حالی نداشتم😔
اصلا انگار قرار نبود عروس بشم😏
تو دلم خدا خدا میکردم زودتر تموم
بشه و پدرم رو ببینم🤕
مطمئن بودم همینکه پدرم دستی
روی سرم بکشه تمام غم و غصه ها
یادم میره😍😍😍
چند روز از اون ماجرا گذشت.
یه روز صبح بهاری تصمیم گرفتم
برم تو حیاط باغچه سرسبز رو ببینم.
مشغول تماشا و لذت بردن بودم که
یهو صدایی شنیدم😳
انگار کسی از پشت درختا صدام
میکرد🤔
اول ترسیدم و جا خوردم 😨ولی
کمی که گوش دادم صدا واضح تر
شد و بعدم یه نفر از دیوار کوتاهی
که پشت درختا بود پرید توی
باغچه😱
تا خواستم حرکتی کنم سایه ای از
روی دیوار دوید و اومد جلوم
وایساد😰
باورم نمی شد🙄
صمد بود🙃
با شادی سلام داد😍
دستپاچه شدم بدون اینکه حرفی
بزنم دویدم توی حیاط و رفتم تو اتاق
و در رو از پشت قفل کردم😶
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💐 اگر ڪـسـی او را مـی دیــد تــصــور
مـی ڪــرد نـیــروی خـدمـاتــی اسـت ...
🌸 دڪتر ڪم وزن بود ، ولی انرژی زیادی داشت .
بہ شوخی میگفتم دڪتر مثل مورچہ است
و میتواند پنج برابر وزن خودش را
بلند ڪند .
اگر میخواستیم جایی را تجهیز ڪنیم ،
طوری همڪاری میڪرد
ڪہ اگر ڪسی او را میدید
تصور میڪرد نیروی خدماتی است .
در راهاندازی ڪارگاهها و
تجهیزشان مشارڪت میڪرد .
میرفت بازار ، وسیلہ ای را ڪہ
مورد نیاز بود میخرید .
وقتی پروژه بہ ایشان ربط داشت ،
همہ ڪارهای اجرایی و مالی را
خودش انجام میداد . اگر وارد امور مالی هم میشد ، درست و حسابی ڪار میڪرد .
🌸 یڪ بار در آزمایشگاه اسباب ڪشی داشتیم ،
و ڪار بسیار سختی است .
وسایل آزمایشگاهی ، هم سنگین هستند
و هم حساس .
قیمت آنها هم بسیار بالا است و
بعضی از آنها را بہ واسطہ تحریم
نمیتوانستیم از خارج بخریم .
برای انتقال آنها چند نفر از خدماتیها را
بہ ڪار گرفتیم .
خود دڪتر هم بود و مرتب تذڪر میداد
تا وسیلہ ای نشڪند .
یڪ دفعہ پای یڪی از نیروها گیر ڪرد
و یڪ وسیلہ شڪست .
دڪتر او را سرزنش ڪرد .
آن بنده خدا دلگیر شد و
از جمع فاصلہ گرفت .
چند دقیقہ بعد دڪتر رفت ڪنارش
و صورتش را بوسید .
گفت : از من ناراحت نباش ،
اینها همہ قیمتیاند و ڪمتر پیدا میشوند .
باید مواظب باشیم .
#سالروز_شهادت_شهید_دکتر_مجید_شهریاری
#شهید_ترور
🕊|🌹 @masjed_gram
komeil-maysamtammar.mp3
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
#ریحانه
#غربِ_نو
#تولدے_دوباره🌸
📚 دینا زیبایی بانوی تازه #شیعه شده آلمانی هم که در جامعه الزهرا(س) قم در یکی از رشتههای حوزوی مشغول تحصیل است در مورد مسئله #حجاب میگوید:
🔶 وقتی مسلمان شدم #حسرت خوردم که چرا چند سال از عمرم را در غفلت گذراندم و #لذت داشتن حجاب را از دست دادهام و حتی یک بار هم دلم نخواست به آن روزها برگردم❗️
قرارگـــاهفرهـــنــگۍبــاقــراݪــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
❌ از تکاثر بپرهیزید ❌
به آیه زیر دقت کنید لطفا :🌸👇
🍀🌹🍀
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ
💠 #فزون_طلبى شما را سرگرم كرد .
#تکاثر1
🌐💠⚜⚜💠🌐
⚠️⚠️ تکاثر یعنی #زیاده_خواهی و #فخرفروشی .
🔰🔰 و اما #جلوه_های_تکاثر
🌐💠⚜⚜💠🌐
📛⇦تكاثر در #شرك و #چند_خدايى.
💠 «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»
🍁 حضرت يوسف به هم زندانىهاى خود كه مشرك بودند، گفت: آيا ارباب #متفرق بهتر است يا خداوند #يكتاى_قهار؟
#سوره_یوسف29
➖〰➖〰➖〰➖
📛⇦تكاثر در #غذا.
🍁 بنى اسرائيل مىگفتند: ما بر يك نوع #غذا صبر نداريم ما خوردنی های دیگر همچون #پیاز و #سیر و #عدس و #خیار میخواهیم
💠 «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ»
💠 «قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها»
#سوره_بقره61
➖〰➖〰➖〰➖
📛⇦تكاثر در #عمر.
🍁 چنان كه بعضى دوست دارند هزار سال #عمر كنند.
💠 «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ»
#سوره_بقره96
🌐💠⚜⚜💠🌐
📛⇦تكاثر در #مال.
🍁 قرآن مىفرمايد: برخى افراد به دنبال #جمع_مال و #شمارش آن هستند.
💠 «الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ»
#سوره_همزه2
➖〰➖〰➖〰➖
📛⇦تكاثر در #مسكن.
🍁 قرآن در مقام سرزنش بعضى مى فرمايد: در دامنه هر كوهى #ساختمانهاى_بلند بنا مىكنيد.
💠 «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ»
#سوره_شعرا128
➖〰➖〰➖〰➖
📛⇦تكاثر در #شهوت.
🌺 اسلام براى مسئله #جنسى، راه ازدواج را تجويز كرده و بهرهگيرى از همسر را بدون ملامت شمرده:
💠 «إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ»
#سوره_مومنون6
🍁 و #ارضاى_شهوت از غير راه ازدواج را تجاوز دانسته است.
💠 «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»
#سوره_مومنون7
🌐💠⚜⚜💠🌐
🍁🍁 پس کسانی که مرتب در فکر #افزایش_دارائیهای خود هستند تا به این وسیله به دیگران #پز_بدهند و #فخر_بفروشند،
🍂🍂 بدانند که تکاثر، انسان را از #معاد #غافل میکند.
🔔🔔 و غفلت از معاد، باعث خراب شدن #اعمال_انسان می شود.
📣📣 پس مراقب باشید :
#پز_دادن و #فخر_فروشی در هر زمینه ای، #مطلقا_ممنوع.
قرارگـــاهفرهـــنــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_چهارم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 💞 چند روز بعد مراسم ش
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_پنجم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
صمد کمی منتظر ایستاده بود. وقتی دیده بود خبری از من نیست، با اوقات تلخی رفته بود سراغ زن داداشم😐
و از من شکایت کرده بود🤕
گفته بود من با هزار مکافات از پایگاه مرخصی گرفتم، فقط به این خاطر که بیایم و قدم را ببینم و با او حرف بزنم😞
چند ساعت پشت باغچه خانه کشیک دادم تا اون رو ببینم بی انصاف حتی جواب سلام منو هم نداد🤕
قدم انگار منو دوست نداره😔👌
💠نزدیک ظهر دیدم خدیجه اومد خونمونو گفت قدم عصر بیا کمکم😊
عصر رفتم خونشون داشت شام می پخت.
رفتم کمکش ...غافل از اینکه برام نقشه کشیده بود😅
همینکه اذان مغرب رو دادندو هوا تاریک شد، دیدم در باز شد و صمد آمد☺️👌
از دست خدیجه کفری شدم😕
گفتم اگه مامان و حاج اقا بفهمن هر دومون رو میکشن.😒
خدیجه گفت اگه تو دهانت سفت باشه کسی نمیفهمه😝داداشتم امشب خونه نیست و نمیفهمه😌
بعد اینکه خیالم راحت شد زیر چشمی نگاهش کردم.
چرا این شکلی بود؟
کچل بود😬
خدیجه تعارفش کرد و اومد تو اتاقی که من بودم.
سلام داد بازم نتونستم جوابشو بدم😬
بلند شدم رفتم اون یکی اتاق 😐👌
صدام زدن و کمی بعدم با صمد اومدن اتاقی که من بودم ...🙄
من موندم و صمد💕
اومدم از اتاق بیام بیرون که جلومو گرفت و گفت کجا چرا ازم فرار میکنی؟
بشین باهات کار دارم💁♂
سرم و پایین انداختم و نشستم.
اونم نشست البته با فاصله خیلی زیاد ازمن👉
بعدم شروع کرد به حرف زدن ...
منم سرم پایین بود و چیزی نمیگفتم ...
آخرش عصبانی شد😠گفت توهم چیزی بگو و حرفی بزن تا دلم خوش بشه😕
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚